پونه ترابی
قدمت و کثرت طلای سیاه در کشور، سابقه طولانی فعالیت شرکت ملی نفت و تلاش مراکزتحقیقاتی از جمله پژوهشگاه نفت نتوانستهاند مانع مشکلات روز افزون این صنعت شوند؛ به طوریکه کمبود سرمایهگذاری در صنعت نفت و چالشهای بینالمللی که مانع صادرات نفت توسط ایران شده است، از یک طرف و ناترازی انرژی از طرف دیگر کسری بودجه را برای کشور در پی داشته است. موضوعاتی که محمد علی عمادی، دبیر کل انجمن نفت ایران به تشریح آن پرداخته است. وی نزدیک به هفده سال عضو هیات مدیره نفت بوده و طولانیترین عضو بعد از انقلاب محسوب میشود. همچنین از سال 1363 در پژوهشگاه صنعت نفت مشغول به فعالیت بوده است. عمادی با انتقاد از وضعیت تولید و توزیع انرژی در کشور در گفتوگو با ماهنامه دنیای انرژی به ریشهیابی چالشهای موجود در صنعت نفت پرداخته است.
اگر بخواهیم به صورت اجمالی نگاهی به
تاریخچه تولید نفت در سالهای قبل از انقلاب داشته باشیم، فعالیت شرکت ملی نفت قبل
از انقلاب به چه صورت و میزان تولید نفت چقدر بود؟
وزارت نفت بعد از انقلاب تاسیس شد و قبل
از انقلاب تحت عنوان شرکت ملی نفت فعالیت میکرد؛ در آن سالها از اکتشاف تا تولید
نفت و بعضا مراحل پاییندست و میاندست در شرکتهای تابعه اتفاق میافتاد. شرکت ملی
نفت ایران نیز در قالب یک شرکت ملی فعالیت میکرد. یعنی یک شرکت بزرگ دولتی که مدیرعامل
آن کمتر با نخست وزیر و سازمان برنامه و اکثرا به صورت مستقیم با شاه در ارتباط
بود. فعالیت شرکتهای ملی در دنیا بطور جدی در سالهای دهه 1960 و با تاسیس اوپک شروع
شد و کنسرسیومهای بینالمللی به مرور شکل گرفتند. هرچند نام آنها شرکتهای ملی
بود، اما عملیات اکتشاف و تولید به وسیله قابلیتهای شرکتهای خارجی تامین میشد؛
در ایران نیز کنسرسیوم، در مقطعی14 شرکت وسپس هفت خواهران مشغول به فعالیت بودند.
به عبارت دیگر شرکت ملی نفت طی قراردادهایی که با شرکتهای خارجی امضا میکرد، متولی
واگذاری توسعه میادین و استخراج نفت وتولید فرآورده در حوزه جغرافیایی کشور بود. در
نهایت بخش عمدهای از تولیدات صادر و درآمدهای نفتی کشورتامین میشد. قراردادها با
هدف تحقق حداکثر میزان تولید منعقد میشد؛ به طوریکه میزان تولید نفت در کشور در
یک دورهای قبل از انقلاب شش میلیون بشکه در روز بود.
وضعیت تولید گاز چطور بود؟
گاز پیش از این ارزشمند نبود و از آنجایی
که قبل و بعد از انقلاب سوزانده میشد، بخش زیادی از این ثروت ارزشمند از بین رفت که
اثرات زیست محیطی زیادی هم در پی داشت. به همین دلیل میزان تولید گاز در آن سالها
کمتر از نفت و فقط برای نیازهای شهری بود؛ چراکه ارزش گاز برای نیازهای صنعتی و
تجاری به میزانی که امروز مورد توجه است، شناخته شده نبود. با توجه به گستردگی
شبکه گازرسانی کشور، مزیتهای زیست محیطی و توسعه میادین گازی میزان گاز تولیدی
عمدتا برای استفاده داخل کشور استفاده میشود. استراتژی تاسیس شرکت ملی نفت با هدف
تاسیس شرکتی پویا، چابک، روزآمد و توانمند در بهرهمندی از فناوریهای روز با ارتقای
ساختار سازمانی وافزایش منابع و بودجه حوزه پژوهش وفناوری در دهه هشتاد واواسط دهه
نود صورت گرفت . البته قبل از انقلاب در شهرری مرکز خدمات آزمایشگاهی وجود داشت که
نیازمندیهای تست وآنالیز آزمایشگاه را به صنعت ارائه میکرد. این فرایند پایهگذار
مرکز تحقیقات پژوهشگاه صنعت نفت بود که البته در آن زمان به عنوان مرکز تحقیقات ری
یا مرکز خدمات آزمایشگاهی ری معروف بود.
