قدرت پتروشیمی ایران تکه تکه شد؛باید به مردم بگوییم که در حال جنگ هستیم

قدرت پتروشیمی ایران تکه تکه شد؛باید به مردم بگوییم که در حال جنگ هستیم
با رفتن محمدرضا نعمت زاده از شرکت ملی صنایع پتروشیمی بسیاری از دلسوزان اقتصاد ایران نگران این بودند که بنیانی که طی ۸ سال توسعه پرشتاب در این شرکت عظیم اقتصادی ایران نهاده شده است به چه سمت و سویی کشیده می شود ، پس از یک دوره کوتاه مدیریت مهندس اصغر ابراهیمی اصل ، عاقبت سید کاظم وزیری هامانه حکم مدیریت عاملی NPC را به نام غلامحسین نجابت صادر کرد،انتصابی که به زعم بسیاری از کارشناسان حاکی از خواست دولت به استمرار روند توسعه پرشتاب در صنعت پتروشیمی ایران بود، غلامحسین نجابت در سالهای حضورش در کسوت مدیرعامل شرکت ملی صنایع پتروشیمی ایران یک دم از پیگیری توسعه و طراحی طرح های جدید پتروشیمی بازنایستاد، پس از بازنشستگی اش در دی ماه ۱۳۸۸ نیز همچنان با این صنعت در ارتباط بوده است، خودش چنین روایت می کند: "بعد از بازنشستگی شرکتی را برای کار در حوزه صنعت نفت طراحی کردیم، آن زمان آقای دکتر جهرمی به بانک صادرات رفته بودند و از اینگونه فعالیت ها حمایت می کردند، شرکت انرژی سپهر را اینگونه راه اندازی کردیم و با قراردادهایی که با وزارت نفت منعقد کردیم ۱۲.۵ میلیارد یورو تامین سرمایه را در حوزه های نفت ، گاز و پتروشیمی پذیرفتیم، این طرح ها در واقع حاصل مطالعات عمیق مدیریتی بود که انجام داده بودیم، ۱۰.۳ میلیارد یورو را قرارداد بستیم و از سوی بانک مرکزی هم پشتیبانی های خوبی به عمل آمد، از سویی هم مجوز صادرات ۴.۵ میلیارد یورو نفت و فرآورده را دریافت کردیم، در مجموع افق خوبی پیش روی این مجموعه تصور می شد، بر همین اساس مجتمع گازی در لامرد و مجتمع گاز بیدبلند و توسعه میدان گازی لاوان را قرار داد بستیم ، ۳ طرح متانول و الفین هم بود که قراردادهای آن هم منعقد شد، با این حال به دلیل اتفاقی که در شبکه بانکی ایران افتاد و آن قضیه معروف ۳ هزار میلیارد تومانی مطرح شد، هر دو بانک ملت و صادرات که در این طرح ها سرمایه گذاری کرده بودند ، حضورشان منتفی شد و در واقع با عدم حمایت این بانک ها عملا کار شرکت هم متوقف شد، همین بود که در نهایت در مرداد ۱۳۹۱ به دلیل توقف روند کارها از این شرکت هم خارج شدم." صراحت لهجه و تاکید مکررش بر استعدادهای بی بدیل کشور ایران وجه مشترک گفت و گوی امروز و مصاحبه های سالهای دور من با غلامحسین نجابت بود، جایی در خلال مصاحبه با صراحت می گوید باید به مردم بگوییم در یک جنگ تمام عیار هستیم ، در بخش دیگر ی از این گفت و گو با چهره ای درهم رفته از قطعه قطعه شدن نام بزرگ و پراعتبار ملی صنایع پتروشیمی ایران با تاسف یاد می کند ، او روزهای پرغرور این نام پرآوازه را دیده است و از خبرهای جسته و گریخته ای که هر دوی ما از افول این نام و سرنوشت محصولاتش در بازارهای جهانی شنیده ایم به تلخی یاد می کند، غلامحسین نجابت مدیری که نشان لیاقت سازندگی را بر سینه دارد در یک نیمروز ابتدای پاییز در دفتر شخصی اش در مرکز تهران پای گفت و گو با من نشست، خواندن این گفت و گو را به شما توصیه می کنم.
