باید رابطه دولت و شرکت نفت را بسیار ساده کرده و به شرکت نفت اختیار و درآمد دهیم که در بازار بینالمللی حضور فعال و خوبی داشته باشد که بتواند تولید ثروت کند.
سید مهدی حسینی /معاون وزیر اسبق نفت
بازار نفت در 40 سال گذشته همیشه بازاری بوده که در حال التهاب است و کمتر
ثباتی در آن مشاهده شده است. یکی از پارامترهای مهمی که همیشه سعی کرده ثبات را
به بازار نفت برگرداند، اوپک بوده که عملکرد بسیار خوبی از زمان شکلگیری خود در
1960 داشته است. اما عوامل متعددی در این زمینه موثر هستند، یکی از این
عوامل فصلی است. فصل سرما و گرما در میزان تقاضا برای نفت و تغییرات بازار موثر
است. اگر اتفاق خاصی رخ ندهد، ما همیشه ارزانترین قیمت نفت را در بهار داریم زیرا
زمستان تمام شده و تقاضا برای سوخت کم میشود و هم مسافرتهای تابستانی هنوز شروع
نشده که تقاضای سوخت را بالا ببرد. به همین دلیل هم کشورهای بزرگی مانند آمریکا و
چین، ذخیرهسازیهای استراتژیک و بازرگانی خود را در بهار انجام میدهند. عامل دوم که بسیار اهمیت
دارد، توسعه اقتصادی است. متناسب با توسعه اقتصادی، تقاضا برای نفت بالا میرود.
اگر توسعه اقتصادی دنیا را بهطور متوسط 3.5 تا 4 درصد در نظر بگیریم، رابطه بین
تقاضا برای نفت و رشد اقتصادی جهانی، یک رابطه یک به دو است. اگر رشد اقتصادی چهار
درصد باشد، دو درصد به تقاضا برای نفت اضافه میشود. اگر تقاضای جهانی را بهصورت
تقریبی حدود 100 میلیون بشکه در نظر بگیریم، در سال 2024، تقاضا دو میلیون اضافه
خواهد بود.
فاکتور دیگر، رشد جمعیت است که بلندمدتتر باید به آن توجه کرد. اگر به آمار
سازمان ملل توجه کنیم، حاکی از آن است که جمعیت جهان رو به رشد است و درحالی که
اکنون 8 میلیارد نفر است، تا سال 2050 شاید به 10 میلیارد نفر هم برسد. معمولا
کشورهای در حال توسعه رشد جمعیت بالاتری دارند و متناسب با رشد جمعیت، تقاضا هم
بالا میرود. فاکتور دیگری که مطرح است، رشد استاندارد زندگی است. زمانی چینیها
با جمعیت میلیادری که دارند، دوچرخه سوار میشدند، اما امروز ماشین سوار میشوند، یا
زمانی کسی در خانهاش یخچال نداشت و امروز همه یخچال دارند. همینطور کشورهای
آفریقایی که دچار عقب ماندگی هستند، فاصله بین استاندارد زندگی آنها و استاندارد
زندگی اروپاییها و آمریکاییها، محدوده رشدی است. این دو فاکتور آخر کمی بلندمدتتر
هستند، اما رشد اقتصادی همواره خودش را نشان میدهد و عامل اصلی هم که همیشه وجود
دارد. اما همه این فاکتورها در شرایط نرمال اتفاق میافتد، وقتی جنگ و رویداد
سیاسی نباشد، تحریم ها نباشد، در آن صورت همین فاکتورها به تنهایی اثر میگذارند.
نفت و انتخابات آمریکا
اگر ما بخواهیم درباره سال 2024 صحبت کنیم، میبینیم که انتخاباتها موثر
هستند. انتخابات آمریکا که یکی از مهمترین مصرفکنندگان و تولیدکنندگان است، در
بازار اثر دارد. زیرا هم دموکراتها و هم جمهوریخواهان در آمریکا علاقهمند هستند
که قیمت نفت در مقطع انتخابات در پمپ بنزینهای آمریکا بالا نرود و تا جای ممکن
پایین باشد، زیرا هرچه قیمت بنزین و گازوئیل و سوخت در پمپ بنزینها پایینتر
باشد، شانس اینکه مردم در انتخابات شرکت کنند و رای بدهند، موثرتر خواهد بود. بنابراین
دولت آمریکا در حال حاضر باید از نظر سیاسی کارهایی کند که موجب افزایش قیمت نشود.
