چهار ضلعی بحران

چهار ضلعی بحران
قیمت نفت همچنان بالا و پایین می‌رود. این روزها به 90 دلار رسیده است و وقتی بحران از صحنه اقتصاد خداحافظی کند افزایش قابل توجهی را تجربه خواهد کرد اما آیا در شوک‌های آتی عایدی دارندگان نفت بیش از مصرف کنندگانش خواهد بود؟
اقتصاد جهانی در حال دست و پنجه نرم کردن با ابعاد بحرانی است که از سال 2008 آسمانش را تیره و تارکرده است . نفت قبل از این که بحران از راه برسد گونه‌های اقتصاد را گل انداخت و تب افزایش قیمت آن بازار را برداشت. بیماری اقتصاد معلوم بود. گونه‌های گل انداخته و تن تبدار همه نشان می‌داد که بزودی انرژی زیادی از دست می‌رود و بیمار باید مدت‌ها در بستر بماند. نفت به 147 دلار رسیده بود و این افزایش قیمت‌ها درآمد بی در و پیکری را برای کشورهای تولید کننده نفت به همراه آورد. همان وقت‌ها هم خیلی‌ها می‌دانستند این وضعیت قابل دوام نیست و می‌گفتند بحران اقتصاد جهانی نفت را زیر و رو می‌کند اما آنها که معتقد بودند بر اقتصاد و دنیای آن سیطره دارند بی‌مهابا می‌تاختند. وقتی بحران رسید نفت 147دلاری ناگهان سقوط کرد و خود را از عرش به فرش 35 دلار رساند. ماه عسل نفتی‌ها به پایان رسیده بود و حالا نفت مانده بود و کشورهایی که در مدت زمانی کوتاه جیب‌هایشان را گشاد کرده بودند و تنگی موعد پایین آمدن قیمت.
نفت هر چند که سابقه‌ای صد و پنجاه ساله در اقتصاد دارد اما با این حال چند دهه‌ای است که تاثیرات آن بر اقتصاد آشکار شده است. بیراه نیست اگر تمامی تغییر و تحولات در کشورهای نفت خیز و تولید کننده انرژی را بر این طلای سیاه تعبیر کنیم. ایران پنجاه و اندی سال پیش، وقتی نفت ارزان بود و جهان هنوز تا این حد بدان نیاز نداشت بهای سنگینی را بر سر داشتنش پرداخت. نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران در سایه سیاست‌های کارشکنانه خارجی‌ها و اقدامات برخی داخلی‌هایی که منافعشان تحت تاثیر قرار گرفته بود، شکسنت سختی خورد اما این اتفاق به تغییرات قیمتی عجیب و غریبی که بتوان نامش را شوک نفتی نهاد، منجر نشد. هر چند در این دوره نفت به ابزاری سیاسی تبدیل شد و توانست شعله‌های آتش خشم ملتی که تحقیر نمی‌خواست را خاموش کند اما نفت هنوز یک ابزار سیاسی نبود. نفت کالایی سیاسی بود که به خاطرش دو کشور دست به دست هم بدهند و کودتایی را ترتیب دهند اما هنوز ابزار سیاستی نبود که بتواند نه تنها سرنوشت دو کشور بلکه سرنوشت جهان را تحت تاثیر خود قرار دهد.
با این حال مدت زیادی نگذشت از زمانی که نفت تبدیل به ابزاری پر قدرت و پر زور شد که توانست ادبیات سیاسی جهان را دستخوش تغییر کند.