تاریخ انتشار : دوشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۱ ساعت ۱۲:۴۱

آقای نجابت افق آینده ی حوزه انرژی در ایران را چگونه می بینید؟
بنام خدا، افق آینده انرژی در ایران قطعا بسیار خوب خواهد بود به این دلیل که ما کشوری هستیم که ذخایر هیدروکربری فراوانی در کشور داریم و حوزه اصلی فعالیتمان در ایران ناگزیر تمرکز بر حوزه انرژی خواهد بود که اگر هم در مقاطعی از روند فعالیت های اقتصادی کشور تلاطم هایی در این بخش و در روند توسعه آن به وجود آمده است در نهایت تردیدی ندارم که محور توسعه کشور همین بخش انرژی خواهد بود به همین دلیل آینده این بخش را بسیار فعال تعین کننده و پررونق می بینم .
اجازه بدهید بحث را کمی نظری تر دنبال کنیم ، شما به ذخایر انبوه هیدروکربری کشور اشاره کردید و آنرا دلیلی برای پررونق بودن بخش انرژی در آینده کشور وصف کردید در حالی که کشورهایی در همین همسایگی ما هستند که با وجود نفتخیز بودنشان تنها بخش کوچکی از درآمدهای ملی آنها از محل فروش نفت تامین می شود و مابقی از محل ورود سرمایه های خارجی و گردش سرمایه ها و حتی توریست تامین می گردد، با این وصف فکر نمی کنید که فعال بودن در این زمینه یعنی ادامه روند فعلی نگاه به موضوع نفت و گاز در ایران که در نهایت نوعی واپسگرایی اقتصادی است؟
برای پاسخ به این سووال شما اولا باید توضیح بدهم که میان فعال بودن در یک حوزه و نحوه استفاده از درآمدهای حاصل ازآن تفاوت های زیادی وجود دارد، در واقع این امکان وجود دارد که کشوری در حوزه انرژی و مواد هیدروکربوری ، بسیار فعال باشد اما در همان حال سهم ناشی از درآمدهای تولید و فروش هیدروکربور آن برود در بخش های سرمایه گذاری به جای اینکه صرف مخارج کشور شود، به همین ترتیب صرف اینکه ما می گوییم اقتصادمان تک پایه نباشد و سهم نفت را کم کنیم از اقتصاد ملی، این به معنای کاهش دادن فعالیت و رونق در این زمینه نیست.
آنچه که اشکال دارد این است که ما درآمدهای حاصل از تولید و فروش مواد هیدروکربنی کشور را به صورت مستمر مصرف کنیم و آنرا صرف هزینه های روزمره کشور کنیم، در حقیقت مثل امروز کشور ما مثل ان فرد ثروتمندی است که از ثروت انبوهش هیچ بهره برداری نمیکند و ذره ذره آنرا بر سر سفره می خورد.
البته قدم هایی هم برای رفع این اشکال در سالهای گذشته برداشته شده است، تایید می فرمایید؟
بله البته تاسیس صندوق ذخیره ارزی و سپس صندوق توسعه ملی در واقع پاسخی بود که به دلیل وجود این پتانسیل سرشار اقتصادی در کشور محقق شد ، اما همین اقدام ها را هم اگر خوب دقت کنید به آسیب ها و اشکالات بعدی دست می یابید، یعنی اینکه ایده تاسیس صندوق ذخیره ارزی و توسعه ملی که ایده بسیار خوبی بود اما آیا به همین ایده خوب درست عمل شد؟آیا به قواعد و اصول تاسیس و راهبری این صندوق ها پایبند بودیم؟ واقعیت این است که اگر به اندیشه تاسیس صندوق ارزی درست جامه عمل پوشیده شده بود قطعا وضع ما با وضع امروز تفاوت های زیادی داشت.
با این حال بازهم تاکید می کنم که ما کشوری دارای پتانسل های زیاد و استعدادهای فراوان هستیم که اگر درست برنامه ریزی کنیم و به ویژه درست به برنامه تدوین شده عمل کنیم نتایج چشمگیری را تجربه خواهیم کرد.
