نایب رییس اتاق بازرگانى ایران : زمان افزایش قیمت ارز را دیگران براى ما انتخاب کردند

نایب رییس اتاق بازرگانى ایران : زمان افزایش قیمت ارز را دیگران براى ما انتخاب کردند
افزایش قیمت ارز به هر حال باید مقطعى اتفاق مى افتاد اما زمانش را آنها تعیین کردند.
محسن جلال پور، نایب رییس اتاق بازرگانى ایران درباره افزایش قیمت ارز و ارائه راهکارهایى که مى تواند براى ثبات بازار ارز گره گشا باشد با خبرآنلاین مصاحبه کرد که متن این گفتگو در ادامه مى آید.
به عنوان یک فعال اقتصادى که سابقه قابل توجهى در تجارت دارید اگر بخواهید علل افزایش قیمت ارز را بررسى کنید، تحلیل شما چیست؟
تقریبا خیلى واضح بود که براى قیمت ارز زمانى همچین اتفاقى خواهد افتاد. به قول یکى از دوستان: « مهم این است که در هر پیش بینى اى که احتمال انجام و وقوع آن هست، زمان را آدم بتواند مشخص کند. » مسلم است وقتى از سال ۸۰ آمدیم و محاسبه نکرده با مابه التفاوت نرخ تورم برخورد کردیم و نرخ ارز مان را افزایش ندادیم چنین رویدادى به وقوع بپیوندد. این تدبیر سبب شد که قیمت ارز مانند فنرى فشرده اى شود که روزى باید باز مى شد.
سوالى که وجود دارد این است که چرا این زمانبه یکباره فنر فشرده شده ارز آزاد شد؟
به دلیل محدودیت هایى که ایجاد شد. تا زمانیکه ما ارز حاصل از صادرات نفت مان را در بانک مرکزى داشتیم و بانک مرکزى منابع سرشارى در اختیارش بود که امکان مدیریت آن را داشت قاعدتا فنر فشرده شده ارز مشکلى نداشت. در این شرایط مى شد قیمت ها را نگه داشت. از زمانیکه تحریم ها آغاز شد به خصوص زمانیکه تحریم بانک مرکزى قوت گرفت مسلما آن منبع دیگر امکان پاسخ گویى به نیاز ها را نداشت و آن اتفاقى که ما منتظرش بودیم تا مقطعى به وقوع بپویندد، اتفاق افتاد. البته من مى خواهم تفکیک کنم و بگویم علت این موضوع تحریم ها نیستند. این مطلب مهمى است که برخى از رسانه ها فقط تحریم را عامل افزایش قیمت ارز مى دانند. اینطور نیست. افزایش قیمت ارز به هر حال باید مقطعى اتفاق مى افتاد اما زمانش را آنها تعیین کردند. در تعیین زمان بسیار موثر بودند و در موارد دیگر نقشى نداشتند. چرا که وقتى تحریم صورت گرفت آن اتفاق به وقوع پیوست.
از آن به بعد چه اتفاقى افتاد؟
این موضوع خیلى جاى بحث دارد و شاید بد نباشد که بنده به عنوان یک صادر کننده از دید بخش خصوصى این مطلب را براى شما بشکافم. به هر حال ما در یک جریانى در زمان هایى در چند دهه گذشته با برداشت و رسیدن به منابع نفتى و مدیریت کشور با منابعى که حاصل از فروش نفت بود کشور را به سمت و سویى بردیم که کشور مصرف کننده اى شدیم. اگر تولیدى هم اتفاق افتاد تولید یارانه اى بود.
