این مقاله نگاهی دقیق به روند واردات و صادرات کالا توسط چندین اقتصاد بزرگ جهان بر اساس آمارهای کلیدی تجارت کالاها داشته که تمرکز بیشتر روی الگوهای تجاری اتحادیه اروپا، در مقایسه با سایراقتصادهای بزرگ جهان است. همچنین به تجارت اتحادیه اروپا بطور گلوبال پرداخته و تجارت فی ما بین کشورهای عضو اتحادیه اروپا را در نظر نمی گیرد. این مقاله بخشی از نشریه آنلاین International trade in goods - a statistical picture است، که تصویری آماری از آمار ده ساله 2010 تا 2020 کشورهای مورد بررسی را در مورد تجارت بینالملل کالاهای آنها در دهه مذکور را ارائه میکند. اطلاعاتی در مورد شرکای اصلی اتحادیه اروپا، محصولات اصلی معامله شده، ویژگیهای خاص تجارت و همچنین اطلاعات پسزمینه فعالیت های تجاری را پوشش میدهد.
ابراهیم مدرس کمالی عضو هیئت رئیسه کمیسیون بازرگانان
بازیگران
اصلی جهان، یعنی اتحادیه اروپا، ایالات متحده آمریکا و چین در سال 2020، بیشترین
میزان تجارت جهانی را از نظر ارزش کالا به ثبت رسانده اند. این کشورها روی هم حدود
45 درصد از واردات و صادرات کالا را در جهان به خود اختصاص دادند .
45.2 در
صد تجارت جهانی در دست سه بازیگر اصلی چین آمریکا و اروپاست و 12.9 بازار تجارت
جهانی در دست سه کشور انگلیس و هنگ کنگ و ژاپن است و 41.9 درصد صادرات و واردات
دنیا در دست سایر کشورهاست. این یک بازار به القوه است که اعضاء آن باید بدانند که
هر روز دایره تجارت برای آنان تنگ تر و تنگ تر خواهد شد. تعامل بین آنها یک ضرورت
است که میتواند از طریق سازمان های بین
المللی حاضر و یا سازمان های آتی سهم خود را از تجارت جهانی افزایش دهند. این
کشورها لازم است علاوه بر ایجاد کانال ارتباطی با یکدیگر ابزار های جدید و به روز تجارت
بین الملل را به استخدام خود درآورند. در سال 2020، چین با 2268 میلیارد یورو بالاترین
ارزش صادرات جهان را به عهده داشته و پس از آن اتحادیه اروپا و ایالات متحده به ترتیب
با ارزش 1932 میلیارد و 1252 میلیارد یورو در رتبه های بعدی قرار گرفته اند. این
آمار برای آمریکا تحریک کننده است تا با هر ترفندی اتحادیه اروپا را در تگناهای
سیاسی درگیر کند تا فرصت مغتم برای افزایش سهم خود پیدا کند. شاید جنگ روسیه و
اوکراین ناشی از این تفکر است.
با نگاهی به
ارزش واردات، ایالات متحده با مبلغ 2106 میلیارد یورو در راس کشورها، چین با 1800 میلیارد
و اتحادیه اروپا 1715 میلیارد یورو در ستیغ قرار دارند . بالاترین کسری تجاری به
مبلغ 854 مربوط به ایالات متحده آمریکا است و پس از آن بریتانیا با 203 میلیارد یورو،
هند با 81 میلیارد یورو، هنگ کنگ با 19 میلیارد یورو و کانادا با 14 میلیارد یورو به
ترتیب بیشترین کسری پرداخت ها را داشته اند . مشخص نیست از سهم واردات آمریکا چه
میزان از واردات مربوط به بنگاه های اقتصادی خارج از آمریکاست که بخشی از سرمایه آن
متعلق به آمریکا می باشد . بیشترین مازاد تجاری را چین با مبلغ 468 میلیارد یورو در
راس بقیه کشورها ثبت کرده و پس از آن اتحادیه اروپا با 218 میلیارد، روسیه 91 میلیارد،
کره جنوبی 40 میلیارد، مکزیک 30 میلیارد، سنگاپور 29 میلیارد و ژاپن 5 میلیارد یورو
به ثبت رسانده اند. کسری پرداخت های ایالات متحده آمریکا و انگلیس و کانادا جای
بررسی دارد که چرا باید بزرگترین کشور صنعتی جهان که روزگاری گفته میشد پشتوانه
پول آن، صنایع آن کشور است، امروز بیشترین کسری تراز تجاری را دارد. بخشی از این کسری
البته ناشی از وابستگی بیش از حد آمریکا به واردات از کشور چین می باشد. ایالات متحده
به طور سنتی یک اقتصاد صادراتی عمده بوده است، اما از اهمیت آن در مقابل اتحادیه اروپا و چین از سال 2010 کاسته شده است.
