ضرورت تجدیدنظر در استراتژی خام فروشی نفت و گاز

ضرورت تجدیدنظر در استراتژی خام فروشی نفت و گاز
بهترین راهبرد کشوردرچنین ایامی که قیمت نفت خام به کمتر از نصف ماه های گذشته کاهش یافته است چیست؟ برای کاهش وابستگی به درآمد حاصل از خام فروشی نفت و گازچه تدابیر و اقداماتی را می توان اتخاذ نمود؟ صنایع کیمیا مانند GTL و GTG بعنوان انرژی هسته ای دوم کشور، در سختی تحریم ها، چه کمکی به ما می کند؟
امروزه اهمیت انرژی بر کسی پوشیده نیست، نزاع جهانی استکبار بر سر تصاحب منابع انرژی و استفاده بهینه از آن جهت توسعه فن­آوری­های نوین، غیر قابل تصور بودن رشد و توسعه جوامع امروزی را بدون منابع انرژی نمایان می نماید.

با توجه به نمودار، نیاز به انرژیهای فسیلی همچنان رو به افزایش است و این در حالی است که به دلیل محدودیت مخازن نفت خام، طی 15 سال آینده تولید نفت خام به نصف مقدار کنونی کاهش می یابد در حالی که نیاز به سوختهای فسیلی نسبت به مقطع کنونی سی و پنج درصد افزایش خواهد یافت.[1]
تحت این شرایط، چگونه می توان این مسئله را توجیه نمود که با توجه به کاهش منابع نفت و گاز در جهان، قیمت یک بشکه نفت خام، به جای افزایش؛ کاهش یافته؛ و ازبشکه ای 110 دلار به کمتر از 45 دلار در کمتر از یک ماه تنزل یافته است. دراین گزارش بدلایل چنین کاهش قیمتی در این برهه از زمان، و در وضعیت حساس کنونی منطقه می پردازیم.

ضرورت تجدیدنظر در استراتژی خام فروشی نفت و گاز/ منافع عربستان سعودی از کاهش قیمت نفت خام


اعتیاد به نفت آمریکا و تلاش بی پایان برای تامین آن

اعتیاد به نفت آمریکا براساس دو اصل اثبات می شود:

1- نخست آن که سیاست هاى ایالات متحده آمریکا در طول هشتاد سال گذشته و نیز در حال حاضر، براساس نفت و تأمین منابع انرژى تنظیم و اجرا شده و می ‏شود و طبعاً عواقب و آثار نامطلوبى هم داشته که در گوشه و کنار جهان شاهد آن هستیم.

2- دوم آن که نیاز معتاد گونه دولت و مردم آمریکا به نفت، حکومت هاى ایالات متحده آمریکا را وادار می ‏سازد براى حفظ ساختار اجتماعى و اقتصادى خود، از خواست و نیاز دولت و مردم آن کشور تبعیت نمایند. [2]

بر این اساس تلاش بی پایانی را جهت تامین امنیت انرژی خود انجام داده است، و بر اساس دکترین تهاجمی خود در این راه از قربانی شدن انسان­های بیگناه در این کشور و یا هر نقطه از جهان بیمی ندارد، دراثبات این ادعا می توان به لشکر کشی برای جنگ اول و دوم در خلیج فارس با عراق، به بهانه حمایت از هم پیمانان خود در تامین نفت خام برای امنیت انرژی ایالات متحده آمریکا اشاره نمود.

ضرورت تجدیدنظر در استراتژی خام فروشی نفت و گاز/ منافع عربستان سعودی از کاهش قیمت نفت خام

رویاهای آمریکایی و پیامد وابستگی این کشور به نفت در جهان

بررسی و مطالعه پیامدهای وابستگی آمریکا به نفت، در کتاب «نفت و خون» برای خوانندگان این گزارش بسیار جالب و قابل توجه می باشد، در این کتاب به بررسی معضل وابستگی روز افزون آمریکا به نفت وارداتی می‌پردازد و ضمن بررسی راهکارهای مختلف برای کاهش این وابستگی، بیان می‌کند که با وجود راهکارهای متعدد، دولتمردان آمریکا، عموما تنها گزینه‌ نظامی را انتخاب می‌کنند، تا به نفت وارداتی ارزان قیمت دست یابند، و این موضوع خسارات زیادی را برای مردم آمریکا در پی دارد اما در متن این کتاب به نکات مهم دیگری نیز اشاره شده است که در ادامه این گزارش، به بخشی از آن مطالب استناد گردیده است. [3]

آمریکا از اوایل دهه ۱۹۷۰ میلادی روند نزولی تولید نفت خام خود را آغاز کرد و تولید نفت خام در این کشور از حدود ۱۰ میلیون بشکه در روز به ۵ میلیون بشکه در روز در سال ۲۰۰۸ میلادی کاهش یافت.به عبارت دیگر، آمریکا از بزرگترین تولیدکننده نفت جهان در دهه ۱۹۸۰ به بزرگترین واردکننده نفت جهان در دهه های اخیر تبدیل شد اما تولید نفت آمریکا نیز از سال ۲۰۰۸ میلادی تاکنون به ناچار با روندی صعودی از ۵ میلیون بشکه در روز به حدود ۹ میلیون بشکه در روزهای پایانی سال ۲۰۱۴ افزایش یافته است.بر اساس روند موجود و وضعیت میادین در حال تولید، پیش بینی می‌شود تولید نفت آمریکا در سال ۲۰۱۵ میلادی به بیش از ۹.۵ میلیون بشکه در روز افزایش یابد.

برخی کارشناسان بازار نفت درباره قیمت تمام شده تولید نفت نامتعارف در آمریکا، می گویند: کمیسیون صنعتی منطقه داکوتای شمالی که بیش از ۳۰ درصد از کل نفت منابع غیرمتعارف آمریکا را تولید می‌کند و یکی از بزرگترین کانون های تولید منابع غیرمتعارف آمریکا بوده اعلام کرده که متوسط هزینه سرمایه گذاری اولیه (Capex) و هزینه عملیاتی بهره برداری (Opex)برای تولید از منابع غیر متعارف این منطقه ۲۱ دلار در هر بشکه است.که به این مبلغ، ۱۸ دلار مالیات و بهره مالکانه اضافه می‌شود و با احتساب ۱۰ درصد نرخ بازگشت سرمایه برای سرمایه گذاران، کل هزینه بهره برداری و سرمایه گذاری به همراه مالیات و بهره مالکانه تولید از منابع غیرمتعارف این حوضه به حدود ۵۰ دلار در هر بشکه می رسد. حال با وجود این کاهش قیمت، چرا ایالات متحده آمریکا یک شوک جدید نفتی به بازار تحمیل کرد، تا زمینه تندتر شدن سراشیبی سقوط آزاد طلای سیاه در ادامه سال ۲۰۱۵ میلادی فراهم شود؟

بر این اساس دولت اوباما با لغو ممنوعیت ٤٠ ساله صادرات نفت تولید شده در آمریکا، زمینه صادرات شیل اویل بسیار سبک این کشور را به بازارهای جهانی فراهم کرده است.

