p14 copy

بزرگ‌ترین اقتصاد اروپا با کناره‌گیری از تولید زغال سنگ در سال 2018، بیش از پیش به واردات گاز و نفت به‌خصوص از روسیه وابسته شد و حالا که غرب درصدد تنبیه کرملین به‌دلیل تهاجم نظامی به اوکراین است، ریسک‌ ژئوپلیتیک انرژی آلمان بالا رفته و تحلیل حاضر نشان می‌دهد این کشور تا سال‌ها باید به‌دلیل کمبود انرژی ارزان با این ریسک دست‌و‌پنجه نرم کند. اما روسیه هم از سوی دیگر با ریسک اقتصادی رو‌به‌روست چراکه قطع صادرات گاز به آلمان منجر به کاهش شدید درآمدهای این کشور خواهد شد. آلمان که با صادرات 800میلیارد دلاری خود به قهرمان صادرات اروپا مشهور است، برای حذف کامل ریسک ژئوپلیتیک انرژی از سر اقتصادش نیازمند پیشبرد طرح انرژی‌ خود و سرمایه‌گذاری گسترده در کنار یافتن منابع جایگزین امن و ارزان است.

 

 

وابستگی به انرژی وارداتی

جمهوری فدرال آلمان با 83میلیون نفر جمعیت و تولید ناخالص داخلی اسمی 4250میلیارد دلار جایگاه پرجمعیت‌ترین و قدرتمندترین اقتصاد اتحادیه اروپا و رتبه چهارم اقتصاد جهانی را به خود اختصاص داده است. این کشور با سرانه اسمی 54653دلار و سرانه قدرت خرید 62403دلار به ترتیب در رتبه‌های 22 و 26 مرفه‌ترین کشورهای جهان قرار گرفته است. صادرات، بیش از 3/ 47درصد اقتصاد کشور آلمان را تشکیل داده است و همزمان واردات 7/ 38درصد اقتصاد آلمان را در بر گرفته است. همین موضوع باعث شده است کشور آلمان به سبب موازنه مثبت اقتصادی شگفت‌انگیزی که رقم آن به بیش از 800میلیارد دلار می‌رسد به عنوان قهرمان صادرات اروپا معرفی شود و جایگاه مهمی در تجارت جهانی به دست آورد.

این موفقیت‌های اقتصادی و ایجاد رفاه فراگیر در کشور آلمان به صورت گسترده‌ای وابسته به انرژی و به‌خصوص واردات آن است. کشور آلمان تا سال 2018 میلادی یکی از مهم‌ترین استخراج‌کنندگان زغال سنگ در اتحادیه اروپا بود، اما در این سال با هدف حفظ ذخایر زیست‌محیطی و برنامه بلندمدت انرژی‌بر، استخراج زغال سنگ متوقف شد و کشور آلمان به صورت عمده‌ای به یکی از بزرگ‌ترین واردکنندگان منابع انرژی جهان تبدیل شد. همین مساله باعث شده است اقتصاد آلمان به صورت فزاینده‌ای در حوزه ریسک‌های ژئوپلیتیک انرژی آسیب‌پذیر باشد.

از مجموعه کل انرژی مصرف شده در کشور آلمان، 75 درصد انرژی از طریق واردات نفت، گاز، و زغال سنگ از کشورهای دیگر تامین می‌شود. در این میان روسیه در مقایسه با سایر کشورهای جهان بزرگ‌ترین سهم را در بازار انرژی آلمان به خود اختصاص داده است. در حوزه نفت روسیه به تنهایی 1/ 34درصد از کل نیاز نفت آلمان را تامین می‌کند، د‌رحالی‌که سه صادر‌کننده عمده دیگر، یعنی ایالات متحده آمریکا، قزاقستان و نروژ روی هم رفته تنها 9/ 31درصد از نفت مورد نیاز آلمان را تامین می‌کنند (نمودار شماره 1). در حوزه گاز طبیعی نیز آلمان از نظر وابستگی به منابع فسیلی روسیه با مشکل مشابهی رو‌به‌روست. در سال 2021 میلادی آلمان تنها تولید‌کننده 2 درصد از گاز موردنیاز خود بوده است و روسیه به تنهایی 55درصد از گاز مورد‌نیاز آلمان را به این کشور صادر کرده است.