سهم ایالات
متحده در کل صادرات کمی از 10.6 درصد در سال 2010 به 11.5 درصد در سال 2016 افزایش
یافت، ولی در سال 2020 به 10.4 درصد کاهش یافت. رشد مداوم صادرات چین نیز باعث شد که
در سال 2015 از اتحادیه اروپا پیشی بگیرد و به اوج 18.8 درصد در سال 2020 برسد. اتحادیه
اروپا در سال 2010 سهمی معادل 15.7 درصد داشت که با گذشت زمان تغییر چندانی نکرد و
در سال 2020 به 16.0 درصد رسید. جایگاه اتحادیه اروپا در سال 2010 به عنوان صادر
کننده اول جهان است، که تا سال 2015 این موقعیت را حفظ کرده، و در سال 2015 چین
ناگهان با افزایش چشمگیر فاصله خود را بیشتر کرد. چین از سال 2016 تا 2019 همپای
اروپا دررقابت شدید پیش رفت ولی درسال 2019 از اروپا پیشی گرفت. اطلاعات جزیی تری
نیاز است تا دلایل این روند روشن شود، اما اینجا این نکته قابل توجه است که
بازیگران قدیمی و با تجربه دراقتصاد بین الملل نیز از فعالیت های رقیب غافل می
شوند و در یک بزنگاه موقعیت خود را به رقیب می بازند. در قرن کنونی باید نوعی
تیزهوشی داشت، جرا که وضعیت اقتصادی کشور ها بسرعت عوض می شود. اکنون که به پایان
سال 2022 نزدیک می شویم اروپا به دلیل جنگ اوکراین در وضعیتی خطیر قرارگرفته. کاهش
ارزش یورو، و بحران انرژی در ابتدای فصل سرما، تورم افسار کسیخته، نارضایتی های
اجتماعی از جمله گرفتاری های اروپاست. چرا جنگ اوکراین باید منجر به ضربه به
اقتصاد اروپا شود. سئوال اینجاست که عضویت اوکراین در ناتو برای اروپا چقدرمهم بود؟
جنگ اوکراین و روسیه که ناشی از درخواست اوکراین برای عضویت در ناتو بود چرا اکنون
انرژی و اقتصاد اروپا را نشانه گرفته است.
·
تجارت خارجی اتحادیه اروپا بر اساس گروه محصول طی ده سال گذشته از 2010 تا
2020
در سال
2010 اتحادیه اروپا دارای کسری تجاری 35 میلیارد یورویی کالا بود . متوسط نرخ رشد سالانه
صادرات اتحادیه اروپا بین سالهای 2010 تا 2020 بالغ بر 3.0 درصد و رشد واردات مربوطه 1.5 درصد بود. این
منجر به مازاد تجاری 218 میلیارد یورویی در سال 2020 شد. اروپا که از سال 2012
به مازاد تجاری رسیده است تا سال 2020 هوشمندانه نگهدار و نگهبان این سیاست بوده
است. افزایش مازاد تجاری و یا نگهداشت آن از یکطرف و تمرکز روی تولید، و آن هم
تولید با کیفیت با مزیت رقابتی، شناخت از بازار
و هدایت دولت از طریق سیاست گذاری و تدوین استراتژی صحیح کلید توسعه صادرات اروپا است.
و در عوض تمرکز بر ارزآوری صرف و گسیل مواد اولیه و خام، تجارت خارجی را متزلزل و
آسیب پذیر می کند.
