نفت سلاح دیپلماتیک نیست

نفت سلاح دیپلماتیک نیست
علی ماجدی، معاون سابق امور اقتصادی وزارت امور خارجه و سفیر سابق تهران در توکیو است. در دوران سفارت ماجدی در ژاپن، ایران توانست قرارداد بزرگ توسعه میدان نفتی آزادگان را با این کشور به امضا برساند.
علی ماجدی، معاون سابق امور اقتصادی وزارت امور خارجه و سفیر سابق تهران در توکیو است. در دوران سفارت ماجدی در ژاپن، ایران توانست قرارداد بزرگ توسعه میدان نفتی آزادگان را با این کشور به امضا برساند. هر چند که بعدها و پس از شدت گرفتن محدودیت‌های نفتی علیه ایران، ژاپنی‌ها از این میدان کنار کشیدند. ماجدی در این گفت‌و‌گو به تعریف مشخصی از مفهوم دیپلماسی اقتصادی می‌پردازد.
دیپلماسی اقتصادی در ادبیات ایران واژه جوانی محسوب می‌شود این واژه چگونه در ایران خلق شد و رشد کرد؟
آنچه درباره دیپلماسی اقتصادی در ایران مطرح شد بعد از تشکیل معاونت اقتصادی در وزارت خارجه مورد توجه قرار گرفت. به طور کلی واژه دیپلماسی اقتصادی، واژه‌ای بود که پس از تشکیل معاونت اقتصادی وزارت خارجه بسیار مطرح شد، یعنی درست زمانی که محمدحسین عادلی در این معاونت حضور داشت و واژه دیپلماسی عمومیت یافت و در اجلاس سالانه سفرا نیز این مطلب تکرار می‌شد، به تدریج در حضور صاحبان صنایع و تجار و پس از آن در مطبوعات و رسانه‌ها مطرح شد و بعدها در فضای دیپلماسی خارجی نیز دیپلماسی اقتصادی مورد توجه قرار گرفت. دیپلماسی اقتصادی مکمل دیپلماسی سیاسی است. همان‌طور که در دیپلماسی به صورت عام از دیپلمات انتظار داریم که روابط دو کشور را ارتقا دهد یا اگر روابط دو کشور دچار مشکلات مقطعی است، مشکل را به نحو عاقلانه و شایسته‌ای حل و فصل کند، دیپلماسی اقتصادی هم در یک کلام، شناساندن ظرفیت‌های داخل کشور به خارجی‌ها جهت سرمایه‌گذاری و صادرات و همچنین شناسایی امکانات و ظرفیت‌های کشور دوم و بهره‌برداری از امکانات بالقوه و بالفعل آن کشور جهت توسعه اقتصاد ملی ایران است. در این رابطه دیپلمات‌هایی که بیشتر تجربه و تحصیلات اقتصادی دارند، موفق‌تر عمل می‌کنند و تلاش آنها بر این است که بتوانند هم امکانات صادرات کشور را به خارج معرفی کنند و هم بتوانند از امکانات کشور به نفع اقتصاد ملی بهره‌برداری کنند. این کار از طریق اعطای تسهیلات به خارجی‌ها و تشویق سرمایه‌گذاران خارجی به سرمایه‌گذاری در ایران امکان‌پذیر است. البته با توجه به وضعیتی که کشور ما در جهان دارد و با توجه به تحریم‌هایی که بعد از انقلاب با شدت‌های متفاوت وجود داشته، این هنر دیپلمات است که بتواند در این بازی سیاسی- اقتصادی منافع کشور را حفظ کند.
