درباره وعده ای که محقق نشد:

گاز روسیه به ایران نرسید

تفاهم گازی ایران و روسیه که با هدف تأمین انرژی، بی‌اثر کردن تحریم‌ها و تبدیل ایران به مرکز ترانزیت گاز منطقه منعقد شد، هنوز در مرحله حرف باقی مانده است.

فدراسیون روسیه و جمهوری اسلامی ایران، به‌عنوان بزرگ‌ترین دارندگان ذخایر گازی جهان که رتبه‌های اول و دوم را در این زمینه به خود اختصاص داده‌اند، پس از اعمال تحریم‌های شدید از سوی آمریکا و اروپا، ناگزیر به افزایش همکاری‌ها در حوزه انرژی شدند.

در دولت مرحوم رئیسی کسری گاز افزایش یافت و به رقم۳۵۰ میلیون مترمکعب در روز رسید؛ البته در زمستان. وزارت نفت وقت، برای کاهش کسری گاز به سراغ روسها رفت تا با واردات گاز از این کشور، بتواند بخشی از نیازهای خود در فصول سرد را تامین کند.

تفاهم برد-برد با همسایه شمالی

جواد اوجی، وزیر نفت دولت سیزدهم، در تاریخ ۶ تیر ۱۴۰۳ در خصوص این تفاهم عنوان کرد:«ایران و روسیه دارای بیش از ۶۰ درصد ذخایر گازی دنیا هستند و تفاهم همکاری بین دو کشور اتفاق مهمی است. قطعاً این مسئله در منطقه تحولات مثبتی در حوزه انرژی رقم خواهد زد. ضمن اینکه ایران با زیرساخت‌ها و خطوط انتقال گاز سراسری که دارد، کاملاً آماده دریافت این میزان گاز (۵۵ میلیارد مترمکعب در سال) است.»
دولت گذشته برای دفاع از این توافق، روی چند ویژگی متمرکز شد:

اولاً امنیت انرژی، به‌ویژه در فصول سرد، برای مناطق شمالی کشور افزایش می‌یابد؛ به نحوی که دیگر جای نگرانی برای وزارت نفت در خصوص تأمین گاز این مناطق وجود ندارد.

ثانیاً با توجه به خطوط لوله گسترده‌ای که ایران در سراسر کشور دارد، می‌تواند در شرایط جنگ روسیه و اوکراین ــ که روسیه به‌شدت تحت تحریم غرب است ــ به هاب گازی جنوب‌غرب آسیا و مسیر اصلی ترانزیت گاز مبدل شود.

ثالثاً این تفاهم‌نامه روشی جایگزین برای کسب درآمد در شرایط تحریمی غرب برای ایران محسوب می‌شود.

سنگ‌اندازی رژیم علی‌اف در مسیر یک تفاهم گازی بزرگ

در زمان انعقاد تفاهم‌نامه گازی بین ایران و روسیه، چند مسیر پیش‌بینی شده بود که طبق نظر کارشناسان، مقرون‌به‌صرفه‌ترین آن مسیر عبور از خاک و آب‌های جمهوری آذربایجان بود. در قراردادی که به امضای طرفین رسید، مقرر شد رژیم علی‌اف نیز در این قرارداد مشارکت داشته باشد. به این معناکه گاز روسیه به آذربایجام منتقل شده و از این کشور، به ایران ترانزیت شود.

اما همان‌طور که پیش‌بینی می‌شد، به‌دلیل مسائل سیاسی و امنیتی، رژیم علی‌اف تحت فشار اسرائیل، آمریکا و انگلیس، اراده‌ای برای انجام این کار ندارد.

همچنین تاکنون هیچ‌یک از طرف‌های ایرانی و روسی نیز تمایل و اراده‌ای برای آغاز عملیات اجرایی زیرساخت‌ها از خود نشان نداده‌اند. البته برخی رسانه‌ها و کارشناسان معتقدند روسیه آمادگی خود را برای تقبل هزینه‌های زیرساختی در خاک جمهوری آذربایجان اعلام کرده است، اما هیچ پالس مثبتی از سوی رژیم علی‌اف مخابره نشده است.

مسئله دیگر، قیمت عادلانه و سهم هر یک از طرفین در سود فروش و ترانزیت گاز است که در این زمینه برای کشورهای تحریمی مانند ایران و روسیه، چندان چالش‌برانگیز نیست. با این حال به نظر می‌رسد دولت جمهوری آذربایجان، به دلایل سیاسی، مسئله قیمت را بهانه‌ای برای عدم اجرای این تفاهم قرار داده است.

انفعال طرفین تفاهم یا موانع گسترده بر سر راه دو کشور؟

اخیراً یک رسانه آذری اعلام کرده است که جمهوری آذربایجان اجازه انتقال گاز روسیه به ایران را نخواهد داد. با این اوصاف، این سؤال مطرح می‌شود که چرا وزارت نفت، با وجود سوگیری آشکار رژیم علی‌اف علیه ایران و نفوذ روزافزون اسرائیل در ساختار سیاسی و اقتصادی این کشور، مسیر انتقال گاز را از خاک آذربایجان انتخاب کرده است؟

از سال گذشته تاکنون، با وجود تفاهم بین ایران و روسیه، هیچ اقدام حقوقی یا مالی قابل‌توجهی صورت نگرفته است. نمی‌توان گفت تنها ایران مقصر است یا فقط روسیه؛ هر دو طرف اراده‌ای برای پیشبرد دارند، اما با موانعی روبه‌رو شده‌اند. آذربایجان نیز در این میان نقشی فعال دارد و نمی‌توان آن را صرفاً بی‌میل یا منفعل دانست.

۲۱ آبان ۱۴۰۴ ۰۹:۳۰
میز نفت |
تعداد بازدید : ۲۴