اولین شوک نفتی
جنگ رمضان آغاز شد. چهارمین جنگ میان اعراب و اسراییل. جنگی که سرنوشت سیاست و اقتصاد جهانی را به یکدیگر گره زد و جهان را وارد مرحله‌ای تازه کرد. این جنگ روز 14 مهر 1352 با تهاجم نیروهای مشترک مصر و سوریه به اسرائیل آغاز شد و به مدت سه هفته به طول انجامید. ابتدا نیروهای ارتش مصر با نقب در زیر کانال سوئز و رخنه در دیوار دفاعی «بارلو» که اسرائیل اطمینان فراوانی به استحکام ‌آن داشت و سپس پل زدن روی کانال، از آن گذشته و با یک حمله سریع و غافلگیرانه وارد صحرای سینا شدند. همزمان با این عملیات، سوری‌ها نیز با تعرض نظامی وسیع خود موفق شدند منطقه جولان را از اشغال صهیونیست‌ها آزاد سازند.
دو کشور عربی درگیر در جنگ، به تلافی شکست قبلی خود در جنگ 6 روزه 1967 به نیروهای اسرائیلی تلفات و صدمات زیادی وارد آوردند. قوای اسرائیل در تنگنا مانده و ابتکار عمل را به کلی از دست داده بودند اما آمریکا از راه رسید و دوباره معادلات را بر هم ریخت. بازی با ورود آمریکا به نفع اسراییل تغییر کرد و اسراییلی‌ها توانستند با کمک‌های نظامی آمریکا پیروزی‌های اولیه مصر را به شکست مبدل کنند و نیروهای مصری را تا غرب کانال سوئز به عقب برانند.
اما ماجرا به همین جا ختم نشد. اعراب نیز چندان تنها نماندند. دو روز پس از آغاز جنگ بود که وزیران کشورهای عضو اوپک یا همان تولیدکنندگان بزرگ نفتی قرار بود جلسه‌ای با حضور مقامات کمپانی‌های نفتی در وین داشته باشند. دستور این جلسه بررسی تصمیم مهم اوپکی‌ها برای افزایش قیمت نفت بود. مقرر بود تولیدکنندگان نفتی راهکاری برای مبارزه با دولت غاصب اسراییل و حامیانش بیابند. این سو قدرت نظامی بود و سوی دیگر قدرت انرژی. در آن دوره اوپک بزرگترین تولید کننده نفت جهان بود بخش مهمی از نیازهای کشورهای غربی از طریق اوپک تامین می‌شد. نفتی‌ها سه جلسه با کمپانی‌های نفتی گذاشتند. اول می‌گفتند قیمت نفت باید 10 درصد افزایش یابد اما بعدتر به این نتیجه رسیدند که باید قیمت‌ها 15‌درصد افزایش یابد و در حالی که هر دو پیشنهاد قبلی از سوی مدیران کمپانی‌ها رد شده بود گفتند قصد دارند بهای نفت را دو برابر کنند. هر چند این پیشنهاد نیز از سوی مدیران کمپانی‌ها رد شد اما با این حال اوپک در جلسه‌ای که در کویت تشکیل داد، یک جانبه قیمت نفت خود را بالا برد و در کوتاه زمانی تمام کشورهای عربی تولید کننده نفت، جز عراق صادرات نفت به اسراییل و حامیانش خصوصا آمریکا را تحریم کرد. به دنبال اعلام این تحریم تولید نفت در کشورهای عربی 25 درصد کاهش یافت. ایران در آن زمان تولید خود را برای جبران کمبود بازار افزایش داد اما کافی نبود و بر هم ریختن عرضه و تقاضا سبب شد تعادل بازار از دست خارج شده و قیمت ها افزایشی ناگهانی و شوک وار را تجربه