اما از آن طرف با مساله غزه روبهرو است و جنگی که آنجا در جریان است و اتفاقاتی
که در اسرائیل رخ میدهد و بلوا و آشوبی که در حمایت از فلسطین مطرح است، در خود
آمریکا، اروپا و کشورهایی که تاکنون کمتر سابقه داشته است. حجم جنایتهای اسرائیل
و نسلکشیهایی که انجام میدهد هم بیسابقه است. اسرائیل همواره بد عمل کرده اما
اکنون نتانیاهو عملکرد شدیدتری دارد. آمریکا بهعنوان متحد و پشتیبان اصلی اسرائیل
نمیتواند کاری کند که در بازار نفت، جنگ و جدل اثر نگذارد؛ زیرا به دلیل روابط
سیاسی و دشمنی با حماس و مقاومت اسلامی، باید از اسرائیل حمایت کند؛ اما این در
تضاد با جریان انتخابات است، زیرا این موضوع باعث افزایش قیمت نفت خواهد شد.
پیش بینی قیمت نفت
با این اوصاف، ما درباره بازاری صحبت میکنیم که پیشبینی درباره آن بسیار
دشوار است. اما پیشبینی خود من این است که دنیا باور کرده که جنگ اوکراین و روسیه
و جنگ غزه و اسرائیل، یک پدیده نسبتا درازمدت است. حتی وقتی صبحت از آتش بس میشود معنایش برای دنیا، ثبات 100 درصدی که بازار را
درست کند و پیام درستی به بازار دهد، نیست. بنابراین میتوان پیشبینی کرد که این
دو پدیده باعث افزایش قیمتها میشود. تصور نگارنده بر این است که با توجه به پیشبینی
افزایش قیمتها با توجه به جنگ، کشورها به ذخیرهسازی رو بیاورند و ذخیرههای
استراتژیک هم سنگین خواهد بود. از طرفی، پیشبینیها نشان میدهد، رشد اقتصادی کشورها هم
حدود 3 تا 4 درصد خواهد بود و پس از عبور از رکود دوران کرونا، کشورها سعی میکنند
رکود را جبران کنند، بنابراین از این جهت هم تقاضا بالا خواهد رفت. در مجموع پیش بینی
میشود که قیمت نفت تا پایان تابستان 2024 در محدوده 80 تا 90 دلار خواهد ماند.
چالش های نفت صادراتی ایران
در مورد وضعیت صادرات نفت و حضور ایران در بازارهای جهانی هم باید گفت، بازار
هیچوقت ناز کسی را نمیکشد. اگر عرضه کم باشد قیمت بالا می رود و اگر عرضه باشد
هم قیمت متعادل خواهد بود. ما اکنون تحریم هستیم و صادرات در شرایط تحریم، ضوابط
خودش را دارد. تجربه شخصی من از بخش دیگری در نفت زمانی که تحریم آمریکا هم وجود
داشت، یعنی نیمه دهه 70 تا 80 شمسی، این است که ما تشویق میکردیم کسانی را که
متقاضی کار با ما بودند و متقاضی نفت ما بودند، با خزانهداری آمریکا صحبت کنند و
برای صادرات مجوز بگیرند. این یکی از راههایی است که گاهی شدنی است؛ البته نه
همیشه. اما ما موفق شدیم و چندین میلیون دلار هم در همان شرایط تحریمی، سرمایه جذب
شد. البته برای فروش نفت شرایط مقداری سختتر است، چون موضوع حملونقل، بیمه، کشتی،
انتقال پول مطرح است و کار را سختتر میکند. اما وقتی یک شرکت خصوصی مجوز داشته
باشد، این اتفاق ممکن است. یا مثلا زمانی که ژاپنیها میخواستند برای پروژه
آزادگان با ما قرارداد ببندند، با وجود اینکه تحریم بودیم اما آنها از خزانهداری
آمریکا مجوز گرفتند و بدون مشکلی با ما قرارداد بستند. بنابراین اگر شرکتها
بتوانند مجوز بگیرند، دیگر هیچ مانعی برای
آنها وجود ندارد، نه مزاحم کشتیهایشان میشوند، نه برای بیمه و مسائل مالی آنها
مشکل ایجاد میکنند. اما به نظر می رسد، از این روش استفاده نکرده اند.