شما در عرصه سیاست خارجی سال‌ها مسوولیت داشتید برای تحقق چنین هدفی به صورت مصداقی چه اقدامی انجام دادید؟
به صورت مصداقی حرکتی که انجام شد توسعه میدان نفتی آزادگان بود چرا که ما توانستیم با توجه به اینکه ژاپن یک شریک استراتژیک برای آمریکاست در یک مقطعی ژاپنی‌ها را به ایران بیاوریم و میزان برداشت نفت را افزایش دهیم. در سال 83 سهم میدان‌های کشور نفت ژاپن 9 درصد بود اما هنگامی که من ژاپن را ترک کردم، این سهم به 17 درصد رسیده بود. یعنی استخراج نفت ژاپن از 400 هزار بشکه به 700 هزار بشکه رسیده بود و در همان زمان هم ژاپنی‌ها در حوزه نفتی آزادگان 75 درصد سرمایه‌گذاری کردند و مبلغ 2/4 میلیارد تسهیلات به ایران پرداخت کردند. وقتی در دوره تحریم بوده و خواهان سرمایه‌گذاری خارجی در کشور هستیم باید به این مساله توجه داشته باشیم که کشورهایی که می‌خواهند در کشور ما سرمایه‌گذاری کنند ممکن است در مضیقه قرار بگیرند. زمانی که ما بخواهیم پروژه‌ای را به کشور دیگری واگذار کنیم، باید توجه داشته باشیم که کشورهای ثالث ممکن است برای کشور‌های سرمایه‌گذار محدودیت ایجاد کنند، بنابراین واگذاری پروژه به خارجی‌ها، ساده نیست. باید جذب سرمایه‌گذاری خارجی به داخل را به نوعی از آن کشورهای دیگر انجام دهیم که کشور دوم، با کشور ثالث که معمولاً آمریکا یا اروپاست دچار مشکل نشود و این یک هنر است. یک نوع ظرافت می‌خواهد. این کار دیپلمات است که باید درک کند محدودیت‌های کشور دوم چه هستند و کشور دوم چه مابه‌التفاوتی باید به کشور سوم بپردازد تا حساسیت ایجاد نشود و دچار تحریم هم نشود. اینکه یک دیپلمات در حوزه اقتصادی چگونه عمل کند که بتواند منافع کشورش را حفظ کند، سرمایه‌گذاری خارجی را جذب کند، هم ارزش مالی، هم ارزش مدیریتی و هم ارزش تکنولوژیکی دارد چرا که به هر حال ما نیازمند هستیم. نمی‌توانیم بگوییم در تمام رشته‌ها به خودکفایی رسیدیم، خودکفایی در جهان فعلی حرف بیهوده‌ای است. در دنیای آزاد این‌طور است که اگر کشوری مازاد دارد می‌فروشد و وقتی کمبود دارد وارد می‌کند. در سرمایه‌گذاری خارجی هم تکنولوژی و هم مدیریت آن هم‌مطرح است. برخی کشورها هستند که مشکلی با جهان ندارند ولی حالا ما به هر علتی که مشکل داریم اینجاست که این هنر دیپلماسی اقتصادی معنا و مفهوم پیدا می‌کند. هر چند به نظر می‌رسد این مشکلات سیاسی هم باید به نحوی حل شود که هم سرمایه‌گذار خارجی به راحتی برای سرمایه‌گذاری بیاید و هم کشور امکاناتش را در جای دیگر از دست ندهد. به هر حال این امکان تکنولوژیک و مدیریتی‌تر در کشورهای بزرگ است و در آمریکا و اروپا و ژاپن باید دنبالش بگردیم.
دیپلماسی اقتصادی در کشورهای در حال توسعه و توسعه‌یافته با هم تفاوت دارد. این تفاوت‌ها در چه مسائلی بیشتر به چشم می‌خورد؟
در کشوری مانند ایران و کلاً کشورهای در حال توسعه، دیپلماسی اقتصادی باید از توان بالایی برخوردار باشد چرا که در دیپلماسی اقتصادی باید به سمت کشورهای قوی‌تر و بالاتر که دارای تکنولوژی بالاتر و موقعیت اقتصادی بهتر هستند گرایش داشته باشد تا توان اقتصادی کشور را نیز تقویت کند.
