هزاران هزار میلیارد تومان، صورتحساب سالانه تحریم ها

هزاران هزار میلیارد تومان، صورتحساب سالانه تحریم ها
سعید پورفرهادی
پیمان صلح حدیبیه که پیامبر اکرم (ص) در سال ششم هجری با مشرکان مکه امضاء نمود و خداوند نام فتح المبین بر آن نهاد، گرچه از ناحیه برخی سادهلوحان بهنوعی سازش با کفار تلقی شد؛ اما ثمرات و برکات بیشماری در بسط و ترویج دین مبین اسلام و افزایش بیسابقه پیروان اسلام داشت که از اولین ثمرات آن میتوان به فتح مکه به فاصله اندک از زمان انعقاد قرارداد صلح حدیبیه توسط لشگر اسلام و سقوط نظام کفر اشاره نمود. رسولالله بدون آنکه خونی ریخته شود قبل از فتح مکه، قلوب مردم را فتح کرده بودند. از صدر اسلام تاکنون اگر بخواهیم در طول تاریخ برای واقعه شگفتآور فتح مکه نمونهای بیابیم، بلاشک میتوان از تبعید حضرت امام و بازگشت شکوهمند ایشان به کشور یادکرد. آن زمان نیز برخی تبعید امام را پایان نهضت آزادیخواهی قلمداد کردند. امام به تبعید رفت اما با نبوغ سیاسی که داشت و با استفاده از تریبونی که غرب ماتریالیسم در اختیارش قرار داده بود، آوازه و رسالت خود را چنان جهانی کرد که پس گذشت 15 سال آنهم زمانی که هنوز عوامل رژیم گذشته در رأس امور بودند، بدون حتی شلیک یک گلوله قلب ملت ایران را یکجا فتح کرد. شاید اکنون زمان آن فرارسیده باشد که تاریخ شاهد یک فتح المبین دیگر باشد، اگر دیوار به دورمان کشیدند، اگر دروازهها را به رویمان بستند، اگر ما را به امید شکستن تحریممان کردند، شاید وقت آن باشد که طرحی نو دراندازیم. شاید امروز گفتن از ناگفتهها چاره کار باشد، ما ملتی هستیم اهل منطق و گفتمان، چرا اجازه دهیم که به شیوهای ما را به جهان معرفی کنند که گویا از مذاکره ترس و واهمه داریم. یک پیشنهاد شگفتانگیز برای آمریکا و جهان، مذاکره فقط در اتاق شیشهای و در مقابل دوربین تمامی رسانههای جهان میبایستی شرط اول و آخر ما باشد. ما برای اثبات حقانیت و اینکه ملتی جنگطلب نیستیم بسیار بازاست. واقعیت آن است که در برجام اگر آمریکا فریبکار بود ما نیز زیرک نبودیم. لذا به نظر میرسد در برجامی که فرجام نداشت، اگر ریاکاری آمریکا را اصل بدانیم قطعاً فرع آن را میبایست در عدم بهکارگیری اصول مذاکره به لحاظ فنی و دیپلماسی عمومی از جانب خودمان جستجو کنیم. بهزعم اینجانب آن موقع که غربیها میگفتند بیایید در خصوص همهچیز مذاکره کنیم، اتفاقاً نهتنها نمیبایستی مخالفتی میکردیم بلکه این ما میبودیم که میبایست بر آن اصرار میداشتیم. چراکه آمریکاییها در تمامی حوزهها برای ما ایجاد مشکل کردهاند. آنها برخلاف معاهده 1981 الجزایر هیچگاه از مداخله در امور داخلی ایران دست برنداشتند، تحریمها علیه ایران را لغو و اموال بلوکهشده ایران را آزاد نکردند. استمرار دشمنی آمریکاییها تا بدان جا گسترشیافته است که شرکتهای خارجی را تهدید به عدم سرمایهگذاری در ایران میکنند. درراه عضویت ایران در سازمان تجارت جهانی WTO دستاندازی میکنند. جان شهروندان ما را با ندادن قطعات هواپیماهای مسافرتی که خودشان به ما فروخته و مکلف به پشتیبانی آن میباشند به مخاطره میاندازند. باتجربه 8 سال جنگ خانمانسوز با صدام ما را به سلاح و بیدفاع میخواهند، اگر از ما میخواهند که موشکهای بالستیک دوربرد تولید نداشته باشیم، آیا بهمانند عربستان و امارات به ما هم جنگندههای اف 35 میفروشند. آیا همینها و دهها مورد دیگر کافی نبود که ما اصرار بر طرح تمامی مسائل لاینحل فیمابین داشته باشیم.