دفتر صنعت و امنیت آمریکا که مسئول تنظیم مقررات صادرات ایالات متحده است، در خبری اعلام کرده است: دولت به برخی شرکتها مجوز فروش میعانات سبک گازی را به خارج کشور اعطا کرده که پیش بینی می شود این شوک جدید نفتی آمریکا منجر به سقوط بیشتر ارزش طلای سیاه در بازار جهانی شود.[4]

حال سوال اساسی که مطرح شده این است که : "اگر میزان واردات نفت خام در آمریکا کمتر از تولید این کشور باشد انگیزه و راهبرد ایجاد این چنین شوکی، در قیمت نفت خام در جهان با چه منطقی صورت می گیرد؟"براین اساس توجه شما را به این چند پاراگراف مهم از کتاب "نفت و خون"جلب می نمایم این گزینه ها از کتاب فوق شاید کلیدی ترین نکات را برای پاسخ گویی به این رویاهای آمریکایی تبیین می نماید:

"پس از جنگ دوم جهانی ، گروهی از تاریخ دانان نوشتند: «اگر موتورهای درون سوز، قلب جنگ افراز های نظامی مدرن باشند ، خون آن، نفت است0»

در گفتمان سیاسی رسمی ایالات متحده، نفت به عنوان موضوعی متعلق به امنیت ملی آمریکا تلقی می شود، یعنی موضوعی که در صلاحیت وزارت دفاع و دیگر نهادهای مسئول حفظ منافع حیاتی آمریکا قرار می گیرد. در مدت پنجاه سال گذشته، نیروی نظامی ایالات متحده آمریکا برای تضمین دسترسی به نفت خارجی و حفاظت از تولیدکنندگان عمده ای مانند عربستان سعودی و کویت در مقابل نا آرامی داخلی و حملات خارجی، به طور مکرر به کار گرفته شده است .

در این کتاب نویسنده به معضل وابستگی روزافزون آمریکا به نفت وارداتی می پردازد و ضمن بررسی راهکارهای مختلف برای کاهش این وابستگی ، بیان می کند که با وجود راهکارهای متعدد، دولتمردان آمریکا می توانند به گزینه های مختلفی بپردازند که شاید بدترین آنها، گزینه ی نظامی است، تا به نفت وارداتی ارزان قیمت دست یابند. به نظر نویسنده این کتاب، رهبران آمریکا هرگز در حل معضل انرژی - امنیت آمریکا موفق نبوده اند، تامین نفت خارجی برای اولین بار در زمان فرانکلین دی روزولت به عنوان موضوعی متعلق به امنیت ملی آمریکا مطرح شد، این رئیس جمهور و مشاورانش با قبول اجتناب ناپذیر بودن وابستگی آمریکا به منابع نفت خام خارجی، تلاش کردند تا از طریق استقرار حکومتی تحت الحمایه ی آمریکا در عربستان سعودی و حضور نظامی دایمی در خلیج فارس ، واردات آتی نفت به آمریکا را تضمین کنند. بر این اساس رئیس جمهور جان اف کندی برپایه ی چنین ابتکارهایی در سال 1963، هنگامی که نیروهای یمنی با حمایت رئیس جمهور مصر، جمال عبدالناصر، به عربستان سعودی حمله کردند، هواپیماهای آمریکا را به منطقه اعزام کرد، در آن زمان وابستگی نفتی آمریکا به نفت وارداتی کمتر از بیست درصد بود (نه به میزان شصت و پنچ درصد در دهه 2010)، و این موضوع نشان می دهد که دولتمردان آمریکا تا چه میزان وابستگی به نفت را تهدیدی جدی برای امنیت ملی آمریکا می دانستند.در بخش دوم این کتاب به دوستی مرگبار و اتحاد آمریکا با عربستان سعودی بعنوان بزرگترین تامین کننده ی خارجی نفت خام آمریکا در مواقع بحرانی می پردازد، حکومت سعودی برای دفاع از خود در مقابل مخالفان داخلی و خارجی به آمریکا متکی است. بدلیل این وابستگی است که در سال 1990 ، آمریکا از طریق استقرار صد ها هزار نیروی نظامی درعربستان، به منظور دفاع از آن در مقابل حملات احتمالی عراق، تسلیحات نظامی عظیمی را نیز به این کشور فروخت."

حال سوالی که بعد از اشاره به بخشی از متن کتاب فوق و یا سایر متون و منابع معتبرمطرح است این است که :

"با رشد هرچه بیشتر وابستگی اقتصاد آمریکا به نفت خام عربستان؛ و حکومت سعودی به آمریکا؛ در شرایط تحولات کنونی منطقه، آیا کاهش قیمت نفت از سوی عربستان با هماهنگی و چراغ سبز آمریکا،( بعد از سرمایه گذاری صد ساله آمریکا در عربستان ) و بر اساس دکترین و استراتژی تهاجمی آمریکا صورت نگرفته است؟".

ضرورت تجدیدنظر در استراتژی خام فروشی نفت و گاز/ منافع عربستان سعودی از کاهش قیمت نفت خام


کارشناسان اقتصادی دلایل مختلفی را برای کاهش قیمت نفت در مقطع کنونی بیان می کنند اما کمتر کسی به دکترین و استراتژی تهاجمی آمریکا در منطقه بر اساس اهرم فشار و شدت وابستگـــی و سرسپردگی همه جانبه عربستان به آمریکا، اشاره می کند، متاسفانه برخی کارشناسان اقتصادی نیز با اشاره به مواردی دیگربه توجیه چنین کاهش قیمتی توسط عربستان سعودی می پردازند.

در ادامه با مقدمه­ی بیان شده ؛ طرح سوالات ذیل برای کارشناسان و اذهان عمومی غیر قابل اجتناب است.

طرح چند سوال اساسی در مورد کاهش قیمت نفت خام:

1 - منافع حیاتی آمریکا در چنین شرایطی از کاهش قیمت نفت خام چیست؟ (کاهش قیمتی که منافع زیادی را برای ایالت متحده آمریکا در بر دارد!)

2- عربستان با چه اهداف مهمی دست به کاهش قیمت نفت زده است؟ (کاهشی که زیان و کسری بودجه شدیدی را برای عربستان سعودی در پی دارد!)