چه فعالیتهایی در این مرکز خدمات
ازمایشگاهی انجام میشد؟
در مرکز آزمایشگاههای ری، تستهای مختلفی
انجام میدادند. هدف کنترل تست استانداردهای تولید محصولات نفتی، شمیایی، پتروشیمی
و پالایشگاهها بود؛ همچنین در حوزه بالادست نفت یعنی اکتشاف و مسائل مربوط به تستهای
درون چاهی و... اقداماتی انجام میشد. فعالیتهایی که در پژوهشکده ری صورت میگرفت
با کمک ازفرانسویها بود. درواقع یک سری از آزمایشگاهها با کمک فرانسویها و یک
سری با کمک هلندیها ساخته شد. در اوایل انقلاب به مرور این تصور ایجاد شد که بر
اساس تجربه جهانی عناصرچهارگانه سخت افزار، نرم افزار، انسان افزار و سازمان
افزاری لازم است تا شاهد ارتقای کیفیت سطح وخروجی باشیم. بر این اساس برای ایجاد
فرآیندهای اثربخش برای پیشرو بودن شرکت ملی، نیروی انسانی باید کیفی باشد و مجموعه
آزمایشگاهها به تنهایی کفایت نمیکند. بنابراین باید مجموعه افرادی در سطح
تحصیلات عالیه میآمدند و کل زنجیره نفت را در قالب گروههای مختلف آزمایشگاهی و
تحقیقاتی ایجاد میکردند. به زبان ساده به آنجا به عنوان یک مرکز تحقیقات و توسعه R&D و تکامل شرکتهای بزرگ نگاه شد. بنابراین
پژوهشگاه صنعت نفت به مرور تشکیل شد.
با توجه به اینکه شما مدت زیادی در
پژوهشگاه صنعت نفت مشغول به فعالیت بودید، عملکرد این پژوهشگاه را چگونه ارزیابی
میکنید و به نظر شما نتایج تحقیقات این پژوهشگاه در تصمیمسازیهای دولتها مورد
توجه قرار گرفته است یا خیر؟
پژوهشگاه کنونی که در آن زمان به عنوان
مرکز خدمات آزمایشگاهی فعالیت میکرد، به مرور تجهیزات سخت افزاری و همچنین نیروی
انسانی خود را با استفاده از بودجههای شرکت ملی نفت تکمیل کرد و نیروی انسانی آن
تابع وزارت آموزش عالی قرار گرفت. پس از آن تقریبا تمام تست مواد پالایش و
پتروشیمی در آنجا انجام میشد. عملکرد پژوهشگاه در برخی قسمتها قویتر و در برخی
دیگر ضعیفتر بود. در برخی حوزهها کارهای بزرگی تا حد تجاریسازی انجام شد. همچنین
همکاریهای بینالمللی با گروههای مختلف و دانشگاههای روسیه، فرانسه و... صورت
گرفت که شرایط پژوهشگاه را بهبود بخشید. البته نتایج پژوهشی همواره برای استفاده
در صنعت با مقاومت صنعت مواجه میشود. درواقع بدنه صنعت در همه جای دنیا مقاومت
خاصی نسبت به پدیدههای جدید دارد. به طور کلی به نظر من پژوهشگاه با توجه به
محدودیتهایی که با آن روبهرو بود، دستاوردهای خوبی داشته و اهداف پژوهشگاه در
حوزه کاهش هزینهها، کاهش ریسک، افزایش سود و کاهش زمان فرایند محقق شده است. برای
اینکه اقدامات مجموعهای به نتیجه برسد باید اختیارات و مسئولیتهای آن مجموعه با
یکدیگر تناسب داشته باشد؛ اما استقلالی که باید برای بخش R&D
یک مرکز تحقیقاتی اعمال شود، برای پژوهشگاه اعمال نشد.