آقای مهندس نجابت شما فردی مسلط به امور اقتصادی هستید و حتی پس از بازنشستگی از صنعت نفت هم در فعالیت های مرتبط حضور داشتید و بسیاری از فعالان اقتصادی کشور شما را فردی دارای اشراف به حقایق اقتصادی ایران می دانند، با توجه به شرایط خاصی که کشور دارد و تحریم های بی سابقه ای که بر ضد صنعت نفت ایران اعمال می شود تا چه حد باید احساس خطر کرد؟
آنچه که مسلم است تحریم محدودیت هایی را ایجاد می کند که اگر ما هم وزن آن محدودیت ها با آن مواجه شویم و برای آن در حد و اندازه واقعی اش برنامه ریزی کنیم ممکن است اثرات آن در اقتصاد ایران تعیین کننده نباشد، اما اگر با تمام ظرفیت هایمان با این موضوع روبرو نشویم می تواند آثار مخربی در پی داشته باشد؛ برای اینکه این موضوع را بازتر کنم به وضعیت کشور در زمان جنگ تحمیلی اشاره می کنم، در زمان جنگ هم دولت و هم مردم پذیرفته بودند که جنگ واقع شده است پس در نهایت هر دو طیف یعنی مردم و دولت بر مبنای شرایط جنگی رفتار می کردند و در نهایت انتظارات مردم و نحوه عملکرد دولت متناسب با آن شرایط بود.و به حمدالله باوجود اینکه ما ظاهرا با عراق و در واقع با تمام دنیا می جنگیدیم اما آنچه که مورد نظر طراحان جنگ تحمیلی بود واقع نشد، اما الان با وجود اینکه می توانم بگویم شرایط در حد یک جنگ تمام عیار است اما این موضوع نه در دولت و نه در میان آحاد جامعه پذیرفته نشده است یعنی به مردم انتقال داده نشده است و همین هم دلیل عملکرد جامعه به صورت فعلی است که رفتارش مانند رفتار در شرایط عادی است حال آنکه من باور دارم اگر شرایط امروز کشور سنگین تر ازحالت مواجهه با یک نبرد نظامی را نداشته باشد قطعاً کمتر از آن حالت نیست اما این وضعیت ۲ پدیده به همراه داشته است نخست آنکه ابعاد موضوع را درست به مردم انتقال نمی دهد و در نتیجه به دلیل عدم انتقال به جامعه دولت خودش هم تصمیماتی می گیرد که متناسب با این شرایط نیست.
با پذیرش این باور که در شرایط جنگ هستیم باید مدلی هم برای اقتصادمان در این شرایط خاص طرح ریزی کنیم، به اعتقاد شما باید الان مدل مواجهه با شرایط جنگی را در اقتصاد کشور حاکم کنیم.
همان مدلی که در سالهای دفاع مقدس به کار
ببینید شرایط امروز کشور باشرایط سالهای آغاز دفاع مقدس خیلی تفاوت دارد، در آن سالها نظام جمهوری اسلامی ایران تنها ۲ سال بود که مستقر شده بود و کشور هم درگیر التهاب های گوناگون بودراما در شرایط کنونی وضعیت با سالهای آغاز جنگ خیلی تفاوت داردیکی از مهمترین این تفاوت ها ظهور و آشکارشدن انبوه پتانسیل ها و استعدادهای مادی و انسانی در کشور طی این ۳ دهه است، ارزیابی های من این است که امروز در منطقه خاورمیانه هیچ کشوری از لحاظ نیروی انسانی تحصیل کرده و توانا مثل ایران نیست، همچنین درامدهای مالی چشمگیری هم داریم که همه این موارد ما را یک کشور ممتاز و دارای پتانسیل در منطقه ساخته است که از خیلی از کشورهای خاورمیانه جلوتر هستیم.شما نگاه کنید به پروژه های بزرگی که در ایران اجرا شده و می شود در حوزه طراحی و مهندسی و نصب و اجرا هیچ کشوری در منطقه خاورمیانه این سطح از توان و دانش را در اختیار ندارد، پس اگر از این همه نعمت و پتانسیل استفاده درست به عمل آوریم تردید نداشته باشد که بسیاری از گره هایمان باز می شود.