اما رویکردی که در حال حاضر مورد توجه متولیان نفتی است،این است که بازارهای
ویژه خاصی مانند چین و هند نفت ما را با قیمتهای ارزانتر و تخفیف هایی خریداری
می کنند، و از این طریق صادرات نفتی ما انجام می شود و ما باید آن قدر نفت بفروشیم
که هم کشور را ادامه کنیم و هم سرمایهگذاری کنیم برای تولید بیشتر و رقابت کنیم
با رقبایی که اطراف ما هستند. عراقی که یک روز نصف ما نفت تولید میکرد، امروز
نزدیک به پنج میلیون بشکه یعنی 40 درصد بیشتر از ما تولید میکند؛ و طبیعتا قدرت
اقتصادیاش از ما بیشتر بوده و رقابت بالایی ایجاد کرده است. همچنین کشورهای حاشیه
خلیج فارس یا کشورهای شمال دریای خزر مانند قزاقستان، ترکمنستان، آذربایجان همه
رشد کردند و تولید نفت و گازشان را افزایش
میدهند اما متاسفانه ما نتوانستیم خیلی خوب عمل کنیم، عمده مشکلمان را هم تحریمها
بیان کردیم. البته دلایل دیگری هم در این وضعیتی که بدان دچار هستیم، دخیل هستند و
تنها مساله تحریم ها نیست.
از این رو، به نظر می رسد، که باید روش مدیریتی خود را برای بازپس گیری
بازارها تغییر دهیم. اخیرا رهبر انقلاب هم اشاره کردند که ازفرصتهای بخش خصوصی استفاده
کنیم؛ حالا که تحریم هستیم و متکی به خود هستیم، بخش خصوصی را تشویق کرده و کار را
برایشان آسان کنیم. چهارچوبهای همکاری ما با بخش خصوصی بسیار سخت است. ازآنجایی
که فساد در کشور زیاد شده، حضور دستگاههای نظارتی در دستگاههای دولتی برای اینکه
جلوی فساد را بگیرند، پررنگ شده است. این موضوع یک خاصیت خوب دارد که اگر به درستی
عمل کنند، میتواند جلوی فساد را بگیرد، اما یک اشکال عمده دارد و آن اینکه
مدیران پاکدستی که میخواهند زیر یک سند را امضا کنند، جرات نمیکنند چرا که نمی
خواهند در گیرودار مواخذات بیهوده بیفتند . بنابراین باید این مسائل را از لحاظ
مدیریتی و نظارتی حل کنیم و از سرمایهها و توان بخش خصوصی جهت رشد آنهاحمایت کنیم
.
ریسک شرکتهای نفتی داخلی بالاست
حضور شرکتهایی مانند «توتال و شل»
در بازار نفتی ایران میسر خواهد بود، به شرطی که ریسک سرمایه گذاری را در کشور
کاهش دهیم . در مقطع کنونی ریسک شرکتهای نفتی داخلی ما بسیار بالاست و آنها هم
جرات نمیکنند سرمایهای خود را با ریسک بالا سرمایهگذاری کنند و سرمایهشان از
بین برود. یکی از اقداماتی که شرکت نفت باید انجام دهد، این است که این نوع ریسک
ها را کاهش دهد. از آنسو، فعالان حوزه نفتی نیز باید از شرکت نفت حمایت کنند. اخیرا
صحبتهایی مبنی بر واگذاری بخشهایی از شرکت نفت به بخش خصوصی می شود که محل
انتقاد است . باید این شرکت تقویتشود چرا که بالاخره تحریمها یک روز تمام میشود
و در آن صورت ایران در دنیا با نفت شناخته میشود و نفت هم با شرکت ملی نفت،
بنابراین شرکت نفت نباید کوچک شود. وزارت نفت هم باید رابطهاش را اصلاح کند.
کشورهایی مانند «مالزی، اندونزی و ویتنام» سالها پیش رو به رشد بودند، اما
امروز از ما جلو زدند. ویتنام آنقدر قوی شده است که به ما پیشنهاد سرمایه گذاری در
نفت ما می دهد.. وقتی از آنها میپرسیم که با وجود نفت دولتی، چطور رشد کردند، میگویند
که ما رابطه شرکت خود را با دولت بهبود دادیم. چون نفت دولتی است، از هر بشکه نفتی
که در شرکت تولید میشود، به دولت سهم میدهیم و 80 درصد به دولت مالیات میپردازیم.
از 100 بشکه نفت، 84 بشکه برای دولت است اما برای 16 بشکه باقیمانده خودمان
سرمایهگذاری می کنیم، آموزش میدهیم و پول میسازیم. دولت هم فقط به این توجه
دارد که چند بشکه نفت تولید شده برای اینکه سهم خودش را بگیرد. اما در ایران،
وزارت نفت در کار شرکت نفت دخالت میکند، دولت در کار وزارت نفت، مجلس در کار دولت
و کسی به وظیفه اصلی خود عمل نمی کند. باید رابطه دولت و شرکت نفت را بسیار ساده
کرده و به شرکت نفت اختیار و درآمد دهیم که در بازار بینالمللی حضور فعال و خوبی
داشته باشد که بتواند تولید ثروت کند.