این اتفاق چه تاثیری روی سرنوشت پژوهشگاه
گذاشت؟
البته تغییرات دیگری هم رخ داد؛ برای مثال
اعضای پژوهشگاه باید هیات علمی میشدند و حقوق و مزایای آنها باید تغییر میکرد اما
این اتفاق رخ نداد؛ از سوی دیگر به دلیل شرایط جنگی پروژههای پژوهشگاه محرمانه شد
و این موضوع ایزوله شدن مجموعه و جدا شدن از سطح بینالمللی را در پی داشت. از سوی
دیگر شرایط و مسائل مالی و پرداختی وزارت نفت جوری شد که این مجموعه هم تحت تاثیر
قرار گرفت و تعدادی از کارکنان آن کاهش پیدا کرد.
تاثیر تحریمها روی پژوهشگاه چه بود؟
تحریم هم روی پژوهشگاه بی تاثیر نبود.
البته شرایط تحریم و محدودیتهای واردات و دسترسی به شرکتهای
خارجی فضای مناسبی را برای پژوهشگاه ایجاد کرد؛ زیرا امکان تامین محصولات مورد
نیاز از خارج از کشور وجود نداشت و شرکتهای نفتی و حتی غیر نفتی برای رفع نیاز خود
به سمت پژوهشگاه آمدند؛ این شرایط چشم انداز جدیدی را ایجاد و مشتری محوری را در
پژوهشگاه زنده کرد. از سوی دیگر منابع و بودجه را طوری تعبیه کردند که بخشی
ازهزینهها از مشتری اخذ شود، بخش کمی را مجموعه وزارت نفت تامین میکرد و بخش
دیگر را در قالب ساختار هیات امنایی تامین میکردند. این موضوع باعث شد، پژوهشگاه
موارد مورد نیاز بازار را تامین کند. البته شرایط اقتصادی باعث شد کارمندان
پژوهشگاه نتوانند هیات علمی باشند و برای پرداخت حقوقها سقف مشخصی در نظر گرفته
شد. این موضوع باعث شد افرادی که قابلیت بالایی دارند جذب بازارهای خارجی شوند.
فراز و نشیبهای صنعت نفت چه تاثیراتی روی
تحقیقات در حوزه نفت و پژوهشگاه صنعت نفت داشت؟
صنعت نفت با تحولات بعد از انقلاب تحت
تاثیر قیمت، تحریمها و همچنین به دلیل نگاهی که نسبت به زنجیره ارزش تولید و نفت
گاز وجود داشت، فراز و نشیب بسیاری را
تجربه کرد. به طور کلی در شرایطی که درآمدهای نفتی مطلوب بود هزینههایی که به
پژوهش و تحقیق نیز اختصاص داده میشد مطلوب بود و زمانی که در زمینه درآمدها با
خشکسالی مواجه میشدیم مرکز تحقیقات هم دچار آسیب میشد.
این تاثیر و نوسان روی سایر بخشهای صنعت
نفت نیز قابل مشاهده است. برای مثال در حوزه سرمایهگذاری.
بله قطعا. تحریمها بسیاری از بخشها را دچار
چالش کرد که مهمتر از همه ایجاد مانع برای جذب سرمایهگذار بود؛ عدم سرمایهگذاری
در حوزه بالادست باعث شد نتوانیم میادین نفتی را نسبت به ذخایری که در زیر زمین وجود
دارد توسعه دهیم و در زمینه نسبت به ضریب P
به R (نسبت
استخراج به ذخیره مخزن) در جایگاه پایینترین کشورها قرار بگیریم.
با توجه به تغییر و تحولاتی که در دنیا رخ
داده است، به نظر شما برای سرمایهگذاری و توسعه میادین نفتی و گازی همچنان فرصت
است؟
نقش انرژیهای فسیلی و هیدروکربوری در
دنیا با توجه به موضوعات زیست محیطی و انرژیهای نو در حال کمرنگ شدن و فرصتها از
ما گرفته شده است. این درحالی است که سایر رقبا طی سالهای گذشته بیشترین میزان
تولید را داشتند. به طور کلی تحریمها و عدم ارتباط با سرمایهگذار و شرکتهای
خارجی باعث شده است بخش بالادست نفت دچار آسیب شود. زیرا میزان سرمایهگذاری در
بخش بالادست صنعت نفت سنگین و طولانی است و ریسک بالایی دارد و صنعت نفت ایران به
دلیل تحریمها از این نوع سرمایهگذاری محروم شد و نتوانست منابع نفت و گاز خود را
به ثروت تبدیل کند.