آقای نجابت به موضوع پتانسل های کشور اشاره کردید و گفتید که اعتقاد دارید با استفاد هاز همین پتانسیل ها م یشود از شرایط بحرانی فعلی بیرون رفت، خوب یعنی کسی این پتانسیل ها را نمی بیند؟ چرا از این همه نعمتی که فرمودید کاربردی به عمل نمی آید؟
در حال حاضر در کشورمان در رابطه با استفاده از نیروهای کارآمد اقتصادی و خیلی دیگر از حوزه های تخصصی اقتصاد که به عنوان پتانسیل های موثر رشد و توسعه ملی می توان از آنها یاد کرد نوعی آغشتگی سیاسی وجود دارد که زمینه ساز ناکارآمد شدن تمام این پتانسیل ها شده است.
ممکن است لطفا در این زمینه بیشتر توضیح دهید؟
وقتی اقتصاد با مسایل و تصمیم گیری های سیاسی آغشته می شود، مسایل فرعی از جمله پتانسیل های انسانی و فنی و تجهیزاتی نیز دچار آفت های سیاست زدگی می شود ، در اقتصاد وقتی تقابل هایی به وجود می آید میان اندیشه های مختلف با رجوع به فرمول ها و مفاهیم اصولی نوعی پذیرش در طرفین اندیشه به وجود می آید حال وقتی همان تعارض ها در حوزه اقتصاد با روش های سیاسی و با تکیه بر مسایل سیاسی مورد بررسی قرار گیرد باعث به وجود آمدن تقابل می شود و خوب معلوم است چون هیچ فرمول قابل پذیرشی هم برای طرفین معنا ندارد زمینه ساز متروک ماندن کارآمدی پتانسیل ها می شود، اما نکته تاسف بار در اینجاست که در کشوری مثل ایران حتی اختلاف های سیاسی که میان افراد و گروهها وجود دارد در مبانی نیست بلکه در فروعات مسایل سیاسی است اما وقتی همین اختلاف ها به حوزه اقتصاد کشیده می شود به هر حال باعث می شوند که زمینه نفی اندیشه ها و راهبردها به وجود آید و در نهایت خروجی چنین شرایطی عدم رشد اقتصادی مطلوب برای کشور است، این در واقع ادامه همان بحث سووال قبلی شماست یعنی اینکه صرفا تحریم ها وضعیت کشور را بحرانی نمی کند بلکه عدم استفاده از پتانسیل ها است که شرایط ناگواری را ایجاد می کند کما اینکه همچنان اعتقاد دارم با همین تحریم ها و در شرایط کنونی هم می شد با کاربرد قابلیت ها و بسیج استعدادها به نتایج اقتصادی خوب رسید اما رمز این حرکت این است که در گام نخست قدر نعمت ها را بدانیم.
آقای مهندس نجابت شما سالها در صنعت پتروشیمی ایران کار کردید و چند سالی هم مدیرعامل شرکت ملی صنایع پتروشیمی ایران بودید، شرایط امروز و فردای این صنعت را چگونه می بینید؟
در گام نخست باید به این نکته اشاره کنم که صنعت پتروشیمی ایران قابلیت ها و توانمندی های خود را نشان داده است و همچنین ثابت کرده است که امکان جهش چشمگیر را دارد، پس اینکه الان بخواهیم در این مباحث ثابت کنیم این صنعت قابلیت و توان رشد و توسعه را داراست لزومی ندارد چون اثبات شده است، اما اینکه چه اتفاقاتی در این صنعت طی سالهای گذشته افتاده و حال و روز پتروشیمی چطور است اتفاقا جای حرف و بحث دارد؛ وقتی که اصل خوب و کارساز ۴۴ قانون اساسی مطرح شد از جمله موارد صریحی که رهبری معظم انقلاب اسلامی در ابلاغیه اعلام فرمودند، این بود که اصل ۴۴ برای تعالی اقتصاد کشور پیاده می شود، با اتکا به فرموده ایشان هر نوع اقدامی که این ماموریت یعنی تعالی اقتصادی مملکت را حاصل نکند هرچند به ظاهر در روند اجرایی این اصل گنجاندهشده باشد مورد نظر معظم له نبوده است، پس باید شاخص موفقیت این اصل را در تعالی اقتصادی ایران ببینیم و بسنجیم.