واقعیت آن است که ایران ما چهار دهه است که درگیر یک جنگ فرسایشی با آمریکا میباشد. این جنگی ست که فقط ما هزینههای آن را پرداخت میکنیم و طرف دیگر نهتنها هزینهای پرداخت نمیکند بلکه با دستاندازی به بازارهای سنتی ما در نفت خام، میعانات گازی و اخیراً پتروشیمی از این جنگ سود هم میبرد. اقتضای هر دعوایی، یا جنگ است یا صلح. اگر صلح نمیخواهیم بایستی بجنگیم و تبعات آن را نیز بپذیریم و اگر صلح میخواهیم بایستی برای حفظ مصالح ملی مذاکره کنیم. اتخاذ سیاست نه جنگ نه صلح، ایده آل آمریکاییهاست. چراکه بدون شلیک حتی یک گلوله اقتصاد ما را شکننده و معیشت ملتمان را دچار مشکل مینمایند. لذا به نظر میرسد در میدان نبرد ایستادن و خود را در تیرس حملات دشمن قرار دادن همان چیزی است که دشمنان منطقهای و فرا منطقهای آرزوی استمرار آن رادارند. ما میبایستی خود را از گوشه رینگ جدا و هرچه سریعتر به استراتژی نظام تحریمی آمریکا که در آن به دنیا فقط یک پیام مخابره میکند که یا با ما یا با ایران پایان دهیم. دور زدن تحریمها سیاستی بود که بهناچار بدان متوسل شدیم، اما باید بدانیم که دورزن تحریمها صرفاً یک مسکن و تأثیرپذیری آن نیز کوتاهمدت خواهد بود، کما اینکه نشانههای آن بهروشنی قابللمس میباشد. مضاف بر آنکه صورتحسابی که از بابت دور زدن تحریمها همهروزه پرداخت میکنیم گاه به سر فلک میکشد. در این رهگذر نمیتوان از نقش برجسته خودی نماها که به کاسبان تحریم شهرهاند و لشگری از مدیران ناکارآمد که بهواسطه وصل بودن به اینوآن، کرسی صدارت برخی شرکتها و مؤسسات ریزودرشت اقتصادی را تصاحب و با تصمیمات و عملکردهای ضعیف خود بر دامنه تأثیرگذاری تحریمها افزودهاند، غافل شد.

یک آفت عینی:
با شروع تحریمها، بسیاری از شرکتهای داخلی اعم از دولتی و خصولتی باهدف دورزن تحریمها اقدام به تأسیس شرکتهای پوششی در خارج از ایران کردند که آفات بیشماری را به بدنه مدیریتی و اقتصادی کشور وارد ساخت که از آن جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد: برچیده شدن شفافیت از اقتصاد و آغاز دوره راهزنی سیستماتیک اموال بیتالمال. بالا رفتن هزینه نقل و انتقالات ارزی که بعضاً از 5 تا 12% در نوسان بوده و ثروت کشور را به تاراج میبرد. عقبافتادگی در دسترسی به دانش فنی روز دنیا در توسعه صنایع بالادستی و تعمیم و گسترش صنایع پائیندستی. رسوب ارزهای حاصل از صادرات در بانکهای خارجی و تهی شدن حساب کارگزاری بانکهای داخلی. تلاطمات ارزی که هرازگاهی دامن اقتصاد کشور را میگیرد و دشمنان از آن بهعنوان نشانهای برای از پا افتادن اقتصاد کشور یاد میکنند. از دست رفتن بازارهای صادراتی محصولات ایرانی که بعضاً بهمانند درختان چنار خیابان ولیعصر تهران برای بازیافت آن شاید به چند دهه زمان نیاز داشته باشیم. رانت و فسادهای لجامگسیخته بهواسطه تصدیگری برخی مدیران مقیم گشته در خارج که در برخی موارد از رسوب ارزهای صادراتی در حسابهای تراستی، برای خود تجارت فرا سرزمینی و تعریفنشدهای برپا کردهاند. بذرهای فساد در بخشی از بدنه مدیریتی کشور چنان گسترانیده شده است که شاید ضرورت یابد که پس از خاتمه تحریمها، تمامی آنها را برای مدتی در قرنطینه نگاهداریم که ویروس آلوده بهکل جامعه منتقل نکنند با یک حساب سرانگشتی با احتساب عواید ناشی از سرمایهگذاری که میبایستی مطابق افق چشمانداز در صنایع نفت، گازوپتروشیمی صورت میگرفت که البته نگرفت، به همراه هزینههای سربار تحریمها، دزدیها، کمفروشی و کم اظهاریها در خوشبینانهترین حالت، کشور هرماه حدود 2.5 میلیارد دلار صورتحساب تحریمها را میپردازد. کلام آخر: مذاکره الزاماً به معنی تسلیم و توافق به معنی دوستی نیست.
۲۹ تیر ۱۳۹۸ ۱۱:۰۰
تعداد بازدید : ۴۴۲