در این سال، دو کشور نروژ و هلند به ترتیب 30 و 13درصد گاز مصرف‌شده در آلمان را به این کشور صادر کرده‌اند (نمودار شماره 2). همان‌گونه که در نمودار شماره 3 نیز اشاره شده است، آلمان هفتمین کشور مصرف‌کننده زغال سنگ در جهان است و با وجود برخورداری از ذخایر عظیم زغال سنگ، از سال 2018 میلادی استخراج این ماده استراتژیک را متوقف کرده است و به این ترتیب به یکی بازارهای بزرگ و مصرف‌کنندگان عمده زغال سنگ جهان تبدیل شده است. در سال 2021 میلادی، از مجموع 1/ 38میلیون تن زغال سنگ مصرف‌شده در صنایع آلمان، کشور روسیه 4/ 45درصد، ایالات متحده آمریکا 3/ 18درصد، استرالیا 3/ 12درصد و سایر کشورهای جهان 24 درصد از بازار زغال سنگ آلمان را به خود اختصاص داده‌اند (نمودار شماره 3). برآوردهایی که در زمینه انرژی مصرفی آلمان انجام شده است نشان‌دهنده آن است که این کشور حداقل 8/ 44درصد کل انرژی مصرفی خود را از طریق منابع انرژی فسیلی که از مبدا روسیه به این کشور صادره شده‌اند تامین کرده است و از این نظر بیش‌ترین میزان وابستگی را در میان کشورهای عضو اتحادیه اروپا به منابع نفت خام، گاز و زغال سنگ روسیه را داراست.

مسیرهای واردات انرژی

هر سه حامل انرژی زغال سنگ، نفت خام و گاز طبیعی برای اقتصاد آلمان از اهمیت بسزایی  برخوردار است. زغال سنگ مورد استفاده در صنایع آلمان عمدتا از طریق بندر ویلهمشاون وارد و به وسیله شبکه راه‌آهن آلمان در کل کشور توزیع می‌شود. بخشی از فرآورده‌های نفتی موردنیاز آلمان نیز عمدتا از طریق بندر هامبورگ که به وسیله رود البه به دریای شمال متصل می‌شود، وارد می‌شود. این در حالی است که بندر ویلهمزهافن (Wilhelmshaven) در ساحل دریای بالتیک نه‌تنها دروازه اصلی برای واردات نفت خام آلمان است، بلکه کل زغال سنگ وارداتی موردنیاز آلمان را نیز از طریق ترمینال‌های خود پذیرش کرده و به شبکه تولید انرژی آلمان تزریق می‌کند. این مساله باعث شده است این بندر راهبردی نقشی حیاتی در اقتصاد و ارتباطات جهانی آلمان ایفا کند، چراکه عمده نفت و همه زغال سنگ بارگیری‌شده از کشورهایی نظیر روسیه، ایالات متحده آمریکا، استرالیا، نروژ و غیره از طریق این بندر راهبردی که در ایالت نیدرزاکسن (Niedersachsen) واقع شده است وارد می‌شود. سومین مبدا ورودی انرژی موردنیاز آلمان خطوط انتقال گازی است که از مسیرهای زیر گاز طبیعی موردنیاز آلمان را تامین می‌کند:

1. یوروپایپ 1 (Europipe 1) به طول 670 کیلومتر که گاز موردنیاز آلمان و اروپای قاره‌ای را از میادین نفتی دریای شمال تامین می‌کند.

2. خط لوله یوروپایپ 2 (Europipe 2) که به طول 655کیلومتر از کارستوی نروژ به ترمینال گازی دورنوم در آلمان ختم می‌شود.

3. خط لوله جاگال (JAGAL (Jamal-Gas-Anbindungsleitung) که بخش آلمانی خط لوله گازی یامال-خط لوله گاز طبیعی اروپاست و در مجموع 4107کیلومتر طول دارد و بخشی از گاز طبیعی موردنیاز آلمان و اروپای مرکزی را از مبدا میدان‌های گازی تورژوک و نادیم در شبه‌جزیره یامال در سیبری غربی، در شمال غرب روسیه، آغاز شده و با عبور از کشورهای بلاروس و لهستان به دو کشور آلمان و اتریش ختم می‌شود.

4. خط لوله گاز طبیعی ترنس یوروپ TENP Trans Europa Naturgas Pipeline به طول 968کیلومتر که گاز طبیعی را از مبدا هلند و با عبور از خاک آلمان به دو کشور ایتالیا و سوئیس منتقل می‌کند.

5. خط لوله نورد استریم (‌Nord Stream) 1 به طول 1230کیلومتر که ظرفیت انتقال سالانه گاز به میزان 9/ 1هزار میلیارد مترمکعب گاز را از مبدا وایبورگ در نزدیکی لنینگراد در ساحل شمال شرقی دریای بالتیک به مقصد ترمینال گازی لوبمین در نزدیکی ساحل جنوبی دریای بالتیک منتقل می‌کند.