کنند. اتفاقاتی که رخ داد جهان را پذیرای افزایش دوباره قیمت‌ها کرد. هر چند جنگ رمضان تقریبا بدون نتیجه به پایان رسید و در پایان جنگ منطقه جولان از سوریه و سینا از مصر، کماکان در اختیار صهیونیست‌ها باقی ماند اما اقتصاد جهانی آماده افزایش قیمت‌های بعدی می‌شد. در فاصله‌ای کوتاه مقامات اوپک دوباره تصمیم به دو برابر کردن قیمت نفت گرفتند. حالا قیمت نفت در انتهای سال 4برابر ابتدای سال شده بود. افزایش قیمت به وقوع پیوست و کشورهای تولید کننده نفت با اضافه درآمد فراوانی روبرو شدند. آن هم در اقتصادهایی که قدرت و توان جذب نداشت. نتیجه این شد که بخش مهمی از پول‌های نفت دوباره برای واردات کالاهای مصرفی سرازیر غرب شد و به دامان صاحبان اولیه بازگشت. اما غربی‌ها وحشت شوک‌های نفت را از یاد نبردند و همان روزها دست به کار شدند تا دیگر این تجربه تلخ تکرار ناپذیر شود. غربی‌ها تصمیمات مهمی گرفتند از جمله این که وابستگی خود رابه اوپک کاهش دهند و از سوی دیگر با به کار گیری تکنولوژی‌های جدید مصرف انرژی خود را محدود سازند. سرمایه‌گذاری در کشورهای غیر اوپک رونق گرفت و کالاهای ساخته شده در غرب و نهاده‌های کشاورزی دستخوش افزایش قیمت شد و بالاخره غرب با بالا بردن هزینه استخراج و اکتشاف نفت توانست بخشی از سهم خود را از بازار گرفته و گرفتن باقی را در اختیار شرکت‌های تولید کننده کالا و خدماتش قرار دهد.
شوک دوم
شوک دوم نتیجه تحولات ایران بود. انقلاب 57 به وقوع پیوست و میزان تولید نفت ایران از 5.5 میلیون بشکه به 3.2 میلیون بشکه کاهش یافت. دوباره عرضه و تقاضا به هم ریخته بود. در اواخر دسامبر همان سال، صادرات نفت ایران قطع شد با آن‌که خلاء صادرات نفت ایران تا حدود زیادی به وسیله عربستان، عراق و کشورهای غیراوپک مثل انگلستان، لندن، نروژ و مکزیک جبران شد. با وجود این در ژانویه 1979حدود دو میلیون بشکه در روز کمبود نفت در بازار وجود داشت. نگرانی از کاهش بیشتر عرضه در آینده، موجب تقاضای بیشتر شد و قیمت تک محموله به شدت افزایش یافت و به رقم 40 دلار در هر بشکه رسید. جهان دوباره با بحرانی جدی روبرو می‌شد. این بار تجربه بحران اول سبب شده بود که بسیاری به افزایش درآمدها دل نبندند. درآمدها بالا می‌رفت و قیمت‌ها را با خود بالا می‌برد اما بعد تعدیل قیمت نقت تعدیل درآمدها را به دنبال نداشت. ایران آن روزها صحنه گردان شوک نفتی در جهان بود. نگاه‌ها به ایران دوخته شده بود و هر روز خبری در مورد ابعاد تکان دهنده کمبود نفت در بازار منتشر می‌شد. شوک‌های اول و دوم که به فاصله کوتاهی از هم به وقع پیوست آن قدر برای غربی‌ها حائز اهمیت هست که هنوز در سالگرد این شوک‌ها جلسه می‌گذارند و سمینار ترتیب می‌دهند و کارگروه تشکیل می‌دهند تا ابعاد حادثه را بررسی کنند.