امکان تقویت دیپلماسی اقتصادی چه زمانی بیش‌تر فراهم است؟
دیپلماسی اقتصادی زمانی امکان‌پذیر می‌شود که شرایط سیاسی از حداقل‌هایی برخوردار باشد. اینکه چگونه این حداقل‌ها فراهم می‌شود، سوالی است که از حوزه تخصص من خارج است اما به هر حال، اگر قصد داریم که شاخص‌های ما در راستای تحقق اهداف چشم‌انداز با کشورهای منطقه قابل مقایسه باشد باید بستر لازم را برای ایجاد مناسبات سیاسی مطلوب فراهم کنیم.
در یک نگاه تاریخی رویکرد دیپلماسی اقتصادی به شرکای خارجی چگونه بود؟
نگاه تا قبل از دولت نهم توامان به شرق و اروپا بود یعنی ما همزمان تلاش می‌کردیم که در حوزه شرق و کشورهایی اروپایی کار کنیم اما از دولت نهم به بعد رویکرد عوض شد.
یعنی سیاست نگاه به شرق شکل گرفت؟
نه، منظورم اصل سیاست است که در دوره جدید کمرنگ شد و چندان در سیاستگذاری‌ها مورد اعتنا قرار نگرفت.
اما ما در این دوره تلاش کردیم به کشورهای آمریکای لاتین نزدیک شویم.
در دیپلماسی اقتصادی شرایط باید برد- برد تعریف شود، آنچه شما از سیاست نگاه به شرق تعریف می‌کنید چه دستاوردی داشته است؟ برای مثال در روابط با ژاپن در دوره قبلی انتقال مدیریت، تکنولوژی، سرمایه و... به ایران صورت می‌گرفت یعنی این روابط بسیار برای ما مطلوب بود اما روابط با روسیه یا چین کدام یک از این دستاوردها را برای ما داشته است؟ البته باید محاسبه شود اما آنچه لمس می‌شود چیز دیگری است.
سیاست نگاه به آمریکای لاتین را چگونه می‌بینید؟
این سیاست واکنشی بود به بحث حضور آمریکا در منطقه. یعنی حضور ما در آنجا که حیاط خلوت آمریکاست واکنش سیاسی است. این منطقه به لحاظ دوری مسافت چندان مزیت اقتصادی برای ما ندارد کما اینکه جز برزیل بقیه ضعیف هستند و مزیت اقتصادی ندارند. در این منطقه جز برزیل که در دوره ریاست‌جمهوری قبلی به لحاظ روحیه شخصی کمی دو کشور به هم نزدیک شدند در بقیه مقاطع کار خاصی صورت نگرفته است. الان هم با تغییر رئیس‌جمهور برزیل روابط کمرنگ شده است. البته در حوزه آمریکای لاتین فقط تا حدودی ونزوئلا آن هم به دلیل درآمد نفتی توانسته در بخش صادرات خدمات فنی مهندسی برای ما مطلوب باشد ولی بقیه به دلیل فقر درآمد چندان دارای مزیت نیستند. حتی به برخی کشورها باید کمک کنیم.