3- چه خطراتی از این کاهش قیمت نفت برای ایران متصوراست؟ (کاهش قیمتی که خطرات اقتصادی و سیاسی و اجتماعی زیادی را می تواند برای ایران در برداشته باشد!)

برای پاسخ به این سوالات به چند تحلیل داخلی ذیل می پردازیم:

1- منافع حیاتی آمریکا در چنین شرایطی از کاهش قیمت نفت خام چیست؟

پایگاه خبری «ایندیا تایمز»: " به نقل از وزیر خزانه داری آمریکا در یک گفتگوی تلویزیونی تاکید کرد که نفت ارزان موجب بهبود شرایط اقتصادی ایالات متحده شده است.

به نقل از این پایگاه خبری، 'جک لو' در گفت و گو با شبکه تلویزیونی «سی ان بی سی» آمریکا اعلام کرد که روند کاهشی قیمت نفت به اقتصاد آمریکا کمک می کند و بعید است که این کشور اقدام به کاهش تولید خود کند.

لو گفت: قیمت های پایین تر نفت مثل کاهش مالیات برای اقتصاد است و از لحاظ تاثیر بر اقتصاد کلان، این مسئله کاملا مثبت است.وزیر خزانه داری آمریکا همچنین با تاکید بر آنکه ایالات متحده از کاهش قیمت نفت سود می برد و سقوط بهای نفت به شرایط اقتصادی آن کمک می کند، گفت: بعید است که آمریکا برای کاهش تولید نفت از میادین شیل خود پیشقدم شود و دست به چنین اقدامی بزند.

از سوی دیگر، برخی ناظران معتقدند که آمریکا و عربستان سعودی برای تحت فشار قرار دادن روسیه و ایران بطور هماهنگ اقدام به افزایش عرضه نفت به بازارهای جهانی کرده اند. [5]"

2- عربستان با چه اهداف مهمی دست به کاهش قیمت نفت زده است؟

الف)

این کشور قیمت نفت خود در بازار آسیا را کاهش داده است. برخی تحلیلگران نفتی، اعلام کاهش قیمت نفت برای بازارهای آسیایی ، تلاش عربستان برای کاهش قیمتها به دلایل سیاسی می دانند. مسائل سیاسی می تواند توضیحی بر این اقدام عربستان باشند. ایده هایی مبنی بر زیان دیدن داعش به خاطر کاهش قیمت نفت مطرح می شوند. هرچند به نظر می رسد کاهش 10 درصدی درآمد نفتی داعش برایش چندان نگران کننده نباشد. غارت اموال مردم اصلی ترین منبع درآمد آنهاست و انگیزه های ایدئولوژیک نیز مهمترین ابزار جذب نیرو برای آنها به حساب می آید .

از سوی دیگر احتمال می رود کاهش قیمت نفت عربستان پیشنهاد کابینه اوباما باشد تا از طریق آن ولادیمیر پوتین را تحت فشار قرار دهد یا ایران را در مذاکرات بر سر برنامه هسته ای خود نرم تر کند. البته برخی معتقدند اینها نمی تواند انگیزه کافی برای کاهش قیمت نفت از سوی سیاستگذاران نفتی عربستان باشد. به لحاظ تاریخی، سران عربستان اغلب به بازی با قیمت نفت به منظور زیان رساندن یا کمک به دشمنان یا دوستان خود متهم می شدند اما برخی از اقدامات آنها را می توان به سادگی، واکنش در برابر واقعیتهای موجود بازار تفسیر کرد .

بر اساس این گزارش هم اکنون تولید نفت عربستان هنوز هم بسیار بالاست، اما چشم انداز تولید این کشور برای سال آینده، نسبتا نامطلوب ارزیابی می شود. احتمال زیادی وجود دارد که تقاضا برای نفت اوپک کاهش یابد (طبق پیش بینی سازمان بین المللی انرژی، این تقاضا نسبت به سال جاری میلادی 0.3 میلیون بشکه در روز، کاهش می یابد) و ممکن است تولید نفت عراق ( و کردستان عراق) و لیبی چنان افزایش یابد که یکی دیگر از اعضای اوپک مجبور شود تولید خود را یک میلیون بشکه در روز کاهش دهد. [6]

ب) :

عربستان سعودی به دلیل برخورداری از موقعیت ویژه ژئوپلتیک و هم‌چنین بهره‌مندی از منابع عظیم انرژی، همواره یکی از بازیگران مهم و تأثیرگذار در جهان اسلام و منطقه خاورمیانه بوده است. همین ویژگی‌های منحصر به فرد نیز عموماً موجد بلند پروازی‌های مقامات سعودی چه در سطح منطقه ای و چه در سطح بین المللی گردیده است. نمونه های فراوانی از این دست وجود دارد که بحران اخیر سوریه و عراق مصداق عینی آن است.

ضرورت تجدیدنظر در استراتژی خام فروشی نفت و گاز/ منافع عربستان سعودی از کاهش قیمت نفت خام

برخورداری از بیشترین ذخایر نفتی جهان، عربستان سعودی را به مهم ‌ترین عضو در میان اعضای باشگاه کشورهای نفتی تبدیل نموده است و همین جایگاه ویژه سبب شده تا تصمیمات و سیاست های نفتی این کشور، تأثیر تعیین کننده ای در بازار جهانی نفت داشته باشد. در این میان، اگر چه تشکیل سازمان اوپک به منظور هماهنگ سازی رفتار کشورهای نفتی، نقطه عطفی در تعیین میزان تولید و نرخ جهانی نفت، به حساب می آید، اما در این سازمان نیز، هم‌چون سایر نهادهای بین المللی و منطقه‌ای، همه دولت‌ها از قدرت یکسانی برخوردار نیستند و دولت‌های عضو بسته به میزان تولید نفت، از توان تأثیرگذاری بر روندهای موجود برخوردارند. [7]

رفتار اخیر دولت عربستان در جهت کاهش ندادن میزان تولید نفت و متعاقب آن کاهش کم سابقه بهای نفت در بازار جهانی و عدم واکنش صحیح اوپک به این موضوع، ابعاد و پیامدهای مهمی در بر دارد که در ادامه به برخی از آنها پرداخته خواهد شد.

