چرا سایه دلار از روی اقتصاد جهان کنار نمی کشد

چرا سایه دلار از روی اقتصاد جهان کنار نمی کشد
یک کارشناس اقتصادی پس از سفری که به کشور آمریکای جنوبی دومینیکن (DOMINICAN REPUBLIC) داشت در خاطرات خود نوشت وقتی برای پرداخت پول هتل، رستوران، تاکسی و خلاصه خرید کالا و خدمات به بازار مراجعه می‌کردم هیچکس علاقه‌ای نداشت که من دلار را به پول ملی تبدیل کنم و همه مایل بودند که از من دلار دریافت کنند.
خواندن این مطلب در اینترنت و علاقه دولت محترم دهم به پرداخت نقدی بیشتر یارانه‌های سوخت به مردم و بهره‌برداری سیاسی و انتخاباتی در ریاست جمهوری یازدهم برای بسیاری نظیر این قلم حاکی از این است که بزودی در بازار خرید کالا و خدمات کشورمان باید بجای ریال، دلار به پردازیم. زیرا هیچکس حاضر نیست از ما ریالی را قبول کند که فاقد ارزش و قدرت خرید می باشد.
اما چرا دلار؟ آینده دلار چگونه است؟
در آستانه سال نو مسیحی در اخبار رسانه ملی با آب و تاپ گزارش شد که اقتصاد آمریکا در لبه "پرتگاه پولی" (FISCAL CLIFF) قرار دارد و دولت آمریکا در آستانه ورشکستگی است و هر روز در باتلاق گرفتاریها و بحران اقتصادی فروتر می‌رود اما هیچ کس نمی‌داند آنروز موعود کی فرا خواهد رسید.
منافع آمریکا در آمریکای جنوبی؟
دلار ارز سیاسی است و اخیراً دولت اوباما قانونی را برای اجرا ابلاغ کرد که برای حفظ منافع آمریکا در آمریکای جنوبی با جمهوری اسلامی ایران مقابله شود. متعاقباً هر گونه همکاری با صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران نیز ممنوع شد. چرا؟ چون علاوه بر جمهوری دومینیکن در سایر کشورهای آمریکای جنوبی نظیر کاستاریکا، نیکاراگوئه، بلیز ، مکزیک و باهاما مردم ترجیح می‌دهند که به جای پول ملی‌شان ارزش خدمات و کالاهای آنها به دلار آمریکا پرداخت شود.
جالب این است که اکثریت مردم این کشورها هرگز به آمریکا سفر نکرده‌اند و دولت آمریکا برای اعطا ویزا سفر به آمریکا سخت ترین مقررات را برای شهروندان این کشورها وضع کرده است. پس چرا دلار امریکا، پول ملی آنها شده است؟
کارشناسان انرژی معتقدند تنها دلیل محبوبیت دلار آمریکا، دلاری کردن اقتصاد کشورهای تولید کننده و صادر کننده نفت خام می‌باشد که دلار را تبدیل به یک ارز ذخیره‌ای مهم کرده است.
جنگ آمریکا با ایران بر سر دلار در سال ۲۰۰۰ میلادی شروع شد:
حدود دوازده سال پیش موضوع راه اندازی بورس بین‌المللی نفت ایران و تجارت نفت خام با ارزی غیر از دلار آمریکا مطرح شد. رسانه‌های گروهی امریکا نوشتند و گفتند که در صورت تحقق این برنامه در ایران نباید نگران توسعه صنعت انرژی هسته‌ای در ایران بود بلکه باید فکری برای جلوگیری از رها سازی "اقتصاد" ایران از وابستگی به دلار آمریکا یعنی درآمدهای نفتی کرد.
سقوط ارزش وقدرت خرید دلار:
بین سالهای ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۷ با توجه به رشد ۶۰درصدی بدهی‌های خارجی آمریکا قدرت خرید دلار آمریکا حدود ۴۰% کاهش یافت. مؤسسات مالی آمریکا برای نجات دلار با استفاده از دامن زدن به بحران سیاسی علیه جمهوری اسلامی ایران و ایجاد نگرانی جنگ در خلیج فارس بطور ساختگی قیمت نفت خام را در بازارهای بین‌المللی تا سطح حدود ۱۴۷ دلار در هر بشکه در ماه ژوئن ۲۰۰۸ میلادی بالا بردند. البته افزایش قیمت نفت در آنزمان موجب افزایش درآمدهای نفتی ایران نیز شد.
