اعتماد و اقتصاد

حدود 6 ماه پیش در زمانی که بورس اوراق بهادار تهران به برکت هجوم سرمایه‌های سرگردان سیر صعودی شاخص‌ها را تجربه می‌کرد
و خرده‌سهامداران هیجان‌زده مدام پشت سر هم در صف خرید سهام بودند، رئیس سازمان بورس اظهار‌نظری نمود که برای بنده جالب بود. ایشان اظهار داشت که رشد بورس، نتیجه اعتماد دولت نهم به بورس است.

بدون اظهار‌نظر درخصوص اینکه واقعا دولت نهم به بورس اعتماد نموده است یا خیر به‌نظرم آمد که اصولا چه کسی باید به چه کسی اعتماد کند تا این اعتماد‌ها موجب رشد اقتصاد کشور شود؟ و آیا این اعتمادها تابه‌حال درست خرج شده‌اند؟

در کشورهای دیگر عموما زمانی که سیاست‌های اقتصادی دولت درست و حسابگرانه است سهامداران به دولت و سیاست‌های وی اعتماد می‌کنند و با آرامش خاطر بیشتری به معامله در بورس می‌پردازند و شاخص‌های بورس هم رشد می‌یابند.

اما در کشور ما سهامداران به‌دلیل سیاست‌های نامشخص اقتصادی دولت سرمایه‌های خود را هرازگاهی در یک بازار می‌اندازند؛ یک زمان مسکن، فردا طلا، پس فردا موبایل و بالاخره یکبار هم سر از بورس درمی‌آورند. پس رفتار سرمایه‌گذاران ما ناشی از عدم‌اعتماد آنها به سیاست‌های دولت است.

اکنون که پس از 6 ماه شاخص بورس به پایین‌ترین حد خود طی 5 سال گذشته رسیده است و به زیر 9 هزار واحد سقوط کرده است و قریب به 35 درصد طی همین 6 ماه افت کرده است علت چیست؟ آیا اعتمادی که رئیس سازمان بورس از آن یاد کرده بود، موقتی بوده و پایان پذیرفته است؟

داستان اعتماد و بی‌اعتمادی دولت در حوزه اقتصاد فقط در بورس اینگونه نبوده است و آن‌را در دیگر اقدامات دولت نیز می‌توانیم بیابیم. مثلا درخصوص تورم و ارتباط آن با رشد نقدینگی دولت به‌نظر رئیس سابق بانک مرکزی خودش که اصولا می‌باید مرجع مورد وثوق دولت در این امر باشد، اعتماد نکرد و در عوض به‌نظر کسانی اعتماد کرد که تجربه و تخصصی در این کار نداشتند و نتیجه آن هم تورم 25درصدی امروز شد.

یا در ارتباط با نرخ سود بانکی، دولت به‌نظر وزیر اقتصاد پیشین خود و شورای پول و اعتبار که قانونا صلاحیت اظهار‌نظر در این رابطه را دارند، اعتماد نکرد اما به‌نظر گروهی مدعی اقتصاد‌دانی اعتماد کرد و نتیجه این شد که امروز هم سپرده‌گذاری مردم نزد بانک‌ها کاهش یافته و هم دسترسی فعالان اقتصادی واقعی به منابع بانکی کمتر شده است.

اگر به دیگر سیاست‌های اقتصادی دولت نهم که منجر به بروز مشکلات شده‌اند نگاهی بیندازیم در تمامی آنها رد پای بی‌اعتمادی به واجدین صلاحیت اظهار‌نظر و اعتماد به گروهی نواقتصاد‌دان و نااقتصاددان را می‌توانیم بیابیم.

اما دولت نهم خوش‌شانس‌ترین دولت بعد از انقلاب است؛ زیرا به‌مدت 3سال و نیم کوه اشتباهات اقتصادی آن زیر مد بی‌سابقه قیمت‌های دریای نفت پنهان بود.

اما امروز که این دریا به جزر نشسته است این اشتباهات یک به یک از زیر آب سر بیرون می‌آورند و در ماه‌ها و سال‌های آینده باید منتظر روزهای سخت‌تری باشیم.

اگر دولتمردان ما از این اشتباهات درس بگیرند دیگر در دولت‌های بعدی مدیران با تجربه و کارآزموده را که امتحان خود را پس داده‌اند به‌راحتی کنار نمی‌گذارند و به مدیرانی که هنوز در کارهای کوچک‌تر می‌بایست کسب تجربه کنند به راحتی در تصمیم‌گیری‌های کشور اعتماد نمی‌کنند. جمله آخر اینکه اعتماد را باید به تخصص، تجربه و توانمندی افراد نمود، نه به قرابت، ارادت و اطاعت آنها.

* عضو هیأت نمایندگان اتاق بازرگانی، صنایع و معادن تهران

منبع: همشهری

تاریخ: 08/10/1387

زمینه: سایر...

ارائه دهنده: پدرام سلطانی