این موضوع برای کشور چه تبعاتی در پی
دارد؟
این وضعیت دو وجه بسیار منفی دارد؛ از یک
سو عدم تولید نفت و در پی آن نداشتن صادرات باعث کاهش درآمدهای نفتی و دلاری میشود
که تبعات آن در بودجههای سالانه عیان است و از سوی دیگر زمانی که تولید نداریم مجبور
به واردت بنزین میشویم و باید منابع درآمدی خود را صرف بازخرید بنزین کنیم.
همچنین آثار کمبود تولید گاز روی صنایع پتروشیمی، فولاد، سیمان و برق مشخص است. بخش
زیادی از ناترازی موجود در حوزه انرژی به دلیل عدم سرمایهگذاریهایی است که باید
در سنوات مختلف صورت میگرفت و نگرفته است.
آیا انرژیهای نو میتوانند مشکلات ناشی
از ناترازی انرژی را در کشور رفع کنند؟
قیمت پایین انرژیهای هیدروکربوری در
ایران باعث شده است انرژیها نو هم نتوانند توسعه پیدا کنند، درحالی که در کشور ما
که شرایط بهرهگیری از نور خورشید فراهم است. زیرا زمانی که قیمت پایین است میزان
مصرف افزایش مییابد ومردم یا صنعت بی محابا مصرف میکنند. باید توجه داشت زمانی
که نرخ تورم به صورت روزانه یا سالیانه افزایش پیدا میکند، قیمت بنزین در ظاهر
ثابت است اما عملا کاهش پیدا میکند. مصرف بنزین در کشور به دلیل پایین بودن نرخ
این فرآورده به شدت بالا میرود. در چنین شرایطی قیمت تمام شده انرژیهای نو
توانایی رقابت با محصولات هیدروکربوری را ندارند، بنابراین برای سرمایهگذار هم
جذابیت ندارد. این در شرایطی است که اروپا حدود 80 درصد برق خود را از انرژیهای
نو تامین میکند. از سوی دیگر اعداد سنگینی در حوزه مسکن انباشت شده است. همچنین
زمانی که اعلام میشود قرار است واردات خودرو صورت بگیرد مردم ظرف یک ماه میلیارد
دلاری پول میآورند. اما دولت نتوانسته است در حوزه بالادست حوزه نفت و گاز که
ارزش افزوده بالایی دارد مردم را به سرمایهگذاری ترغیب کند. بخشی از نقشهای که
برای توسعه صنعت نفت و گاز داشتیم خوب پیش رفته و قوی است و بخش دیگر ضعیف است. ما به
دلایلی در فضای بینالمللی دچار مشکل و در
بخش دیگر هم برای حفظ چارچوبهای نظام
جمهوری اسلامی مجبور به جنگ و حرکتهای نظامی شدیم وتوسعه کشور روی مسیردلخواه حرکت نکرد. برخی میزان
پیشرفت ایران را با میزان پیشرفت کشورهای ژاپن، کره جنوبی و... که آمریکا لیدر آنها
بود مقایسه میکنند درحالی که این کشورها در شرایط نرمالی فرایند سرمایهگذاری را
پیش بردند. هر اتفاقی که برای کشور ما رخ داده میتوانست ساقط کننده یک کشور باشد،
به حدی شرایط غیرعادی داشتیم که هر کدام میتوانست یک نسل را زیر و رو کند اما ما با
سرسختی جلو رفتیم. باید به این توجه داشت که در زمان سربالایی وسختی نمیتوان انتظار کار خوب وموفق داشت. باید از
تجربیات گذشته درس گرفت. درحالی که یک سری اشتباهات گذشته دوباره تکرار میشود و در
بسیاری از موارد از صفر شروع میکنیم. گاهی به کارهایی که در دنیا انجام شده و به
نتیجه رسیده است توجه نمیکنیم و چرخ را از نو اختراع میکنیم. گاهی باید تفکرعمدتا
فرهنگی را تغییر داد تا بخشهای فنی را.