6. خط لوله گاز نورد استریم 2 که از مبدا اسلاویانسکایا در شمال غرب دریای بالتیک، در روسیه، شروع و به ترمینال گازی لوبمین در آلمان ختم می‌شود. این خط لوله ظرفیتی مشابه با خط لوله نورد استریم 1 دارد و حجم گاز صادراتی روسیه به آلمان را به سه برابر می‌رساند.

موقعیت شکننده برلین و مسکو

در میان خطوط لوله گاز بالا خط نورد استریم از اهمیت استراتژیکی برای هر دو کشور روسیه و آلمان برخوردار است. این خط لوله بزرگ‌ترین صادرکننده گاز طبیعی به اروپا و بزرگ‌ترین مصرف‌کننده گاز طبیعی جهان را به یکدیگر متصل می‌کند و زمینه‌ساز ایجاد درآمد ارزی قابل‌توجه برای اقتصاد هر دو کشور روسیه و آلمان شده است. با وقوع جنگ اوکراین، ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا به دنبال آن بودند که با تحریم واردات گاز از روسیه، رژیم روسیه را از درآمد حاصل از فروش روزانه گاز به اروپا که به بیش از 100میلیون دلار در روز می‌رسد، محروم کنند.

تقریبا بخش عمده این درآمد از طریق فروش گاز طبیعی روسیه به آلمان تامین می‌شود و همین گاز سهم حدودا 50درصدی در تامین انرژی آلمان را بر عهده دارد. همچنین برآورد می‌شود خط لوله گازی نورد استریم سالیانه بیش از 35میلیارد دلار درآمد برای اقتصاد روسیه ایجاد می‌کند. این مساله نشان می‌دهد هر دو کشور آلمان و روسیه در زمینه قطع فعالیت خط لوله گاز نورد استریم در یک موقعیت شکننده قرار دارند و همین مساله باعث می‌شود آنها در  معرض ریسک‌های ژئوپلیتیک بزرگی قرار گیرند، چرا که بخش عمده عملیات اکتشاف و استخراج گاز روسیه در سیبری غربی در حال انجام است و دومین بازار بزرگ گاز جهان که چین است تقریبا فاصله 10هزار کیلومتری با این منابع دارد.

 از طرف دیگر، روسیه تقریبا همه گاز صادراتی خود به چین را از طریق میادین گازی سیبری شرقی تامین می‌کند و هیچ ضرورت استراتژیکی برای انتقال گاز در این فاصله زیاد که از نظر اقتصادی پرهزینه خواهد بود برای کشور وجود ندارد. علاوه بر این، درآمد گازی روسیه از فروش گاز به اروپا از طریق خط لوله نورد استریم تقریبا 7درصد از مجموع صادرات 551میلیارد دلاری روسیه پیش از تحریم‌های آمریکا را شامل می‌شود.

 برخی از برآوردها حکایت از آن دارد که حجم صادرات روسیه در پایان سال 2022 میلادی نسبت به سال 2021 میلادی کاهش حدودا 30درصدی را تجربه خواهد کرد که این امر باعث خواهد شد از مجموع درآمدهای ارزی این کشور حدود 100میلیارد دلار کاسته شود. به عبارت دیگر، در پایان سال 2022 میلادی درآمد ارزی روسیه از صدور گاز طبیعی از طریق نورد استریم به بیش از 11درصد کل صادرات این کشور خواهد رسید. همین مساله ایالات متحده آمریکا و متحدان این کشور در اروپا را به این نتیجه رسانده است که در صورت توقف فعالیت خط لوله گاز نورد استریم به اقتصاد روسیه فشار مضاعفی وارد خواهد شد و این امر می‌تواند در تداوم عملیات نظامی روسیه در اوکراین خلل جدی وارد کند؛ چرا که به باور استراتژیست‌های غربی، بخش مهمی از هزینه‌های نظامی روسیه از طریق شرکت نفتی گازپروم که اکنون تحت تحریم‌های آمریکا قرار دارد تامین خواهد شد. به بیان دیگر، تعطیلی خط لوله نورد استریم در حال حاضر یکی از بزرگ‌ترین ریسک‌های ژئوپلیتیکی است که پیش روی روسیه قرار دارد. اما نکته حیاتی در آن‌جاست که آلمان در سه دهه گذشته به صورت فزاینده‌ای به واردات گاز ارزان از روسیه وابسته شده است و در حال حاضر هیچ منبع جایگزینی با قیمت مناسب و در دسترسی برای این کشور وجود ندارد. چرا که:

(1) خطوط لوله گاز دیگری که گاز طبیعی موردنیاز آلمان را از کشورهایی به غیر از روسیه وارد می‌کنند از نظر عملیاتی ظرفیت انتقال حجم عظیم گازی را که نورداستریم به آلمان انتقال می‌دهد ندارند. برخی از برآوردها حکایت از آن دارد که اگر آلمان بخواهد گاز طبیعی موردنیاز خود را از طریق دریای شمال تامین کند نیاز به 5 سال زمان برای توسعه زیرساخت‌های انتقال انرژی دارد. ضمن اینکه باید ظرفیت استخراج گاز در دریای شمال نیز به بیش از 3 برابر ظرفیت فعلی برسد. این موضوع از هر دو بعد زمانی و اقتصادی برای اقتصاد آلمان هزینه‌زا خواهد بود.