به نظر شما تا چه حد می‌توان از نفت به عنوان یک سلاح دیپلماتیک استفاده کرد؟
یکی از اشتباهاتی که برخی انجام می‌دهند، این است که گاهی از نفت به عنوان یک سلاح دیپلماتیک استفاده می‌شود. البته این ماده فسیلی به صورت خودکار نقش دیپلماسی اقتصادی را برای ایران بازی می‌کند. همان‌طور که می‌دانید ماهیت نفت در کشور ما دارای دو کیفیت بالقوه و بالفعل است. دومین صادرکننده نفت و عضویت در اوپک یکی از همین ابزارهاست. از سوی دیگر گاز هم به صورت خودکار نقش دیپلماسی اقتصادی را دارد، در چنین شرایطی شنیده می‌شود که عده‌ای اعلام کرده‌اند که می‌توان از مساله نفت بهره‌برداری سیاسی کرد اما این مساله یک شمشیر دو‌لبه است. نکته مهم آن است که ما باید در یک فضای بدون تنش بتوانیم با دنیا ارتباط برقرار کنیم و بر اساس نظمی که بر نظام دیپلماسی اقتصادی و سیاسی آن حاکم است معادلات اقتصادی را با آن سازگار کنیم. به هر حال سرمایه به سمتی گرایش پیدا می‌کند که امنیت در آن باشد. برخی اوقات تبلیغات موردی نیز بر فرآیند ارتباطات اقتصادی کشور ما با دیگر کشورها موثر است. ایران در موردی مانند مسائل خاورمیانه و فلسطین موضع‌گیری‌های خاصی دارد اما با این همه این گونه مسائل مانعی بر سر راه دیپلماسی اقتصادی ایران نیست. اما مساله هسته‌ای به دلیل اینکه مساله امنیت را مطرح می‌کند حساسیت‌برانگیز است. با وجود اینکه دولت ما بارها اعلام و تاکید کرده است که این فعالیت‌ها صلح‌آمیز است ولی آنها به دلیل تبلیغات گسترده برخی کشورها جور دیگری برداشت می‌کنند یا تردیدی دارند، این در حالی است که آژانس انرژی اتمی گزارش‌های مثبت به نفع ایران می‌دهد اما ذهنیت‌هایی که بر ضد ایران ایجاد شد. کار دیپلماسی اقتصادی ایران را مشکل کرده حتی کارهای مالی و بانکی را نیز با مشکل مواجه کرده است.
روش حل این مساله در کجاست؟
در هر حال ما باید راهی را پیدا بکنیم تا جامعه بین‌الملل مجاب شود فعالیت هسته‌ای ما صلح‌آمیز است. ما از این امر اطمینان داریم ولی آنها هنوز مجاب نشده‌اند‌، همین فعالیت دیپلماسی اقتصادی ما را با مشکل مواجه کرده است.
نتایج وضعیت موجود را می‌توانید ترسیم کنید؟
نتیجه شرایط موجود آن است که حجم مبادلات اقتصادی یا تجاری کم می‌شود یا اینکه هزینه آن بسیار بالاتر می‌رود. زمانی که حق انتخاب محدود می‌شود به تبع آن هزینه‌ها بالا می‌رود. جذب سرمایه‌گذاری خارجی یکی از مهم‌ترین نمودهای دیپلماسی اقتصادی است چرا که به همراه سرمایه خارجی، فناوری و مدیریت نیز وارد ایران می‌شود ما هم به فناوری نیاز داریم هم به مدیریت.
یکی از ضعف‌ها در کشور ما آن است که بنگاه‌داری هنوز قادر نشده تا خود را درگیر عرصه رقابت با بنگاه‌های بزرگ کند. تصور می‌کنید علت چیست؟
در این زمینه باید یک مثال بیاوریم، هم اکنون شرکت‌های خودروسازی از بزرگ‌ترین بنگاه‌های کشور هستند. اما آیا به واقع در این حوزه ما توانسته‌ایم به بازارهای بزرگ و معتبر دنیا راه پیدا کنیم و خودروسازهای بزرگ را به چالش بکشیم. به تعبیر دیگر هیچ بنگاه بزرگ اقتصادی ما نتوانسته در سطح جهانی مطرح شود. در حال حاضر اداره کردن بنگاه‌های اقتصادی که بازار انحصاری داخلی را در دست دارندد مطلوب نیست و کارایی این شرکت‌ها زیر سوال است. بنگاه باید در معرض رقابت جهانی قرار گیرد تا توانمندی‌هایش معلوم شود. کشورهای بزرگ دنیا در عرصه رقابت یا پیروز می‌شوند با هم متحد می‌شوند به دلیل اینکه بتوانند بازار تحقیق و توسعه را به دست گیرند.
۷ شهریور ۱۳۹۱ ۰۱:۱۱
تجارت فردا |
تعداد بازدید : ۱,۰۰۰