یکی از مهمترین چالشهایی که گریبان کشور
را گرفته ناترازی انرژی است. به نظر شما چه دلایلی باعث شد ایران با این میزان از
ذخایر نفتی و گازی با ناترازی انرژی مواجه شود؟
مدیریت انرژی به حوزههای سیاسی، اقتصادی،
تکنیکی و فنی مرتبط است. قبل از انقلاب یک تیم آمریکایی و فرانسوی مطالعاتی (بنام
طرح سپ ایران)انجام داده بودند که بعدا به آمایش سرزمین ایران تبدیل شد. در مطالعه
مذکور نقشه ایران را باتوجه به تمام مسائل
سیاسی اقتصادی نظامی و... برای آینده مورد
بررسی قرار داده بودند و درحال بررسی بودند که ایران چگونه میتواند به اهدافی که
تعیین کرده است (در حوزههای نظامی، تکنولوژی، صنعت، ذوب آهن، پالایش و نفت،
کشاورزی و...) برسد. این فرایند بعد از انقلاب با تغییرات گستردهای به آمایش سرزمینی
ایران تبدیل شد. برای مثال ایران قبل از انقلاب عضو پیمان سنتو و سیتو بود و مطالعات
بر این اساس برنامهریزی شده بود. به طور کلی استراتژی کلان با نگاه به غرب و
حمایت امریکا و ضد شوروی بود. در آن آمایش رابطه ایران با کشورهای همسایه نیز مورد
نظر قرار گرفته شد بود و طبق آن ایران به کشوری که بالاترین تولید و صادرات نفت را
دارد تبدیل میشد. کشورهای مصرف کننده نفت و گاز در آن زمان آمریکا و اروپا بودند
اما بازیگران و مصرفکنندگان در حال حاضر تغییر کردند. آمایش سرزمینی نیز با اهداف
مورد نظر جمهوری اسلامی عوض شد. این اهداف شامل عدالت، انرژی و مسکن رایگان بود.
همین نگاه باعث شد حداقلترین قیمت برای آب و برق و سایر حاملهای انرژی تعیین
شود. مجلس در دولت آقای خاتمی قانونی تصویب کرد که بر اساس آن قرار بود سالی ده
درصد به قیمت بنزین افزوده شود اما مجلس بعدی این قانون را حذف و جایگزینی در جهت
کاهش نرخ تصویب کرد. در نتیجه قیمت بنزین واقعی نشد و هر زمان دولت قصد داشت این
کار را انجام دهد تبعات اجتماعی در پی داشت. این فرایند باعث شد سالی 5 میلیارد
دلار واردات انرژی داشته باشیم. هزینه واردات یک لیتر بنزین حدود پنجاه هزار تومان
است اما بنزین با قیمت لیتری 1500 تومان به مردم فروخته میشود. هزینه تولید داخلی
بنزین نیز لیتری 8000 تومان است. یعنی نفتی که از چند کیلومتر زیر زمین تولید میشود
را با همه هزینههایی که دارد با قیمت صفر تومان به پالایشگر میدهیم و این بنزین
در همه پمپ بنزینهای سراسر کشور با نرخ یکسان عرضه میشود، درحالی که در کشورهای
خارجی بنزین در پمپ بنزینهای مختلف قیمت متفاوت دارد و هزینه حملونقل و سایر
هزینهها در آن دیده شده است. این نگاه عادلانه که در آن ثروت نسلهای آینده
سوزانده شود درست نیست. ارزان بودن قیمت حاملهای انرژی باعث شده است صنعتی که
باید این انرژی را تولید یا مصرف کند از پایین بودن قیمت آسیب ببیند و سرمایه خود
را به سمت دیگری ببرد. بنابراین وقتی انرژی و برای مثال برق تقریبا مجانی است، حتی
با وجود این همه ظرفیت برای تولید انرژی خورشیدی، مصرفکننده دلیلی برای تولید یا
استفاده از آن نمیبیند. حالا که با ناترازی انرژی مواجه هستیم به فکر چاره هستیم.
دولت قبل قانونی تصویب کرده است، مبنی بر اینکه اگر تولیدکنندهای از یک میزان
بیشتر به برق نیاز داشت باید پنج درصد را خودش تولید کند که این موضوع چالش
برانگیز است.
چرا؟
اگرچه مبحث افزایش انرژیهای تجدیذیر باعث
تقویت جایگاه بخش خصوصی میشود اما برای مصارف صنعتی نقش بازیگران اصلی حوزه
انرژی مانند وزارتخانههای نفت ونیرو دررگولاتوری وحمایتهای زیر بنایی لازم است.