2- منابع جایگزین احتمالی دیگر در منطقه خلیج فارس قرار دارند. با وجود این، به سبب فقدان زیرساخت انتقال زمینی گاز طبیعی از خلیج فارس به اروپا، آلمان مجبور خواهد بود که از طریق اجاره ناوگان دریایی این انرژی را تامین کند. این استراتژی به 3 دلیل ممکن نیست:

الف) میدان‌های گازی خلیج فارس بیشتر در اختیار دو کشور ایران و قطر قرار دارند. قطر ظرفیت کنونی گاز طبیعی خود را به کشورهای جنوب آسیا و چین پیش‌فروش کرده است و در حال حاضر ظرفیت اضافی برای جبران کمبود گاز احتمالی آلمان را ندارد.

ب) ایران به سبب تحریم‌های ایالات متحده آمریکا امکان صدور گاز طبیعی به آلمان را ندارد. ضمن اینکه 2 دهه تحریم باعث شده است زیرساخت‌های استخراج گاز ایران فرسوده شوند و از نظر عملیاتی ظرفیت افزایش استخراج را نداشته باشند.

ج) انتقال گاز از طریق سوپرتانکرهای مخصوص حمل گاز طبیعی در حال حاضر ممکن نیست، چرا که هیچ شرکتی در جهان ظرفیت انتقال چنین حجم بزرگی از گاز طبیعی را که معادل 9/ 1هزار میلیارد مترمکعب گاز منتقل‌شده از نورد استریم می‌شود در اختیار ندارد. دیگر آنکه هزینه انتقال گاز طبیعی از طریق سوپرتانکرهای دریایی باعث افزایش قیمت تمام‌شده گاز طبیعی برای مصرف‌کنندگان آلمانی می‌شود که این امر تبعات جبران‌ناپذیری برای اقتصاد آلمان خواهد داشت.

فرصت ژئواکونومیک ایران

مجموعه عوامل بالا نشان می‌دهد که آلمان در زمینه ژئوپلیتیک انرژی (ژئوانرژی) با ریسک‌های  متعددی رو‌به‌روست که مدیریت آنها نیاز به زمان و سرمایه‌گذاری بلندمدتی دارد. در این چارچوب به نظر می‌رسد نه‌تنها در شرایط کنونی، بلکه در چشم‌انداز 10ساله نیز آلمان توانایی حذف ریسک ژئوپلیتیک انرژی خود را نخواهد داشت. برای حذف این ریسک ژئوپلیتیک آلمان نیازمند آن است که:

1- در پیشبرد طرح انرژی‌ خود تسریع و سرمایه‌گذاری گسترده‌ای کند.

2- به‌دنبال منابع جایگزین امن و ارزان باشد.

همین  مساله یک فرصت ژئواکونومیک جدی برای ایران مهیا می‌کند تا هر چه سریع‌تر به بازار گاز اروپا وارد شود. ورود ایران به بازار گاز اروپا باعث افزایش وابستگی اتحادیه اروپا به گاز صادراتی ایران خواهد شد و زمینه را برای افزایش  قدرت ژئواکونومیک ایران فراهم می‌کند. با وجود این، دو چالش عمده برای ایران وجود خواهد داشت که استفاده ایران از این فرصت ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک را دشوار می‌سازد:تحریم‌های آمریکا مانع از سرمایه‌گذاری اروپا در منابع انرژی ایران شده است.روابط نزدیک ایران با روسیه باعث شده است که هرگونه سرمایه‌گذاری اروپا در خطوط انتقال گاز ایران به مثابه رقابت ایران با روسیه تفسیر شود و همین مساله ایران را از دسترسی به بازار گاز اروپا دور کرده است و یک فرصت بی‌نظیر در اختیار روسیه قرار می‌دهد.بنابراین به نظر می‌رسد ایران به آسانی امکان  آن را نخواهد یافت که از فرصت‌هایی نظیر این مورد به نحو مناسبی بهره‌برداری کند.