نظر به حجم عظیم ذخایر نفتی، اقتصاد عربستان سعودی، یک اقتصاد وابسته به نفت است و دولت کنترل کامل فعالیت‌های اقتصادی را در اختیار دارد. عربستان در حدود 16 درصد ذخایر نفتی جهان را در خود جای داده است و بر این اساس بزرگترین صادرکننده نفت جهان به شمار می رود و نقش رهبری را در سازمان اوپک ایفا می کند. درآمد حاصل از فروش نفت 80 درصد کل درآمدهای دولت، 45 درصد تولید ناخالص ملی و 90 درصد درآمد صادراتی عربستان را تشکیل می دهد.
عربستان سعودی از دیر باز متحد اصلی آمریکا در منطقه بوده و روابط راهبردی در زمینه‌های مختلف با این کشور داشته است. تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، رژیم پهلوی در کنار دولت سعودی، نقش بازوان آمریکا را در منطقه ایفا می کردند و این نقش در چارچوب دکترین نیکسون، از سوی دولت آمریکا تعریف شده بود.در 25 ژوئیه1969 میلادی، نیکسون، رئیس جمهور وقت ایالات متحده آمریکا راهبرد جدید خود را در سیاست خارجی، چارچوب دکترینی جدیدی تعریف کرد. دکترین نیکسون بازتاب خود را بر منطقه خلیج فارس با سیاست دو ستونی نشان داد. بر اساس این سیاست، دولت‌های ایران و عربستان، به عنوان دو ستون مرکزی در راهبرد نوین آمریکا، وظیفه رفع خلاء قدرت را در منطقه خلیج فارس و دریای عمان عهده‌دار شدند. آمریکا با اعطای کمک‌های همه‌جانبه اقتصادی و نظامی به این دو کشور، آنان را به عنوان ابزار و وسیله تأمین امنیت و منافع خود در کل منطقه تقویت می‌کرد، بدون آنکه خود احتیاجی به حضور مستقیم داشته باشد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، عربستان سعودی به تنهایی وظیفه تأمین منافع آمریکا را در منطقه بر عهده گرفت و اهمیتی بیش از پیش برای مقامات کاخ سفید پیدا کرد. این نقش ویژه تقریباً در تمامی بحران های منطقه ای 3 دهه گذشته قابل تشخیص است.

در جریان بازی نفتی اخیر عربستان سعودی ردپای آمریکا به روشنی قابل مشاهده است. هفت ماه پیش از سقوط قیمت نفت، آوریل 2014، روزنامه «براودا» روسیه در سر مقاله خود به خبر مهمی اشاره کرد؛ این روزنامه نوشت:اوباما در سفر ابتدای سال 2014 خود به عربستان از ریاض خواسته بود طی گام‌های هماهنگ با واشنگتن از قیمت نفت برای ضربه زدن به اقتصاد روسیه استفاده کند.

علاوه بر این دیدار، جان کری، وزیر خارجه آمریکا با ملک عبدالله، پادشاه عربستان سعودی در ماه سپتامبر 2014 ملاقات محرمانه‌ای داشت که متعاقب آن کاهش قیمت نفت و اصرار سعودی‌ها بر کاهش ندادن میزان تولید به وقوع پیوست.



«بر این اساس در جریان ملاقات محرمانه جان‌کری، وزیر خارجه آمریکا و ملک‌عبدالله، پادشاه سابق عربستان سعودی در ماه سپتامبر 2014، دو طرف به توافقی پنهانی دست یافتند که بر اساس آن سعودی‌ها موافقت کردند تا نفت خام خود را به قیمتی کمتر از قیمت رایج بازار به فروش برسانند. توطئه آمریکا و عربستان سعودی، قیمت نفت را ــ در مقایسه با بیشترین میزان آن در ماه ژوئن ــ تقریباً به نصف کاهش داده است.»

آنچه که اتفاق افتاد این بود که عربستان سعودی بازار جهانی نفت را با نفت ارزان قیمت اشباع کند و یک جنگ قیمت در اوپک به راه بیندازد. سعودی‌ها مشتری‌های آسیایی، به خصوص مهمترین مشتری خود یعنی چین را برای تخفیف‌های خود نشانه گرفته‌اند و نفت خام خود را به جای قیمت سابق حدود 100دلار برای هر بشکه، به 50 تا60 دلار برای هر بشکه عرضه می‌کنند. این تخفیف بی‌سابقه عربستان، از هر لحاظ با عملیات جنگ مالی آمریکا به وسیله دفتر «ترورئیسم و اطلاعات مالی» وزارت خزانه داری، با همکاری تعدادی از بازیگران داخلی در وال استریت که تجارت مشتقات نفتی را کنترل می‌کنند، هماهنگ بود.

دستکاری قیمت نفت توسط آمریکا و عربستان سعودی، با هدف بی‌ثبات کردن اوضاع اقتصادی دولت‌های مخالف سیاست های آمریکا صورت گرفته است. البته هدف اصلی در این میان، دولت روسیه است، دولتی که مهم‌ ترین تهدید برای تسلط هژمونیک آمریکا بر جهان محسوب می‌شود. استراتژی کنونی آمریکا و عربستان، همانند استراتژی دو کشور در سال 1986 است، زمانی که در نتیجه همکاری آمریکا و عربستان سعودی، سیل نفت در جهان سرازیر شد و قیمت نفت به پایین تر از 10 دلار در هر بشکه رسید.

در اثر سقوط قیمت نفت، اقتصاد دولت‌های متحد شوروی سابق، از جمله صدام حسین در عراق، از بین رفت و همین مسئله زمینه را برای ضربه زدن به شوروی و نهایتاً فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی فراهم نمود. امروز هم آمریکا و عربستان امیدوارند کاهش شدید درآمدهای نفتی روسیه در کنار تحریم هایی که توسط دولت آمریکا بر این کشور اعمال شده است، محبوبیت داخلی ولادیمیر پوتین را به طرز چشم‌گیری کاهش دهد و شرایط را برای سرنگونی دولت وی فراهم نماید.
بنابراین همان طور که گفته شد، بازی نفتی اخیر عربستان سعودی بدون تردید با اهداف سیاسی صورت گرفته است. منطقه خاورمیانه در طول سه سال گذشته، شاهد دو بحران مهم در سوریه و عراق بوده است. بحران‌هایی که به عقیده اکثر کارشناسان، عرصه جنگ نیابتی عربستان سعودی و جمهوری اسلامی ایران است. همین مسئله سبب شده تا سعودی‌ها از هر فرصت و ابزاری برای ضربه زدن به رقیب استفاده کنند. البته نمی توان همه اهداف عربستان را به اهداف سیاسی محدود نمود، بلکه برخی اهداف دیگر نیز برای مقامات سعودی متصور بوده است.

عربستان در این جنگ نفتی دو هدف عمده دارد.اول، به اعتقاد برخی از تحلیل گران ایجاد فشار بر جریان تولید نفت شیل – که اگر بخواهد با منابع متعارف نفتی رقابت کند باید با قیمت بیشتری فروخته شود – در خارج از بازار جهانی نفت. هدف دوم و مهم‌تر، فشار بر دو رقیب اصلی عربستان و آمریکا، ایران و روسیه است، کشورهایی که از رژیم بشار اسد در جریان جنگ داخلی سوریه حمایت کرده اند.