·
تجارت خارجی اتحادیه اروپا
در سال 2020، ماشین آلات و وسایل نقلیه بیشترین صادرات اتحادیه
اروپا بالغ بر 759 میلیارد یورو را تشکیل می دهد که 39 درصد از کل صادرات اروپا می باشد.. این در
حالیست که مبلغ سایر محصولات تولیدی (بجز ماشین آلات و وسائط نقلیه) 432 میلیارد یورو
با 22 درصد و مواد شیمیایی 411 میلیارد یورو
با 21 درصد از کل صادرات بوده است. در نتیجه مجموع سهم کالاهای تولیدی اتحادیه
اروپا 83 درصد از کل صادرات آن اتحادیه در سال 2020 است. اروپا در نتیجه سیاست پایدار صادراتی و برنامه ریزی
صحیح برای صادرت از یک طرف و فعالیت بخش خصوصی در بخش صنعت و تولید، توانسته است 83
درصد از صادرات خود را روی کالاهای تولیدی متمرکز نماید. آن هم کالاهای استراتژیکی
که به لحاظ کیفیت و قیمت مزیت رقابتی ایجاد کرده و با ارائه خدمات و استفاده از
روش های نوین تجارت خود را در جایگاه یک صادر کننده اصلی جهان قراردهد. ضمن آنکه
اتحادیه اروپا کشورهای وابسته به بلوک شرق سابق را که از سال 1991 با فروپاشی
اتحاد جماهیر شوروی به استقلال دست یافتند، از سال 2002 در قالب اتحادیه اروپا به
اقتصاد خود متصل کرد و سپس در سال 2010 بعد 8 سال در راس صادرکنندگان جهان قرار گرفت
و تا سال 2016 این موقعیت را حفظ کرده بود.
مقایسه درصدهای واردات و صادرات درهر بخش، مشخص می کند
اروپا با سیاست درهای باز و اعمال تعرفه های گمرکی توانسته است به تراز تجارت مثبت
برسد. با نگاهی به آمار صادرات و واردات ماشین آلات و وسایل نقلیه به ترتیب سهم 39 در صد و 34 درصد از کل صادرات، اروپا را در
شرایط تراز تجارت مثبت قرارداده. لذا کشوری که صادر کننده کالا است می تواند تحت
برنامه و استراتژی صحیح همزمان وارد کننده همان کالا نیز باشد! با اعمال سیاست صحیح ضمن داشتن اقتصاد درهای
باز، با باز گذاشتن ورود کالای مشابه، تولید داخل در رقابت با آن ارتقا خواهد یافت.
ضمنآ در بعضی موارد می تواند موجب دریافت و انتقال تکنولژی به روز و جدید باشد. اگر
چه اروپا طی ده سال مورد گزارش با یک روند ثابت مازاد تجاری خود را حفظ کرده است،
لیکن وابستگی به انرژی و مواد اولیه حلقه ضعیف زنجیر تجارت جهانی است که این روزها
اروپا را دچار مشکلات کرده است. اروپا با آمیختن اقتصاد خود با سیاست دچار این
بحران شد.
چهارده کشور که در زمان جنگ سرد وابسته به شوروی سابق بودند
از سال 1997 در ناتو پذیرفته شدند. در واقع اروپا درصدد حائلی بین روسیه و بقیه قسمت
های اروپا بود. این کشورها در زمانی که روسیه در ضعف کامل به بسر می برد سه کشور
را در سال 1999 و هفت کشور را در سال 2004 در ناتو پذیرفتند. اوکراین برای اروپا
آخرین گزینه بود تا خیال خود را برای همیشه از روسیه راحت کند. مشخص بود روسیه با
چنگ و دندان از اوکراین حفاظت خواهد کرد. این یک اشتیاه استرتژیک اروپا بود، که هم
اکنون که روسیه قدرت سیاسی خود را تا حدودی باز یافته، این چنین اروپا خود را دچار
مشکلات اقتصادی نماید. از طرف دیگر سالها قبل اروپا که زمانی درصدد بود گاز مورد
نیاز خود را از طرح خط لوله گاز ایران تامین نماید در بازی تحریم ها با یک چرخش
بطرف روسیه رفت .اکنون پاسخ این استراتژی اشتباه خود را می دهد. اروپا به گاز روسیه
وابسته است و سخت در تلاش است تا منابع جایگزین پیدا کند. آمریکا که اروپای
درمانده را می بیند و چین را که با اسب
چهار نعل اقتصاد خود می تازد این روزها نگران وضعیت تایوان شده است! سخنگوی مجلس نمایندگان خود، خانم نانسی پلوسی را
به تایوان می فرستاده است! آیا باید منتظر یک تشنج و درگیری سیاسی دیگر زیرگوش چین
باشیم؟ .