سومین شوک، وارونه
سومین شوک نفتی 6 سال بعد به وقوع پیوست اما از راه رسیدنش ثمری برای تولید کنندگان نفتی نداشت. منحنی‌ها وارونه شده بود و شوک نفتی این بار کاهشی بود. تا قبل از این که شوک نفتی سوم از راه برسد، اوپک دائم به منظور حفاظت از قیمت‌ها نسبت به کاهش عرضه نفت خود در بازار اقدام می‌کرد. سال 1985 بود که عربستان بحث سهم عادلانه را پیش کشید و اعلام کرد اوپک نباید به منظور حفاظت از قیمت‌ها مدام سهم خود را کاهش دهد بلکه باید سهم خود را از بازار دریافت کند و اجازه ندهد کشورهای دیگر با ورود به بازار سهم اعضای اوپک را از آن خود کنند. همین تحلیل سبب شد که اوپک سیاست کاهش تولید را کنار بگذارد و وراد بازار شود و همین امر طبیعتا به افزایش عرضه و سقوط قیمت‌ها منجر شد. قیمت نفت از 28 دلار به 11 دلار رسید. اوپکی‌ها حالا با شرایط پیچیده‌ای روبرو بودند، فروش نفت بیشتر و دریافت پول کمتر یا فروش نفت کمتر و دریافت پول بیشتر. در این میان آنچه برای برخی کشورها مهم بود سهم بازار بود که به واسطه بازی با آن می‌توانستند موقعیت‌های ویژه‌ای را در خارج از جهان نفت جستجو کنند. نفت ارزان بود اما برخی از این اتفاق به عنوان شوک نفتی یاد نمی‌کنند.
چهارمین شوک، حمله‌ای دیگر
سال 1991، عراق که به تازگی از جنگ هشت ساله با ایران بیرون آمده بود در اقدامی جنون آمیز کویت را به تصرف خود درآورد. قیمت نفت در اثر این اتفاق بالا رفت و به سرعت تا سقف 40دلار را پر کرد اما دوام این قیمت چندان بالا نبود. قیمت‌ها به سرعت رو به کاهش گذاشت در طول سال حدود 20 دلار شد. اما این پایان تحولات نفتی جهان نبود و نیست. اقتصاد جهان هنوز از نفت متاثر می‌شود. آمریکا به عراق حمله می‌کند و بحران نفتی نگاه‌ها را به سمت بازارهای نفت خیره می‌کند. هر جای جهان بحرانی است، نفت شعله‌هایش را سرکش می‌کند. شوک‌های نفتی چه افزایشی باشد و چه کاهشی تاثیرات فراوانی بر سایر بخش‌های اقتصاد به جا می‌گذارد. نکته مهم این است که در طول همه این سال‌ها افزایش‌های شدید و کاهش‌های شدید قیمت نفت بیش از آن که به سود کشورهای تولید کننده نفت باشد، نفع کشورهای مصرف کننده را به همراه دارد. هر چند نفت زیر خاک‌های تف دیده کشورهای عربی و در منطقه خاورمیانه جا خوش کرده و صد سالی بیشتر است که از زیر زمین خود را بیرون کشیده و نقشش را نشان داده است اما تکنولوژی تولید نفت همه این سال‌ها نه در اختیار دارندگان این طلای سیاه بلکه در اختیار مصرف کنندگان بوده است. بیراه نیست که مصرف کنندگان سرمایه‌گذاری‌های فراوانی برای استخراج نفت کنند. نفت اتفاقا در جایی بسیار دورتر از سرزمینش به مصرف می‌رسید. آنجا که باید موتورها را به حرکت در می‌آورد و اقتصاد را رونق می‌داد و ابزار توسعه می‌شد. ره آوردش برای سرزمین‌های مادری نیز چیزی جز خو کردن به اخلال در اقتصاد نبود. نفت هر چند جهان را متحول کرد و تو.سعه اقتصادی و رفاه جهانی محصول استفاده فراگیر از آن است اما برای دارندگانش نه تنها رفاهی نیاورد بلکه آنها را به نوعی از زندگی خود داد که بهترین واژه برای توصیفش زندگی نفتی است.
قیمت نفت همچنان بالا و پایین می‌رود. این روزها به 90 دلار رسیده است و وقتی بحران از صحنه اقتصاد خداحافظی کند افزایش قابل توجهی را تجربه خواهد کرد اما آیا در شوک‌های آتی عایدی دارندگان نفت بیش از مصرف کنندگانش خواهد بود؟
۲۳ دی ۱۳۸۹ ۱۲:۲۰
ایلنا |
تعداد بازدید : ۱,۳۳۵