کاهش شدید قیمت نفت، اگر چه ممکن است اهداف سیاسی و اقتصادی عربستان سعودی را در کوتاه مدت تأمین کند، اما بدون تردید تبعات زیان‌بار سیاسی و اقتصادی را در طولانی مدت برای این کشور به همراه خواهد داشت.

اگر چه وزیر نفت عربستان با اطمینان از عدم آسیب‌پذیری اقتصاد کشورش در قبال کاهش قیمت نفت سخن گفته است، اما کارشناسان اقتصادی بازار بورس عربستان روز سه‌شنبه 16 دسامبر 2014 را با توجه به سقوط بی‌سابقه شاخص بورس عربستان به کمترین میزان خود در 6 سال گذشته «سه‌شنبه سیاه»نامیدند.

بلحاظ اقتصادی، برخی تحلیلگران بر این باورند در میدان کاهش قیمت‌ها، عربستان که در سال‌های گذشته ذخیره بزرگی اندوخته بود، بیش از هشت برابر ایران از درآمدهای ارزی‌اش کاسته خواهد شد. اگر ایران باید زیان‌هایش از بابت کاهش حدود چهل دلاری هر بشکه نفت در عدد حدود یک میلیون ضرب کند، عربستان باید زیان ناشی از کاهش بهای هر بشکه نفت را هشت برابر بیشتر بپردازد.
نمود بارز تأثیرات مهلک اقتصادی کاهش بهای نفت را می توان در بودجه ریزی عربستان برای سال 2015 مشاهده کرد. کابینه عربستان سعودی، روز پنج شنبه 25 دسامبر 2014 در جلسه ای بودجه سال 2015 این کشور را تصویب کردند. بودجه‌ای که با افزایش اندک هزینه‌ها و کاهش شدید درآمدها به دلیل کاهش بهای نفت همراه بود. درآمدهای عربستان سعودی در سال 2015 با 39 میلیارد دلار کسری همراه خواهد بود.

تبعات خطرناک سیاست نفتی اخیر عربستان، تنها محدود به پیامدهای اقتصادی نیست، بلکه در زمینه سیاسی نیز این سیاست تبعات غیرمنتظره و خطرناکی را برای سعودی‌ها به همراه خواهد داشت. «عربستان سعودی یک بازی خطرناک را شروع کرده است. شواهد کمی وجود دارد که نشان دهد ایران و روسیه تحت فشارهای اقتصادی، رفتارهای خود را تغییر دهند. هم‌چنین این سیاست عربستان ممکن است نتیجه معکوس بدهد و ایران و روسیه را در مقابله با این کشور جدی تر کند.»

ج)

مشاور امور بین‌الملل رئیس مجلس شورای اسلامی در گفت‌و‌گو با تسنیم، سیاست کاهش قیمت جهانی نفت را خبیثانه توصیف کرد و گفت: کاهش قیمت نفت سیاست خبیثانه‌ای است که آمریکایی‌ها برای فشار بیشتر به ایران و روسیه به عوامل منطقه‌ای خود دیکته کرده‌اند.

وی افزود: متاسفانه عربستان در این سیاست دیکته‌شده برای اینکه همسایه خود را اذیت کند، در واقع خانه خود را آتش می‌زند اما مطمئن باشد که خودشان و برخی دیگر از کشورهای عربی هم از این قضیه شدیدا متضرر خواهند شد.

مشاور امور بین‌الملل رئیس مجلس با تاکید بر لزوم برنامه‌ریزی دقیق و کارشناسانه جهت قطع وابستگی کشور به درآمدهای ناشی از نفت، تصریح کرد: باید تلاش خودمان را بکنیم که استفاده بهینه‌ای از سرمایه یک بار مصرف، پایان‌پذیر و غیرقابل تجدید نفت شود چرا که آیندگان هم به این طلای سیاه نیاز دارند. [8]

3- چه خطراتی از این کاهش قیمت نفت برای ایران متصوراست؟

اما ایران از کاهش قیمت نفت خام چه خسارت هایی را متحمل می شود:

الف )

همزمان با برنامه ریزی هماهنگ کشورهای عربی و آمریکا برای تداوم کاهش بیشتر قیمت جهانی نفت خام در سال ۲۰۱۵ میلادی، براساس آمارهای موجود حتی در صورتی که قیمت نفت در محدوده بشکه ای ۵۵ دلار در سال ۲۰۱۵ میلادی ثابت باقی بماند، درآمدهای نفتی ایران به حدود نصف کاهش می یابد.

بر اساس توافق ایران با کشورهای عضو گروه ۱+۵ به طور روزانه امکان صادرات یک میلیون بشکه نفت خام به پالایشگرهای پنج مشتری سنتی ترکیه، چین، کره جنوبی، هند و ژاپن وجود دارد.

در صورتی که قیمت هر بشکه نفت خام در بازار جهانی حدود ۱۰۰ دلار باشد، درآمد روزانه صادرات نفت ایران ۱۰۰ میلیون دلار و درآمدهای سالانه آن به بیش از ۳۶ میلیارد دلار خواهد رسید.

این در حالی است که اگر قیمت هر بشکه نفت در محدوده ۵۰ تا ۵۵ دلار در سال ۲۰۱۵ میلادی ثابت باقی بماند، این درآمدها به روزانه ۵۵ میلیون دلار و سالانه به حدود ۱۸ میلیارد دلار کاهش می یابد.

از سوی دیگر کارشناسان و موسسات معتبر بین المللی از برنامه ریزی برخی از کشورهای عربی عضو اوپک و آمریکا برای کاشه قیمت نفت تا سطوح بشکه ای ۴۰ دلار در سال ۲۰۱۵ میلادی خبر می دهند که در این صورت درآمد روزانه نفت ایران به ۴۰ میلیون دلار و درآمد سالانه آن به حدود ۱۴ تا ۱۴.۵ میلیارد دلار کاهش می یابد [4].

اما در ادامه به سایر پیامدهای سیاسی حاصل از کاهش قیمت نفت در ایران می پردازیم.