چرا حمایتى بود؟ شرایط ایجاب مى کرد یا اینکه اراده اى براى تغییر مسیر نبود؟
مى خواهم راحت تر بگویم یعنى به عنوان مثال ما بنزین را لیترى ،۱۰ ۵۰ و این اواخر ۱۰۰ تومان عرضه مى کردیم. برق، گازوییل و گاز نیز همین وضعیت را داشتند. رقابت درون کشور فقط مطرح بود. همان زمان که ما منابع نفتى مان را بر مى داشتیم و مى فروختیم اگر ما مى خواستیم کشور مان را در مقایسه با کشور هاى دیگر رقابتى کنیم اصلا امکان آن را نداشتیم چرا که به هر صورت شرایطى به دلیل قیمت حامل ها انرژى و عدم پرداخت یارانه در کشور هاى دیگر حکم فرما بود و ما مى خواستیم بیاییم و آن را در کشور جارى کنیم. خیلى کارخانه هاى ما تولیدات شان مقرون به صرفه نبود. بنابراین منابع نفتى ما باعث شد که ما زیر ساخت هاى کشور را درست کنیم و از این جهت منابع، نعمت بود. از جهت دیگر اینکه منابع نفتى ما را به سویى هدایت کرد که سرمایه گذارى هاى مان، سرمایه گذارى هاى رقابتى با دنیا در شرایط مساوى نبود. این موضوع براى اقتصاد ما مشکل ساز بود ولى بروز پیدا نمى کرد. تا زمانیکه یارانه ها برداشته شد. طى سه دهه گذشته همواره بحث برداشتن یارانه ها و هدفمند کردن آنها مطرح بود. این که از آذر سال ۸۹ ما به سمت برداشتن یارانه ها رفتیم، با توجه به اینکه شهامت و شجاعتى مى خواست کار بسیار بزرگى بود. تا بخشى از آن هم خوب پیش رفتیم. در بخش برداشتن یارانه ها، این طرح کامل اجرا نشد. وقتى ما مى گوییم
یارانه ها بر مى داریم نباید حساب کنیم که فقط یارانه هاى بخشى برداشته شود و مابقى باقى بماند. ما همان زمان داشتیم روى دلار مان یارانه پرداخت مى کردیم. اگر قرار بود همه چیز را واقعى کنیم باید در همان زمان بحث نرخ ارز مان را هم مى دیدیم. به طور مثال در رابطه با نرخ بنزین مى گفتیم فوب بندر عباس چه قدر است. فوب بندر عباس هم اینگونه محاسبه مى شد که عددى را به دست مى آوردیم در دلار ۱۰۵۰ تومان ضرب مى کردیم و فوب بندر عباس به دست مى آمد. این ۱۰۵۰ تومان از کجا آمده است؟ این را کى معلوم کرده است؟ این ۱۰۵۰ تومان نرخ تعادلى و رقابتى بازار بود یا نرخى بود که خود ما اعمال مى کردیم؟ یعنى مترى که ما داشتیم با آن هدفمندى یارانه ها را اندازه گیرى مى کردیم مترى بود که ما تعریف کرده بودیم و متر جهانى نبود. مترى نبود که بازار هاى جهانى آن را تعریف کرده باشد. شاید شرایط آن زمان هم این موضوع را ایجاب مى کرد. دوستان مى گفتند باید هدفمند شدن یارانه ها پله به پله انجام شود و همه آن با هم صورت نمى گیرد. من به خاطر دارم در آن زمان مطلبى نوشتم که هدفمندى یارانه ها فاز اول آن دارد اجرا مى شود. به این معنا که در شرایطى همه چیز را با دلار ۱۰۵۰ تومان تطبیق مى دهیم و در مرحله بعد باید دلار را آزاد کنیم که هدفمندى دیگرى اتفاق مى افتد. فکر نمى کردیم شرایط جهانى ما را به سرعت به آن نقطه برساند؛ اما رساند. من از شما سوال مى کنم یارانه اى که ما در حال حاضر به انرژى مى دهیم بیشتر است یا قبل از هدفمند شدن یارانه ها؟
قاعدتا در حال حاضر یارانه بیشترى پرداخت مى شود؟