در هر حال افزایش تقاضا برای دلار آمریکا جهت پرداخت قیمت نفت خام یکی از دلائلی بود که در سال ۲۰۰۸ دلار آمریکا ۲۲ درصد از قدرت خریدش را بازیافت، ولی دیری نپایید که نگرانی‌های ناشی از افزایش بدهی های خارجی آمریکا ورقابت یورو با دلار آمریکا در سال ۲۰۰۹ میلادی قدرت خرید دلار رامجددا" بیست درصد کاهش داد. بسیاری از کارشناسان اقتصادی معتقدند که آمریکا برای نابودی یورو بحران مالی یونان را ایجاد کرد و در نتیجه در سال ۲۰۱۰ قدرت خرید دلار آمریکا در وضع بهتری قرار گرفت. اما، جنبش‌های بیداری اسلامی در شمال آفریقا و خاورمیانه عربی در سال ۲۰۱۱ دلار آمریکا را در سراشیبی سقوط قرارداد.رابطه دلار آمریکا و قیمت نفت که از سال ۱۹۷۳ پیرو توافق دولت ریچارد نیکسون و عربستان سعودی و متعاقبا" با اوپک در سال ۱۹۷۵ اقتصاد کشورهای تولید کننده و صادر کننده نفت خام به اقتصاد دلاری تبدیل و وابسته شد.
بطور مثال پول ملی مکزیک که در سال ۱۹۹۴ با بحران روبرو شد بدلیل افزایش تورم ظرف مدت یکسال تا پایان ۱۹۹۵ بیش از پنجاه درصد ارزش و قدرت خریدش در برابر دلار آمریکا را از دست داد و علی‌رغم تلاش‌هایی که دولت هایی که بعداً روی کار آمدند تا کنون بعمل آورده اند هنوز مکزیک با تورم ناشی از سیاست های اقتصادی دولت وقتی که در سال ۱۹۹۴ سرکار بود، مواجه است و نتوانسته اند ارزش و قدرت خرید پول مالی مکزیک را افزایش دهند.
افزایش یارانه‌های نقدی سوخت یعنی وابستگی بیشتر به " اقتصاد دلاری" :
در سال ۲۰۱۱ درآمد کشورهای عضو اوپک به بیش از یک تریلیون رسید و در سال گذشته نیز میزان درآمد کشورهای عضو اوپک از سال ۲۰۱۱ هم فراتررفت و رکورد جدیدی را رسانه های گروهی گزارش کردند.
در واقع درآمد نفتی اوپک طی پانزده سال گذشته بیش از ۷ تریلیون دلار است که بیش از پنج تریلیون دلار آن را کشورهای اوپک بین سال های ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۲ بدست آورده‌اند. تردیدی نباید داشت که جمهوری اسلامی ایران هم حداقل تا شش ماه اول سال گذشته میلادی (۲۰۱۲) در این درآمد هنگفت نه تنها سهیم بوده است بلکه ایجاد تنش‌های سیاسی و تهدیدهای مرتبط با بستن تنگه هرمز در بالا نگه داشتن قیمت نفت مؤثر بوده است.
اما، متاسفانه علی‌رغم افزایش درآمد کشور و این واقعیت که مقامات بلند پایه دولت محترم دهم و در رأس آنها ریاست محترم جمهوری به مردم اطمینان می‌دادند که تحریم نفتی و تحریم بانک مرکزی اثری ندارد هنوز معلوم نیست چرا و چگونه سیصد نفر توانستند ارزش و قدرت پول ملی را چنان کاهش دهند که مردم تشویق شوند که بسوی بازار ارز، مسکن، کالا و غیره رهسپار شوند تا ریال را به هر چیزی که ممکن است تبدیل کنند و ارزش دارائی شان را تا حد ممکن حفظ نمایند.
در این شرایط که عقل و منطق اقتصادی ایجاب می‌کند که با عدم تزریق نقدینگی در اقتصاد جلوی افزایش تورم یعنی کاهش بیشتر ارزش و قدرت خرید پول ملی گرفته شود، معلوم نیست چرا بحث پرداخت نقدینگی بیشتر یعنی چاپ پول بدون پشتوانه و اصرار به اجرای تصمیم اتخاذ شده مطرح میشود؟
و در پایان اشاره به چند نکته ضروری است . اول از تولید نفت عراق سخن می گوییم :
• سهمیه تولید نفت عراق خارج از سهمیه بندی اوپک است و در حال حاضر روزانه سه میلیون و یکصد هزار بشکه تولید و صادر می‌کند. طبق برنامه‌های اعلام شده تا دو سال دیگر تولید نفت خام عراق به بیش از چهار میلیون بشکه و تا هفت سال آینده به حدود روزی شش میلیون بشکه خواهد رسید.