·
تجارت خارجی ایالات متحده آمریکا
در سال
2010، کسری تجارت خارجی ایالات متحده با بالغ بر 521 میلیارد یورویی بود (نمودار 7). متوسط نرخ رشد
سالانه صادرات آن بین سالهای 2010 تا 2020 به عدد 2.6 درصد و نرخ رشد مربوط به واردات
3.6 درصد رسیده است. این باعث شد که تراز تجارت خارجی آمریکا در سال 2020 با کاهش
قابل توجه به 854 میلیارد یورو برسد. یعنی به میزان 60 درصد افزایش پیدا کند.
در ایالات متحده در سال 2020، ماشین آلات و وسایل نقلیه 413
میلیارد یورو، سایر محصولات تولیدی 227 میلیارد یورو و مواد شیمیایی 186 میلیارد یورو بیشترین محصولات صادراتی بودند و مجموعاً
66 درصد از کل صادرات را به خود اختصاص دادند (نمودار 8). همین محصولات دربخش
واردات نیزبالاتر از بقیه کالا ها بودند. ماشین
آلات و وسایل نقلیه ترکیبی 874 میلیارد یورو، سایر محصولات تولیدی 577 میلیارد یورو
و مواد شیمیایی 248 میلیارد یورو 81 درصد از
کل واردات را به خود اختصاص داده اند. آنچه در بخش اروپا در مورد رقم اصلی صادرات که
تولیدات صنعتی می باشد، تصریح شد در مورد آمریکا نیز صادق است. 81 درصد از صادرات
ایالات متحده آمریکا نیز تولیدات آن کشور است. بیشترین ضعف در تراز تجاری آمریکا،
ماشین آلات و وسایط نقلیه است. به همان میزان که تراز ماشین آلات و سایرتولیدات
آمریکا منفی است، به همان میزان واردات این نوع کالا بیشتر است.
·
تجارت خارجی چین
در سال 2010، چین 137 میلیارد یورو مازاد تجارت کالا داشت. متوسط
نرخ رشد سالانه صادرات آن بین سالهای 2010 تا 2020 بالغ بر 6.7 درصد و رشد واردات
مربوط به آن 5.5 درصد بوده است. این مازاد را پس از رسیدن به 535 میلیارد یورو در سال
2015 به 468 میلیارد یورو در سال 2020 افزایش داد.
تراز تجاری چین و مقایسه آن با نمودار ایالات متحده آمریکا،
این را در ذهن متصور می سازد که در آمریکا یک اقتصاد از هم پاشیده با رنگ و لعاب
زیبا، و با استفاده از نوع تبلیغات هالیوودی خود نمایی می کند. درحالیکه در چین یک
اقتصاد برنامه ریزی شده بر اساس عدد و رقم ومنطق، با یک سیستم کنترلی دقیق برای
جلوگیری از هرگونه انحراف، مقتدارانه در پیچ و خم تجارت جهانی براحتی حرکت می کند.
روند مثبت تراز تجاری چین در 10 سال مورد
گزارش موید این مدعاست. تقریباً 94 درصد از صادرات چین در سال 2020 در کالاهای تولیدی
متمرکز شده است. ماشین آلات و وسایل نقلیه 1105 میلیارد یورو، با سهم 49 درصدی بزرگترین گروه بود و پس از آن سایر محصولات
تولیدی 889 میلیارد یورویا سهم 39 درصد و مواد شیمیایی 148 میلیارد یورو با سهم 7 درصد.
بیشترین واردات چین نیز در ماشین آلات و وسایل نقلیه 727 میلیارد
یورو، 40 درصد کل واردات بوده و پس از آن سایر محصولات تولیدی 274 میلیارد یورو با
سهم 15 درصدی، مواد خام 267 میلیارد یورو با 15 درصد، انرژی 234 میلیارد یوروبا 13
درصد قرار دارند، و نهایتاً مواد شیمیایی 186 میلیارد یورو، با سهم 10 درصی
قراردارند. چین مازاد تجاری بزرگی را در ماشین آلات و وسایل نقلیه
378 میلیارد یورو و به ویژه در سایر محصولات تولیدی 615 میلیارد یورو به ثبت رسانده.