دقیقا. در حال حاضر قاچاق سوخت هم بیشتر انجام مى شود. ما در آن زمان با دلار ۱۰۵۰ تومان قیمت ها را طورى تطبیق دادیم که دیگر قاچاق سوخت معنا نداشته باشد. نه با دلار ۳۲۰۰ تومان؛ امروز براى کسى که سوخت ۷۰۰ تومان بنزین یا هر قیمتى که گازوییل هست را قاچاق کند منافع بیشترى با دلار ۳۲۰۰ تومان به دست خواهد آورد. پس حرفى که ما آن روز مى زدیم که هدفمندى باید در یک مقطع دیگر به وقوع بپیوند درست بود. نه اینکه ما مى خواستیم به آن مرحله برسیم اما اجبارا به آنجا رسیدیم.برگردیم به موضوعى که داشتیم در رابطه با آن صحبت مى کردیم و آن هم افزایش یکباره قیمت ارز که اتفاق افتاد. بسیارى از فعالان اقتصادى همواره در نشست هاى اتاق بازرگانى به واقعى
شدن قیمت ارز تاکید داشتند اما شاهد این موضوع بودیم وقتى قیمت ارز افزایش پیدا کرد بسیارى از آنان به افزایش قیمت ارز نقد وارد کردند. این موضوع را چگونه تحلیل
مى کنید؟
در بهمن ۹۰ که به یکباره فنر ارز آزاد شد در مقطعى مشاهده مى کنیم شرایط براى واردات سخت مى شود ولى تولید رونق پیدا مى کند. این روند، روند خوبى است. از این جهت که تولید و صادرات حمایت مى شود یک روند قابل دفاعى است. هر چند عوارضى هم دارد و ممکن است قشر هاى پایین ما دچار گرفتارى شوند. ما باید بیشتر توجه مان را به این موضوع معطوف کنیم که چگونه عوارضى که حاصل شده است را پوشش دهیم. اگر توجه مان را به آن جهت معطوف کرده بودیم، امروز هم توجه مان به همان بخش بود. ما امروز قائل به این نیستیم که نرخ ارز ما نرخ ارز واقعى است. ولى قائل به این هستیم که اگر این تغییرات و تصمیم هاى متفاوت ادامه پیدا کند التهاب در بازار خوابیده نمى شود و این التهاب شرایطى را به وجود مى آورد تا یکسرى سود جو از این شرایط استفاده کنند. ضمن اینکه بحث چند نرخى بودن ارز یک سرى منفعت هایى ایجاد مى کند که برخى دارند از آن دفاع مى کنند. آنها بحث افزایش قیمت ارز را دنبال مى کنند که این شرایط مى تواند ادامه داشته باشد.
طى روزهاى گذشته مرکز مبادلات ارزى فعالیت خود را آغاز کرده است. این مرکز چه تاثیر هایى به دنبال داشته است؟
مرکز مبادلات کار خوبى کرده است. مرکز مبادلات را پشتیبانى مى کنیم . مرتب هم نظرات مان را به آن مى دهیم. براى اینکه مرکز مبادلات بتواند بخشى از بازار را سامان دهد، خوب عمل کرده است. جاى تشکر هم دارد چرا که خوب مدیریت کرده اند، اما مرکز مبادلات روزى مى تواند موفق باشد که کلیه تقاضاى ما را جواب دهد و کلیه عرضه ما هم در آن اتفاق بیافتد. اینجاست که ما مى توانیم بگوییم مرکز مبادلاتى وجود دارد که در آن هیچ گونه رانت نیست و یک قیمت واقعى به وجود مى آید. یعنى باید به سمت ارز تک نرخى حرکت کنیم و محل عرضه این ارز تک نرخى هم مرکز مبادلات ارزى باشد. تمامى صادر کنندگان، وارد کنندگان و تمام منابعى که تامین کننده ارز و عرضه کننده ارز هستند به مرکز مبادلات ارز بیایند. همه صادرات و واردات ما و همه مصرف کننده هاى ما اعم از بیمار، مسافر و دانشجو هم به مرکز مبادلات ارزى بیایند و شکل بگیرند. شرایط خاصى هم براى آن حاکم نکنیم. البته این موضوع زمان مى برد. این مسیر دارد طى مى شود. دوباره در طى شدن این مسیر ما نگران تصمیم هاى خلق الساعه هستیم.
نمونه هم مى توانید مطرح کنید؟ تا کنون این اتفاق افتاده است؟
به طور مثال امروز این بحث وجود دارد که بخشى از ارزى که ما داریم مى دهیم ۱۲۲۶ است. با این ارز کالا وارد کشور مى شود. کالایى ساخته مى شود، صادر مى شود ولى ارز آن دارد به نرخ مرکز مبادلات خرید و فروش مى شود. این وجود دارد و ما هم قبول داریم که این هست اما، راه حل محدود کردن صادرات نیست. راه حل این نیست که بیاییم و براى آن پیمان بگذاریم. موضوع درست است اما راه حل آن هم باید براساس دراز مدت اندیشیده شود.
