از دست بخش خصوصی چه کاری ساخته است؟

از دست بخش خصوصی چه کاری ساخته است؟

 

حسین حقگو/کارشناس اقتصادی

رسیدن به یک توافق بین ایران و آمریکا در ماجرای هسته ایی به نظر امری حتمی است؛ چرا که گزینه های جایگزین (تشدید تحریم­ها و مکانیزم ماشه و رویارویی نظامی) بسیار پرهزینه و غیر قابل محاسبه و کنترل است. آنچه جای سوال و ابهام و گمانه زنی دارد چارچوب این توافق و گستره و عمق آن است. اینکه آیا با توافقی مانند توافق برجام در 2015 مواجه خواهیم بود و یا یک توافق موقت و مرحله ای ( شاید دو ساله ) ؟ به گمان نگارنده، تحقق این دومی بسیار امکان پذیرتر و قابل دسترس تر است ( فروش نفت بیشتر و آزادی دارایی های بلوکه شده ایران در مقابل فریزشدن غنی سازی در حدود 20 درصد و افزایش نظارت های آژانس ).  واقعیت آنست که برجام 2015 بر اساس نوعی توازن نیروهای سیاسی در ساختار قدرت  در ایران و آمریکا و نیز آرایش قدرت های جهانی و منطقه ای منعقد شد و یک نقطه عطف تاریخی بود و عجالتا غیر قابل تکرار.

اما در صورت تحقق این پیش بینی و انجام یک توافق موقت، فعالان اقتصادی بخش خصوصی جای مانور بسیار محدودی خواهند داشت. چراکه در وضعیت آتش بس و نوعی جنگ سرد بین ایران و غرب، آنچه حکم خواهد راند دولت و شرکت­های دولتی و بخش خصولتی خواهند بود. در واقع اقتصاد سیاسی ایران در طی دو دهه اخیر و پس از اجرای ناقص سیاست های اصل 44 تغییر ماهیت داده و شاهد ظهور بنگاه­های عظیمی هستیم که متکی به منابع خام و انرژی پایه کامودیتی محورند (پتروشیمی ها و فولادی ها و... ) بنگاه­هایی که عمده درآمدهای ارزی غیر نفتی کشور حاصل کار آنان است (گزارش یکصد بنگاه برتر ایران- دی ماه 1400)  و دولت بشدت به این منابع متکی است. در چارچوب این اقتصاد سیاسی، مدل صنعتی غالب، هر چه کم رنگ تر شدن نقش بنگاه های کوچک و متوسط و ساخت محور و حاشیه ای شدن آنها در اقتصاد کشور و هرچه پررنگ تر شدن بنگاه های بزرگ خصولتی متکی به انرژی و موادخام خواهد بود که نوعی درونگرایی و خودکفایی را در کشور نمایندگی خواهند کرد؛ چراکه این مدل چندان نیازی به تعاملات جهانی و ارتقا بهره وری و دانش فنی و.. نخواهد داشت و امورات خود را از طریق ارتباطات با شرق ( عمدتا چین و روسیه ) رفع و رجوع خواهد نمود. با این فرض، از دست  فعالان بخش خصوصی چه کاری ساخته است ؟ 

1. فعالان بخش خصوصی که عمدتا صاحبان بنگاه­های کوچک و متوسط هستند، باید بیش از پیش بر همبستگی تشکلی خود و تقویت انجمن ها و اتحادیه های خود و به خصوص اتاق­های بازرگانی و صنایع و معادن و کشاورزی  همت گمارند.

2. از طریق این تشکل ها و نهادهای نمایندگی کننده بخصوص اتاق ها، این مدل توسعه ای را مورد نقد قرار دهند و از موضع منافع ملی و ضرورت ایجاد رشد بالا و باثبات و اشتغالزا از یکسو، خواهان تعیین تکلیف بنگاههای دولتی و خصولتی و محدود شدن فضای انحصاری و شبه انحصاری آنها و ایجاد فضای رقابتی در اقتصاد شوند و از سوی دیگر موضوع توافق و تعامل پایدار با جهان (غرب و شرق)  را خواستار شوند. توافقی که فضای امن لازم  برای اصلاحات عمیق اقتصادی (تک نرخی شدن ارز، نرخ بهره مثبت، استقلال بانک مرکزی، عدالت مالیاتی، رفع محدودیت های تجاری و... ) درکشور را فراهم آورد و با بهبود مولفه های اقتصاد کلان و فضای کسب و کار، امکان جذب سرمایه و دانش فنی و مدیریتی بنگاه­های پیشرفته دارای تکنولوژی به کشورمان فراهم شود. مجموعه امکاناتی که در شرق کمتر وجود دارد و باید سراغ آنها را از غرب گرفت!

۱۴ فروردین ۱۴۰۱ ۱۲:۵۵
ماهنامه دنیای انرژی شماره 46 |
تعداد بازدید : ۴۳۲