بیشترین کسری تجاری مربوط به مواد خام 253 میلیارد یورو و انرژی 206 میلیارد یورو بوده است. در تراز تجارت چین باز کالاهای تولیدی
با 94 درصد حرف اول را میزند. چین به تنهایی در بخش ماشین آلات وسائط نقلیه به میزان اروپا و آمریکا ماشین آلات و وسائط
نقلیه تولید کرده است! چین در بخش سایر محصولات تولیدی 35 درصد بیش از اروپا و
آمریکا تولیدات صادر کرده است، اما در بخش مواد شیمیایی یک چهارم جمع آمریکا و
اروپا صادرات داشته است. احتمالاً برنامه آینده چین برای افزایش تولید مواد
شیمیائی و افزایش صادرات آن در دست است.
·
سخن پایانی
تحلیل این آمار ده ساله بهانه ای بود تا نقاط ضعف و قوت
بازیگران بزرگ بازار صادراتی جهان بررسی، و با تطبیق بر اصول پایه ای صادرات نتیجه
گیری، و نقشه راه توسعه تجارت صادراتی کشورمان ایران را اصولی طراحی و تدوین کنیم.
سه کشوری که صحبت از آنها در این مقوله رفت، ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا
اقتصاد آزاد، و چین اقتصاد تحت کنترل و هدایت دولت دارند. نتیجه آنکه دولت ها بهر
شکلی که باشند برنامه ریز صادرات و هدایت کننده آن هستند تا بخش خصوصی و بخش عمومی
غیر دولتی و بخش وابسته به دولت در محدوده حرکت کنند. در نهایت نتیجه کار راهبرد
دولت هاست برای عملکرد بهتر در اقتصاد. دولت ها باید برنامه تفضیلی و استراتژی های
مناسب اوضاع سیاسی و اقتصادی جهان برای صادرات خود داشته باشند و در برنامه های
سالانه و بلند مدت این برنامه و استراتژی روشن و واضح و کاربردی باشد. سهم دولت
باید در بررسی بازارهای جدید از طریق وابسته های بازرگانی خود در سفارت خانه فعال
باشد و بازارهای به القوه را به بخش های فعال در صادرات با ارتباط متمد و دایم از
طریق یک کانال ارتباطی گسترده معرفی نماید. دولت ها در ارتباط با صادرت و ارزآوری
باید دید اقتصاد کلان به قضیه داشته باشند. صرف کنترل های محدود کننده برای کنترل
ارز، قاچاق و نظائر آن که معدودی دربر می گیرد کل شبکه ی صادرات را فرتوت، خسته و
از پا در می آورد. بازرگانان در تجارت خارجی بازیگران اصلی هستند. حتی شرکت های
بزرگ دولتی برای صادرات خود از طریق شرکت بازرگانی تحت پوشش خود استفاده می کنند.
شرکت های بازرگانی خارجی باید در چرخه اقتصاد بعنوان بنگاههای موثر مورد توجه
قرارگیرند و جایگاه ویژه داشته باشند. حضور و موفقیت کشورهای ژاپن، کره و چین در
بازارهای جهانی از طریق شرکت های بازرگانی فارغ البال از تولید میسر شد. تصمیماتی
نظیر صادرات بنام تولید کننده و بازاریابی توسط شرکت های بازرگانی سم مهلکی است که
در درازمدت بازار صادراتی کشور را محدود خواهد کرد. اتحادیه ها می توانند سهم به
سزائی در کنترل اعضاء خود در راستای سیاست های دولت داشته باشند به شرطی که متقابلاً
دولت نیز جوابگوی نیازها و مشکلات صنف مربوطه نیز باشد. اتحادیه ها به اصطلاح "اطلاعات کف بازار" را دارند. این
اطلاعات می تواند بازخورد مناسبی برای اصلاح تصمیات قبلی و تصمیم سازی های جدید دولت
ها باشد. تنظیم تعرفه های صادراتی می تواند هم کنترل بازار داخل را بعهده داشته
باشد و هم اولویت ارزآوری را از صادرات در نظر بگیرد. صرف ممنوع کردن صادرات یک
کالا و آزاد گذاشتن آن مبنای صحیحی برای کنترل بازار داخل نیست. همچنان محدود کردن
واردات کالا نیز منجر به عقب افتادن تکنولژی داخل می شود. تولید کننده داخل باید
بتواند با قیمت فروش جنس مشابه خارجی در داخل رقابت کند تا بتواند با بازار
صادراتی رقابت کند .