در صنعت پتروشیمی چه اتفاقی افتاد ، اتفاقی که افتاد این بود که دولت خصوصی سازی را با واگذاری خلط کرد، اصلا در اصل ۴۴ هدف این نبود که هر چه مایملک دولت است را بدهیم و برای دولت درآمد ایجاد کنیم، اصل ۴۴ قرار بود آنچه را که دولت تصدی آنرا بر عهده داشت و می گفتند مدیریت دولتی بیمار است را بدهد به بخش خصوصی که مدیریت کند یعنی میدان کسب و کار را بدهد به بخش خصوصی، قرار بود در پتروشیمی خصوصی سازی به معنای درست ایجاد شود اما وقتی می گوییم واگذاری یعنی اینکه فقط قصد داریم برای دولت درآمد ایجاد کنیم، اما اینکه شرایط واگذاری چه باید باشد و شرایط گیرنده واحد صنعتی چه شرایطی باید باشد اصلا لحاظ نمی شود و با این اقداماتی که انجام شد آیا اصلا برای این حوزه می شود رشد و توسعه ای متصور شد؟؟
یعنی شما اعتقاد دارید امروزه روند توسعه پتروشیمی به دلیل اجرای همین شیوه واگذاری ها متوقف شده است؟ شما چه برآوردی از شرایط امروز پتروشیمی ایران دارید؟
دقیقاً، وقتی که شرکت ملی صنایع پتروشیمی(NPC) متولی صنعت و تولیدکننده محصولات پتروشیمی ایران بود و هنوز این موضوع واگذاری ها اجرایی نشده بود، به دلیل پشتوانه ای که در حوزه صنعت و تولید داشت قادر بودیم ارقام بسیار چشمگیری را در قالب تامین مالی و فاینانس جذب کنیم، توجه داشته باشید که این پشتوانه به اندازه ای بود که پشنهادهای فاینانس تا ۶ میلیارد یورو را روی میز داشتیم، این حجم از تامین مالی تنها و تنها به پشتوانه اعتبار یک شرکت بزرگ بین المللی و یک تولید کننده دارای برند شناخته شده محصولات پتروشیمی در جهان بود، اما وقتی صنعت پتروشیمی با اجرای واگذار ی ها قطعه قطعه شد آن پشتوانه ای که اشاره کردم در اثر خرد شدن شرکت ملی صنایع پتروشیمی آسیب زیادی دید، یک آسیب قابل لمس دیگر نیز این بود که وقتی واگذاری ها انجام نشده بود، پتروشیمی ایران عنوانی واحد داشت و وقتی در صحنه های مذاکره بین المللی وارد می شدیم با یک قدرت متمرکز و دارای نفوذ وارد می شدیم ، مثلا در خیلی از مذاکرات سطح بالا بالاخره

قدرت پتروشیمی به دلیل تمرکز تولید و وحدت صنعتی اش دقیقا بخشی از قدرت ملی ایران در صحنه های جهانی بود اما وقتی این وحدت فروپاشید و قطعه قطعه شد طبیعی است که آن قدرت واحد دیگر نمی تواند در عرصه های جهانی حضور داشته باشد
از این نفوذ استفاده می شد که مثلا این صنعت ۱۰ میلیون تن اوره دارد و ۱۲ میلیون تن پلیمر دارد و مواردی مشابه اینها، با این روش در صحنه اقتصاد جهانی درست مثل آنچه که در اوپک اتفاق می افتد از بازار جهانی سهم می گرفتیم، قدرت پتروشیمی به دلیل تمرکز تولید و وحدت صنعتی اش دقیقا بخشی از قدرت ملی ایران در صحنه های جهانی بود اما وقتی این وحدت فروپاشید و قطعه قطعه شد طبیعی است که آن قدرت واحد دیگر نمی تواند در عرصه های جهانی حضور داشته باشد یعنی اصولا آن قدرت از هم گسست.