ب) پیامدهای امنیتی حاصل از کاهش قیمت نفت خام

نفت این ماده طبیعی ارزشمند و حیاتی ضمن تسهیل دسترسی ایران به ارزهای خارجی، موجب شده است که ایران پس از کسب اعتباری ژئواکونومیک، "اسیر اعتبار" خود بشود. به عبارت دیگر همین برخورداری، منشأ بسیاری از مناقشات گردیده است. شاید اگر ایران فاقد نفت بود قاعده بازی در منطقه پرمناقشه خلیج فارس به شیوه دیگری سامان می یافت، در حال حاضر خواه ناخواه، ایران در مدار انرژی وارد شده و اضلاع گوناگون زیست اجتماعی اش به آن مدار متصل گردیده است. هدف اصلی این فصل آن بود که تأمین رشد اقتصادی، مایحتاج غذایی، تجهیزات دفاعی و پرداخت تعهدات خارجی، به استخراج و صدور نفت وابسته شده است.صنایع ایران بدون هیچ رشدی سالانه نیازمند هشت میلیارد دلار ارز است تا بتواند ادامه حیات داشته باشد. همچنین سالانه باید مقادیر چشمگیری صرف یارانه سوخت مصرفی داخلی، واردات مواد مختلف غذایی (حدود پنج میلیارد دلار) بشود و جمعاً هفده میلیارد دلار درآمد لازم است تا حیات ملّی بدون هیچ رشدی برقرار باشد. این در حالی است که به عقیده یک کارشناس برجسته اقتصادی سیایس، برای دستیابی به پنج تا شش درصد رشد اقتصادی به حدود هفت تا هشت میلیارد دلار اعتبار نیاز خواهد بود. تحقق گزاره های فوق منوط به تداوم و افزایش متناسب تولید نفت و صدور حساب شده آن است و اگر این امر تحقق نیابد امنیّت ملّی جمهوری اسلامی ایران در زمینه های شش گانه زیر آسیب پذیر خواهد شد:

1- عرضه کاهش یابنده در مقابل تقاضای فزاینده،(از دست دادن بازار رو به رشد انرژی در جهان).

2- تقلیل نقش و سهم ایران در مقابل ترضیع نقش و سهم رقبای ایران،( کاهش سهم و نقش ایران در سازمان اوپک).

3- تاراج میادین و مخازن مشترک انرژیک و فروش آن توسط همسایگان،(استخراج سریع همسایگان از مخازن مشترک انرژی).

4- محدودیت ایران از سهمیه اضافی اختصاصی توسط اوپک بخصوص سهم ده تا پانزده درصدی ویژه مواقع اضطراری،( واگذاری ده الی پانزده درصد مازاد ظرفیت تولید از سقف تعیین شده اوپک جهت استفاده در مواقع اضطراری به رقبای منطقه ای).

5- ناتوانی در بازپرداخت تعهدات خارجی و نهایتاً فراهم سازی سقوط اعتبار بین المللی،( بالا رفتن ریسک ملّی ایران به واسطه کاهش درآمدهای نفتی و عدم بازپرداخت به موقع تعهدات مالی خارجی).

6- رکود صدور انرژی، فرسایش منابع و استهلاک تجهیزات استخراج،( استهلاک فزاینده تجهیزات و مخازن بدلیل طول عمر محدود).

اگر قابلیت تحقق گزینه های فوق برای همه کشورهای منطقه میسر نبود، تهدیدات جدی امنیتی متوجه ایران نبود. فوریّت امنیّتی این موارد هنگامی ملموس می شود که منطقه را جغرافیایی با قاعده بازی حاصل صفر در نظر بگیریم، چرا که کاهش فروش یک کشور با افزایش فروش کشور دیگر مترادف است.[9]

راهبردها بر اساس تدابیر

حال در ادامه به بررسی راهبردهای پیشنهادی جهت برون رفت از این وضعیت می پردازیم. مقام معظم رهبری در تدبیری بی‌نظیر با طرح مدل اقتصاد مقاومتی این کارشکنی‌های دنیای سلطه را از لحاظ تئوریک خنثی نموده و راهکار خروج از این وضعیت را بارها و بارها به دولتمردان و دیگر مسئولان گوشزد کرده اند فقط مسئولین می بایست با بکار بستن اجرایی این راهبردهای اثربخش، ناکارآمدی تحریم‌های غیرقانونی و خطرات ناشی ازتوطئه کاهش قیمت نفت خام را خنثی نمایند.

با توجه به اینکه برای همه کارشناسان روشن است که یکی از راهبردهایی که در کشور، نیاز به اصلاح اساسی دارد، راهبرد خام فروشی نفت خام است؛ در همین راستاست که مقام معظم رهبری در دیدار اخیر خود با پژوهشگران و مسئولان شرکت‌های دانش‌بنیان، همزمان با تاکید بر اهمیت اقتصاد مقاومتی، تاکید کردند: «تحصیل ثروت از راه فروش منابع تمام‌‌ شدنى مثل نفت و امثال نفت، رونق نیست، پیشرفت نیست؛ این خودگول ‌‌زدن است. ما در این دام افتادیم. باید اقرار کنیم، قبول کنیم که این یک تله است، یک دام است براى ملت ما.ما دچار خام‌‌فروشى شدیم. یک واقعیتى براى ما به ارث گذاشته شد، کشور هم به آن عادت داده شده است. البته در این سال‌ها سعى شده که یک مقدارى این اعتیاد مضر براى کشور، کنار گذاشته شود، لیکن به طور کامل پیش نیامده. ما باید اول اعتقاد پیدا کنیم که باید کشور به جائى برسد که بتواند با اختیار، هر گاه اراده کرد، سر چاه‌‌هاى نفت خودش را ببندد؛ ما باید به این باور برسیم. این حالا مسئله‌‌ى نفت است. خام‌‌ فروشى‌‌ها در بخش هاى مختلفِ مواد خام و معدنى همچنان وجود دارد؛ و این یکى از ضعف هاى ماست، یکى از مشکلات کشور ماست».
در سیاست‌های کلی برنامه پنجم توسعه هم تأکید شده بود که در طول زمان اجرای برنامه، دولت باید خود را از نفت جدا و خود را بدون درآمدهای نفتی اداره کند چرا که بیماری اقتصاد ایران در همین وابستگی به نفت ریشه دارد و از سال ۱۳۵۲ اقتصاد ایران مبتلا به این بیماری شده که همان بیماری هلندی است.

این بیماری باعث افزایش نقدینگی، کاهش ارزش پول ملی، ازبین‌رفتن تولید داخلی و بالارفتن میزان واردات خواهد شد که عوارض آن را در حال حاضر می‌توان مشاهده کرد. یادمان باشد که تدبیر رهبری نظام این بوده که وابستگی بودجه جاری دولت از نفت قطع شود و درآمدهای نفتی برای سرمایه‌گذاری هزینه شود.