و اینکه :
• بالا بودن مصنوعی قیمت نفت خام موجب افزایش تولید در کشورهای غیر از اوپک نظیر آمریکا، قزاقستان، برزیل و شمال آفریقا شده است. پیش بینی شده است که در سال ۲۰۱۳ تولید روزانه کشورهای غیر عضو اوپک تا روزی بیش از یک میلیون و دویست هزار بشکه افزایش پیدا خواهدکرد. این در حالی است که میزان تقاضا برای مصرف نفت خام در صورت تحقق برنامه‌های رشد اقتصادی تا حدود روزانه هشتصد هزار بشکه در سال ۲۰۱۳ پیش بینی می‌شود.
• در مجموعه سازمان اوپک ایران نقش عمده‌ای ایفا نمی‌کند و در چند سال اخیر بطور کلی نتوانسته است جایگاه قبلی‌اش را حفظ کند. برخی از کارشناسان علت عقب افتادگی ایران در اوپک را ضعف مدیریتی اوپک ایران می‌دانند و برخی دیگر عدم شفافیت در سیاست‌های دیپلماسی انرژی (نفت و گاز) ایران نه تنها در اوپک بلکه در سازمان همکاریهای اقتصادی "اکو" و در حوزه دریای خزر توصیف می‌کنند. در هر حال ایران در جایگاهی قرار گرفته است که معاوضه نفت خام دریای خزر به حالت تعلیق در آمده است و ظرفیت تولید نفت خام ایران نیز حتی اگر تحریم نفتی نبود رو به کاهش جدی دارد.
• دولت آمریکا برای اینکه میزان بدهی خارجی آمریکا را که در حال حاضر نزدیک به ۱۷ تریلیون دلار است کمتر کند چاره‌ای ندارد جز اینکه ارزش و قدرت خرید دلار آمریکا را کاهش دهد تا قیمت نفت خام و کالاهای وارداتی به آمریکا گران شوند و تولید نفت خام و کالا در آمریکا مقرون به صرفه باشد و صادرات امریکا هم افزایش پیدا کند.
• دولت آمریکا چاره‌ای ندارد جز اینکه میزان مالیات ها را افزایش دهد تا بتواند کسری بودجه دولت را جبران کند که در نتیجه رشد اقتصادی آمریکا ممکن است کاهش پیدا کند و دلار را در وضعیت نا معلومی قرار خواهد داد.
• آمریکا دلخوش کرده است که یورو از هم خواهد پاشید ولی دولت آلمان مصمم است که یورو را نجات دهد که اگر موفق شود، یورو با دلار رقابتی جدی‌تر در اقتصاد جهان خواهد داشت و جایگاه دلار آمریکا در خطر بیشتری قرار خواهد گرفت.
• بسیاری از کشورهای جهان (چین، هند، روسیه، برزیل، آفریقای جنوبی، ژاپن و... ) توافق کرده‌اند که دلار را در تجارت بین خودشان مورد استفاده قرار ندهند.
• پس از رفع تحریم‌ها و بازگشت ایران به بازارهای بین‌المللی نفت و رقابتی که تولیدکنندگان و صادرکنندگان نفت خام خواهند داشت قیمت نفت خام و وابستگی آن به دلار آمریکا را مورد سؤال قرار خواهد داد. درنتیجه دلار آمریکا در موقعیت وخیم‌تری قرار خواهد گرفت. خلاصه مطلب اینکه دولت یازدهم باید از هم اکنون متوجه باشد که افزایش تورم و کسری بودجه آینده اقتصاد ایران را با خطر جدی تر از تحریم‌های نفتی و بانکی مواجه خواهد کرد. بنابراین، افزایش پرداخت یارانه‌های سوخت فقط یک اقدام سیاسی برای متقاعد کردن رأی دهندگان برای انتخاب نامزد مورد نظر دولت در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم می‌باشد و لاغیر .
۲۳ دی ۱۳۹۱ ۱۶:۰۶
تعداد بازدید : ۱,۵۴۸