راه حل پیشنهادى شما به عنوان نایب رییس اتاق بازرگانى و فعال اقتصادى که در حوزه صادرات فعالیت دارید چیست؟
راه حل این است که سمت و سوى ارز را به سویى ببریم که شرایط تک نرخى براى دلار در بازار ایجاد شود. آن بخشى که مى خواهیم حمایت کنیم، به طریق هاى دیگر حمایت کنیم. یا اینکه اگر تدبیر این است که بعضى از کالا هاى ما با ارز ۱۲۲۶ وارد شود ما به طورى بیاوریم که به بخشى رسانده شود که باید مصرف شود و نگذاریم در بازار ارز نشت کند و سپس صادرات اتفاق بیافتد. راه حل اینگونه نیست که بگوییم پیمان سپارى کنیم یا اینکه صادرات را ممنوع کنیم. ما در حال حاضر به هر اندازه که مى توانیم باید صادرات را افزایش دهیم. با افزایش صادرات، میزان ارزى که به اتاق مبادله مراجعه مى کند زیاد خواهد شد. این افزایش عرضه قیمت را پایین خواهد آورد. به هر اندازه ما محدودیت ایجاد کنیم یعنى داریم عرضه را کم کنیم. هر محدودیتى منجر به ایجاد اشکالى مى شود. اصولا در علم اقتصاد مطرح است که اقتصاد مانند بادکنکى است که انگشت مان را به هر بخش آن فرو کنیم از جهت دیگر بیرون مى زند. باید دقت کرد بدون برنامه ریزى و بدون تطابق عرضه و تقاضا نباید تصمیم گیرى شود. اگر بیاییم تصمیم درباره عرضه ارز بگیریم سبب خواهد شد بخشى از تقاضا بدون پاسخ باقى بماند. آن بخش بدون تقاضا یک بازار کاذبى به وجود مى آورد که آن بازار کاذب ذهن ها را خراب مى کند. شما در کشور از صد ارزى که تزریق مى کنید ۷۰ واحد آن ارز ۱۲۲۶ باشد، ۲۵ درصد آن ارز مبادله اى باشد و فقط ۵ درصد آن ارز نرخ آزادى باشد که ما براى ما محدودیت ایجاد کنیم اگر از ده نفر سوال کنید قیمت دلار چه قدر است نه ۱۲۲۶ را خواهند گفت و نه نرخ دلار در مرکز مبادله اى را مطرح مى کنند بلکه همان قیمتى را مى گویند که بیرون به فروش مى رسد. ذهن و فکر مردم به این سمت است. اگر به هر مغازه اى مراجعه کنید و بگویید چرا کالا گران است مى گوید ارز ۳۲۰۰ تومان است. شما در پاسخ ممکن است بگویید این کالا که با ارز ۳۲۰۰ تومانى وارد نشده است و فرد در پاسخ خواهد گفت: « دلار ۳۲۰۰ تومان است. » پس نباید بگذاریم عرضه از دست مان فرار کند. ما باید هر کارى مى کنیم این نرخ ارز را کنترل کنیم. این فرار کردن مشکل ایجاد مى کند.
فکر مى کنید مرکز مبادلات ارزى مى تواند قیمت ارز را به این سمت سوق دهد؟
در ۶ ماهه ابتدایى امسال ۲۷ میلیارد دلار با قیمت ۱۲۲۶ عرضه شده است. کل واردات کشور هم همین حدود بوده است. یعنى تمام واردات کشور را با ۱۲۲۶ پوشانده ایم اما طورى شرایط به وجود آمده که به جز کالا هاى اساسى که تعزیرات سر آن حضور دارد هیچ کالایى را نمى توان با قیمت دلار ۱۲۲۶ تهیه کرد. حتى ماشین هم با دلار ۱۲۲۶ است. ولى وقتى مراجعه مى کنید مى گویند قیمت دلار گران است. قاعدتا بخشى از اقتصاد به ارتباطات بین مردم و ذهنیت آنها بر مى گردد. باید به این نکته هم اشاره کنم که این موضوع هم راهکار دارد. چاره اى جز ارز تک نرخى نداریم. هر راه دیگرى برویم جز اینکه به سوى تک نرخى شدن دلار برویم به مشکل خواهیم خورد. راه اصلى و درست ترین راه به سمت تک نرخى شدن رفتن است. در شرایط فعلى بد ترین راه ممکن این است که بیاییم محدودیت ایجاد کنیم. هر محدودیتى به خصوص در صادرات براى کم کردن ارز به افزایش قیمت آن خواهد انجامید.
۲۸ مهر ۱۳۹۱ ۲۰:۰۴
تعداد بازدید : ۱,۳۴۰