اما خیلی ها اعتقاد داشتند که اگر واگذاری ها باعث ایجاد اشتغال و رونق در بخش خصوصی ایران شود آثار منفی دیگر را در واگذاری ها خنثی می کند؟
اگر باعث ایجاد شغل و رونق می شد حتما به این جنبه ها هم توجه می شد، اما من برای شما ثابت می کنم که تحولی در بخش خصوصی ایران دراثر واگذاری و قطعه قطعه کردن پتروشیمی اتفاق نیفتاد، شرکت ملی صنایع پتروشیمی ایران از سال ۱۳۴۳ که تاسیس شد تا آخرین روزهای دوره تمرکز، هیچ نوع بودجه ای از دولت نگرفت، به اعتبار واحدهای صنعتی اش از نهادهای مالی وام می گرفت و یا سرمایه خارجی جذب می کرد و طرح های توسعه ای اش را اجرا می کرد و از محل سود ناشی از تولید وام ها را مستهلک می ساخت، پس این شرکت که از بودجه دولتی استفاده نمی کرد در اقتصاد ایران رونق ایجاد می کرد و بودنش باعث ایجاد اشتغال های متعدد به ویژه در پایین دست صنعت بود اما الان چه اتفاقی افتاده است ؟ در همان ابتدا که پتروشیمی ها را واگذار کردند از سال ۸۸ حدود ۶۲ درصد از سهام پتروشیمی ها را به سهام عدالت واگذار کردند که بعدا و با تعدیلی که در حجم سهام اتفاق افتاد به همان ۴۰ درصد تصریح شده در قانون رسید، تا اینجا ۴۰ درصد پتروشیمی به سهام عدالت اختصاص یافته، خوب سهام عدالت سهامی است که با نصف قیمت کارشناسی واگذار می شود و قرار است همان نصف قیمت را هم از محل درآمد حاصل از طرح هایش بپردازد، در ادامه چیزی بیش از ۳۵ درصد سهام پتروشیمی های ایران را بابت رد دیون دولت به شرکت های عمومی واگذار کردند، با محاسبه ای که من کردم همان شرکت های عمومی بعدها خودشان هم حدود ۱۴ درصد سهام صنایع پتروشیمی ایران را از بازار خریدند، پس یک جمع بندی ساده نشان می دهد که ۸۹ درصد سهام پتروشیمی به اسم واگذاری و اصل ۴۴ قطعه قطعه شده است بدون آنکه اصلا نامی از بخش خصوصی در میان باشد!! این مایه تاسف است که به اسم واگذاری ۸۹ درصد از یک صنعت قوی و متمرکز را مجددا به دولت و نهادهای عمومی واگذار کرده ایم و تنها ۱۱ درصد آن در اختیار بخش خصوصی قرار گرفته است، آیا هدف اصل ۴۴ این بود؟
آقای نجابت به اعتقاد شما فوری ترین آثار و پیامدهای این اتفاق چیست؟
فوری ترین پیامد این موضوع این است که اولا برند جهانی NPC دچار اختلال و کاهش اعتبار شده است و دوم اینکه روند توسعه صنعت پتروشیمی و اجرای طرح ها متوقف شده است که این اثر خیلی مخرب تر و نگران کننده است، حال اگر بخواهند وضعیت این صنعت را همین امروز و چند سال آینده با دقت موشکافی کنند شاید بگویند در اثر وقوع تحریم ها بوده است اما من اعتقاد راسخ دارم که در این صنعت حداکثر ۲۰ درصد تاثیرپذیری از تحریم وجود داشت و مابقی ناشی از اجرای غلط برنامه ها و طرح ریزی های ناکارآمد بوده است.