اگر از قبل به این مسئله با عقل، تدبیر و درایت فکر می‌کردیم، شاید گام برداشتن در مسیر کاهش وابستگی به نفت و جلوگیری از خام ‌فروشی راحت‌تر و با حوصله بیشتری انجام‌ پذیر بود اما چون این کارها از قبل انجام نشده، شرایط بین ‌المللی به ‌گونه‌ای برای ما رقم خورده است که مجبور هستیم وابستگی به نفت را کم کنیم و به جلوگیری از خام ‌فروشی بیندیشیم. البته جبر ایجاد شده می‌تواند نقطه آغازی باشد برای حرکت در مسیری که باید قبلا طی می‌کردیم و ببینیم دولت بدون نفت را چگونه می‌شود اداره کرد.

مسئله مهم این است که وقتی مقام معظم رهبری تدبیری را اعلام می‌کنند بقیه دیگر سعی نکنند تدبیر تازه‌ای از خودشان رو کنند و به رهنموددادن روی آورند بلکه وظیفه مسئولان این است که بر مبنای تدبیر و رهنمود رهبری برنامه‌ریزی و نسبت به چگونگی عملیاتی‌کردن تدابیر اعلام شده فکر کنند. نباید همه خود را مسئول بدانیم که رهنمود بدهیم و صورت مسئله را با رهنمود دادن خود پاک کنیم.
صادقانه باید کسانی که از اراده لازم برای گام برداشتن در مسیر کاهش وابستگی به نفت و بازسازی ساختارهای اقتصادی برخوردار نیستند، کنار گذاشته شوند. دیگر وضعیت کنونی شوخی بردار نیست. تا کی می‌توان با میوه‌ها و پوشاک وارداتی با تکیه بر دلارهای نفتی ادامه داد؟ اینجاست که تولید ملی اهمیت پیدا می‌کند. به صراحت اعلام می‌کنم که شهرک‌های صنعتی در ایران با نصف ظرفیت کار می‌کنند و محصولاتی را وارد کشور می‌کنند که قبلا همین واحدهای صنعتی تولید می‌کردند.

به همین دلیل خطاهای چند سال گذشته را دیگر نباید تکرار کرد. به جز کالاهای اساسی و دارو باید نرخ ارز برای سایر کالاها و محصولات به‌نحوی اصلاح شود که تولید داخلی تقویت شود و تولیدکنندگان بتوانند رقابت کنند. متوسط واردات کالا و خدمات در هفت سال گذشته بالغ بر ۷۵میلیارد دلار بوده است یعنی حدود ۵۳۰ میلیارد دلار کالا و خدمات از خارج خریداری شده که تنها ۱۳درصد آن کالاها و خدمات سرمایه‌ای بود و مابقی مصرفی یا واسطه‌ای که عمدتا مصرفی بود مانند خوراک دام. حالا مشکل این است که وقتی درآمد نفتی کشور به ۲۵میلیارد دلار کاهش یابد چگونه می‌خواهیم کشور را به بهترین شکل ممکن اداره کنیم؟ [11]

نتیجه گیری و اقدامات عملیاتی پیشنهادی

قبلا هم تجربه این دوران سخت را داشته‌ایم، نظیر دوران جنگ تحمیلی و حالا هم به مردانی از جنس آن دوران نیاز داریم نه افرادی که مسئولیت را فقط به‌گونه‌ای می‌خواهند که همه‌‌چیز وفق مراد خودشان باشد و تکیه و قدرتشان بر واردات با دلارهای نفتی است. جامه عمل پوشاندن به منویات رهبری برنامه، تدبیر، عقل و درایت می‌خواهد و کارهای هیجانی کار را خراب می‌کند.مانند واردات جنجالی بنزین پاک که در مقاله ای جداگانه توسط این نویسنده به تحلیل آن پرداخته شده است.[13]

یکی از راهکارهای جلوگیری از خام فروشی سرمایه‌های کشور می‌تواند فروش داخلی این محصولات و تبدیل به سایر محصولات قابل فروش به خارج از کشور می‌باشد زیرا محصولات پتروشیمی در لیست تحریم‌های غرب نبوده و فقط نفت خام سبک و سنگین در این لیست غیرقانونی قرار دارد.از طرفی حرکت به سمت دستیابی به دانش فنی و راه اندازی صنایع جدید در حوزه انرژی همچون صنایع پیشرفته و کیمیاساز GTG ، که از گاز فلر که سوزانده می شود، متانول و سایر محصولات پایین دستی را تولید نموده و یا GTL که تولید محصولات این صنایع، ارزش افزوده سی و پنج برابری نسبت به گاز یا نفت خام ایجاد می نماید؛ می تواند بعنوان یک استراتژی جدید و راهبردی اساسی برای جلوگیری از خام فروشی در کشور لحاظ گردد. قابل ذکر است که، تولید سوخت پاک، توسط این صنایع، بدلیل عاری بودن از مواد آلاینده زیست محیطی در حد بالاتر از استاندارد یورو پنج، در مقایسه با سوخت تولیدی درصنایع پالایشگاههای قدیمی کشور ارجحیت داشته، و همچنین به جهت رفع بحران کاهش آلودگی حاصل از مصرف این سوخت، درکلان شهرهای کشور، امنیت انرژی را تامین نمایند .[13]

با تبدیل نفت خام در پالایشگاه داخلی و به دست بخش خصوصی می‌توان به چندین هدف عمده که سال‌های سال، جزء مطالبات رهبر انقلاب از دولت بوده است، دست پیدا کرد. اولین امری که می‌توان به آن اشاره کرد خصوصی سازی صنایع پیشرفته ای است که هنوز دست دولت می‌باشد، در شرایطی که با این کار دولت بنگاه داری را‌‌ رها کرده و مانند مادری مهربان به سمت سیاست گذاری و حمایت ازصنایع پیشرفته کشوردر بخش خصوصی اقدام نماید.

مزیت دوم این رویکرد، ایجاد اشتغال مولد در کشور است که از این طریق هزاران جوان که در رشته‌های مرتبط تحصیل کرده و در این زمینه دارای مهارت هستند، شاغل خواهند شد و بدین ترتیب اصلی ترین مشکل کشور یعنی بیکاری در حال حاضر تا حدودی کاهش یابد.

اما اصلی ترین مزیت تبدیل نفت خام به سایر محصولات و صادرات آن می‌تواند عبور از تحریم‌هایی باشد که غرب برای ضربه زدن به اقتصاد کشور وضع کرده است. با فروش داخلی نفت خام و صادرات محصولات فرآوری شده، می‌توان تا حدود زیادی از عرضه نفت خام جلوگیری کرد که این موضوع می‌تواند باعث بالارفتن قیمت نفت خام شده و از طرف دیگر می‌تواند ضربه‌ای اساسی به تحریم کنندگان نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران بزند.

به نظر می‌رسد به دلیل توانایی و مشکلات ساختاری که در شرکت‌های داخلی وجود دارد، لازم مسئولان وزارت نفت با یک برنامه ریزی منسجم بخش خصوصی را در این امر فعال و توانمند کرده تا بتواند از این پیچ عظیم و تاریخی به سلامت عبور کنیم.