زمانی که کار و فعالیت صنعتی فردی برای
مثال ذوب آلومینیوم است، تجربهای در زمینه تولید برق ندارد. وزارت نیرو باید به
سمت تاسیس نیروگاه با راندمان بالا برود؛ راندمان نیروگاههای امارات بالای نود درصد
است درحالی که در ایران نیروگاه برقی برای اینکه زودبازده باشد بیشترین مصرف انرژی
و کمترین بازدهی را دارد. بسیار مهم است که نظام برنامهریزی با منابع متناسب باشد
اما این نگاه در کل کشور وجود ندارد. برای مثال نمایندگان
مجلس روستاها را لولهکشی گاز کردند تا رای بیاورند. من نزدیک به هشت ماه در مرکز
تحقیقات ژاپن دوره دیدم، ژاپن در زمینه واردات گاز مشکلی نداشت، اما لولهکشی نمیکرد
و از مخازن گاز استفاده میکرد و هزینهکرد لولهکشی را نمیکرد. درحالی که لولهها
بعد از حدود پانزده سال دچار پوسیدگی میشود ما افتخار میکنیم که نود درصد
روستاها را لولهکشی کردیم؛ درحالی که برخی روستاها تخلیه شده است! این
درحالی است که دولت در این حوزه سرمایهگذاری نکرده ومنابع گازی خود از جمله پارس
جنوبی به علت عدم توسعه با افت فشار مواجه شده است و در نتیجه گاز لازم تولید نمیشود.
به خاطر افکار پوپولیستی تبدیل به کشوری شدیم که سرتاسر آن لولهکشی گاز شده است
اما گاز ندارد و باید از کشورهای دیگر وارد کند. پیوستن برنامههای کلان با برنامههای
خرد باید معنیدار باشد. این باور وجود دارد که حاملهای انرژی باید قیمت واقعی
داشته باشد، اما به محرومین یارانه داده شود. دلیلی ندارد حاملهای انرژی با قیمت
یکسان به همه عرضه شود. زمانی که این تفکر وجود دارد که باید رایگان داده شود،
منابع بعد از مدتی با کمبود مواجه میشود.
شاید اگر بخش خصوصی نقش بیشتری در صنعت
نفت داشت، این صنعت با چنین مشکلاتی روبهرو نمیشد. دلیل مهجوریت بخش خصوصی در
صنعت نفت چیست؟
قانون گذاری، تصمیم گیری و نهاد رگولاتور
هر سه در قوی نشدن بخش خصوصی نقش داشتند. سادهترین پدیده فیزیکی جریان آب است.
زمانی که آب در سطحی ریخته شود، به دلیل شیب و جاذبه حرکت میکند. یعنی چیزی باید باعث
جذب آن شود. برای سرمایهگذار چند نکته حائز اهمیت است؛ فرار از ریسک و امنیت
سرمایه و سودآوری. ترس و بیم باعث میشود سرمایهگذار و بخش خصوصی به سمت صنعت نفت
نیایند و سرمایههای خود را سپرده بانکی کنند و مطمئن باشند ماهانه درصد ثابتی سود
دریافت میکنند. امنیت سرمایهگذار باید توسط دولت تامین شود. اما درمورد سودآوری
باید گفت که سایر صنایع سودآوری بیشتری دارند. صنعت نفت برای سرمایهگذاری قوانین
سختی دارد درحالی که شرایط سرمایهگذاری در معدن که شباهتهایی با نفت دارد راحتتر
است. زمانی که قوانین و رگولاتوری برای معدن سادهتر است سرمایهگذار خارجی جذب میشود.
برای پررنگ کردن نقش بخش خصوصی در صنعت
نفت چه باید کرد؟
یکی از اهداف جدی، ایجاد شرکتهای E&P
است. در این راستا انجمن اکتشاف و تولید تاسیس کرده ایم که نوزده شرکت عضو آن هستند
و قرارداد اکتشاف و تولید میبندند . اما قراردادهای نفت 25 ساله و اعداد آن سنگین
و با برگشت سرمایه کم است. به همین دلیل برای بخش خصوصی جاذبه ندارد. از سوی دیگر
به دلیل FATF امکان ورود سرمایهگذار خارجی و به این صنعت به دلیل ابهام برگشت
سرمایه خارجی وجود ندارد.