آقای نجابت یادم هست زمانی که مدیرعامل پتروشیمی بودید در چند گفت و گوی اختصاصی، با شما یک بحث نظری طولانی درباره آینده رقابت بین ایران و عربستان در حوزه رتبه منطقه ای پتروشیمی داشتم و شما با صراحت می گفتید که قطعا NPC در سالهای آینده SABIC عربستان را پشت سر می گذارد و به رتبه نخست پتروشیمی در منطقه خاورمیانه می رسد، اگر اجازه بدهید پس از ۵ سال می خواهم ادامه این بحث را پی بگیریم، آیا هنوز هم اعتقاد دارید که سابیک را پشت سر می گذاریم؟
در همان زمان هم که این بحث ها را مطرح می کردید من تاکیدم روی واقعیت هایی بود که در برنامه ریزی های روشمند قابل اتکاست، بر مبنای همان واقعیت ها معتقد بودم که چون عمده تولیدات پتروشمی جهان بر مبنای هیدروکربورهای حاصل از گاز است و در منطقه خاورمیانه هم فقط ایران و قطر توان بالای گاز دارند اما چون قطر برنامه بلندمدتی برای تولید گاز مایع طبیعی شده دارد و روی پتروشیمی کار نکرده است پس فقط ایران و عربستان توان حضور جدی در این صنعت را دارند، با این تفاوت مهم که در پتانسیل اجرایی ما از عربستان خیلی خیلی جلوتر بودیم و هنوز هم هستیم، یعنی در حوزه های مهندسی اصولی و طراحی تفصیلی طرح ها ، ابزار دقیق و نصب ما تقریبا ۱۰۰ درصد کار را بومی کرده ایم و از توان خودمان استفاده می کنیم اما عربستان در این حوزه کاملا متکی به خارج است ، الان از برنامه سند چشم انداز ۸ سال آن سپری شده است و ۱۲ سال باقی مانده است و اعتقاد دارم که اگر این دوره باقی مانده را با انسجام ملی و استفاده همه جانبه از توانمندی های کشور با سرعت و شتاب و بدون توقف طی کنیم امکان پشت سرگذاشتن عربستان وجود دارد اما با روندی که الان در پیش گرفته شده است نه بعید می دانم بتوانیم حضوری جدی داشته باشیم.
از صراحت شما سپاسگزارم، به جز حوزه بالادستی پتروشیمی ، در پایین دست وضع ما در منطقه چطور است؟ و اینکه واقعا چرا هیچ عزمی در دولت برای توسعه این بخش که عامل ایجاد ارزش افزوده در پتروشیمی است به وجود نیامده است؟
ببینید در حوزه پایین دستی من یک محاسبه ای کرده ام که تا سال ۱۴۰۰ کشور ترکیه از لحاظ تولید محصولات پایین دستی ما را پشت سر می گذارد، ببینید به هر حال پایین دست پتروشیمی هم تابعی از شرایط بالادست است و نمی توان به توسعه صرف بخش پایین دستی در کشوری که امکانات بزرگ بالادستی اش مغفول مانده است دل بست، اما در مورد اینکه چرا برای توسعه پایین دستی عزمی جدی وجود نداشته است اتفاقا من می گویم که این عزم وجود داشته است اما در حین اجرا به دلیل عدم وجود برنامه و یا درست اجرا نشدن برنامه این وضعیت به وجود آمده است ، من ۳ دوره ریاست جمهوری آقایان هاشمی و خاتمی و احمدی نژاد را به یاد دارم که در مجامع عمومی شرکت ملی صنایع پتروشیمی آقایان روسای جمهور تاکید داشته اند که موضوع پایین دستی حل شود و توسعه این بخش شدت بگیرد ، یعنی راس دولت همیشه این عزم را داشته است اما اینکه در اجرا موفق نشده ایم باید در جزییات مطالعه کرد.

صرفا تحریم ها وضعیت کشور را بحرانی نمی کند بلکه عدم استفاده از پتانسیل ها است که شرایط ناگواری را ایجاد می کند کما اینکه همچنان اعتقاد دارم با همین تحریم ها و در شرایط کنونی هم می شد با کاربرد قابلیت ها و بسیج استعدادها به نتایج اقتصادی خوب رسید
بردیم؟
۲۰ آذر ۱۳۹۱ ۲۱:۲۸
تعداد بازدید : ۱,۱۹۵