اقتصاد مقاومتی در لایه‌های متفاوتی قابل بررسی بوده و مدیریت کشور در سطح کلان می‌بایست با تدبیر این تئوری متفاوت اقتصادی را اجرایی کنند تا بتوانیم با عبور از دست اندازهایی که دشمنان قسم خوردن نظام ملت جمهوری اسلامی ایجاد کرده‌اند با موفقیت عبور کرده و به اهداف مشخص شده در سند چشم انداز ۲۰ ساله کشور برسیم.

قابل ذکر است که بدلیل عدم توجه هوشمندانه مسئولین دولتی در حیطه انرژی به مسایل و مشکلات صنایع داخلی در چند سال گذشته، برخی از پروژه های زیربنایی در کشور(مانند تولید کاتالیست بنزین و... که با زحمت فراوان کارشناسان داخلی به دانش فنی آن دست یافته بودند)، متوقف گردیده، ویا برخی دیگر از پروژه های ملی کشور نیز، بطورنیمه کاره رها شده است، بطورمثال راه اندازی نیمه صنعتی اولین GTL داخلی، در سال 90 در رسانه های داخلی و خارجی، با سر و صدا و با تبلیغات فراوانی همراه بود،(که موجب ایجاد غرور ملی افزایش اعتماد به توانمندی کارشناسان متعهد داخلی گردید) وتوسط مسولین ذیربط اعلام گردیده بود که: " بزودی ایران چند پالایشگاه داخلی GTL را راه اندازی خواهد نمود و براین اساس ایران قصد دارد تا با راه اندازی و ساخت 100 پالایشگاه GTL با ظرفیت ده هزار بشکه در روز ، جهت دستیابی به ظرفیت یک میلیون بشکه محصول از گاز، دریک دوره ده ساله، معادل 24 میلیارد دلار درآمد ایجاد نماید(معادل کل درآمد حاصل از فروش نفت 45 دلاری در طول یک دوره یکساله)، ولی این موضوع مهم و ملی بدون کوچکترین سرو صدایی به فراموشی سپرده شد.[1]

نکته مهم دیگری که قبلا در مقاله ای جدا گانه توسط همین نویسنده به آن پرداخته شده بود [12] موضوع خاموشی بیش از 900 فلردر کشوربوده است که می توانست با دستیابی کارشناسان داخلی به فنآوری GTG به رفع این معضل ملی در کشور بیانجامد، ولی این موضوع بسیار مهم که علاوه بر ایجاد درآمد اقتصادی می تواند از تهدیدات زیست محیط نیز در کشور جلوگیری نماید و ایران را از رتبه هفتم کشورهای آلوده کننده در جهان خارج نماید، بدون کوچکترین توجه و حمایتی توسط مسئولین، به رویایی شیرین برای پژوهشگران و کارشناسان داخلی تبدیل شد و هکذا از این صنایع پیشرفته داخلی که در زمان توجیه اقتصادی مسولین ذیربط بیان می کردند: " که وقتی ما می توانیم با لوله کشی و انتقال گاز طبیعی، به کشور های همسایه آن را به متر مکعبی 40 سنت بفروشیم، نیازی به تبدیل آن به محصولات دیگر در کشور نیست و اصلا این طرح ها، بدلیل استفاده از گاز طبیعی( به قیمت متر مکعبی 13 سنت)حتی برای پترو شیمی ها نیز غیر اقتصادی است" و این قبیل توجیحات، که موجب عدم راه اندازی این صنایع در داخل کشور گردید. حال سوال آخر این است که : "چرا این طرح ها در کشورهایی مانند قطر با ظرفیت یک میلیون بشکه دنبال می گردد؟ "ویا " چرا در استراتژی امنیت انرژی آمریکا، برای جایگزینی انرژی در دوره بعد از اتمام منابع نفت خام ، (بدلیل اتمام منابع نفت خام در آینده ای کمتر از 50 سال و دارا بودن منابع گازی تا حداقل 200 سال آتی)، استفاده از فنآوری GTL را برای جایگزینی (و تبدیل گاز به نفت مصنوعی)، به میزان حداقل 5 درصد از میزان چهل درصد نفت خام مصرفی در صنایع این کشور پیشنهاد و تصویب می نمایند ؟"

کلید واژه ها: استراتژی، خام فروشی ، قیمت نفت ، کاهش درآمد

گزارش های قبلی مرتبط با این متن:

1-شرحی دیگر بر صنعتی کیمیا در مقیاس کوچک ... - مشرق نیوز

2- جادوی سیاه و نقش آن در کاهش آلودگی هوا/ ضرورت ... - مشرق نیوز

3- انرژی هسته ای دوم ایران چگونه متوقف شد؟+ فیلم و تصاویر ... -مشرق نیوز

مراجع:

1-"انرژی هسته ای دوم ایران چگونه متوقف شد؟"+ فیلم و تصاویر ... اسماعیل فرنود- مشرق نیوز

2- کتاب « اعتیاد به نفت » - مولف « یان راتلج » - ترجمه عبدالرضا غفرانی - نشر اطلاعات

3-کتاب «نفت و خون» - مولف «مایکلتی.کلر» - ترجمه وحید موسوی- نشر ساقی

4- "احتمال سقوط شدید درآمد نفتی ایران"-خبرگزاری مهر

5- "توطئه مشترک آمریکا و عربستان برای ارزان شدن نفت/ اقتصاد آمریکا سود می برد" -بخش اقتصادجهان ایرنا

6-"انگیزه‌های عربستان در دامن زدن به کاهش قیمت نفت"- گزارش خبرگزاری تسنیم

7-بازار نفت؛ "نگاهی آینده پژوهانه به جنگ نفتی عربستان"- جام نیوز

8-نفت نیوز- شیخ‌الاسلام-"کاهش قیمت نفت حاصل سیاست‌ دیکته شده آمریکا به سعودی‌هاست"

9-مجله پگاه- شماره 167-"تأثیرات نفت بر امنیت اقتصادی ایران"- نویسنده - مرتضی شیرودی

10- "خام فروشی نفت".-جهان نیوز- علی رضایی

11- "فکری برای خام‌فروشی نفت کنیم" منبع افکار نیوز

12- "شرحی بر صنعتی کیمیا". اسماعیل فرنود .سایت مشرق-1393

13-جادوی سیاه و نقش آن در کاهش آلودگی. اسماعیل فرنود .سایت مشرق-1393

۱۷ بهمن ۱۳۹۳ ۱۴:۰۰
تعداد بازدید : ۱,۵۰۷