دو یادداشت در حوزه انرژی های تجدیدپذیر نوشته : لیلا عقلی مقدم، دانشجوی دکترا حوزه جامعه شناسی گذار سیستم های انرژی، دانشگاه صنعتی برلین آلمان و نرگس تنگستانی کارشناس انرژی
لیلا عقلی مقدم، دانشجوی دکترا حوزه جامعه
شناسی گذار سیستم های انرژی، دانشگاه صنعتی برلین آلمان
نگاهی به رشد استفاده و گسترش انرژی خورشیدی در سراسر جهان،
توجیه مناسبی برای افزایش تعداد مشاغل مرتبط با این حوزه ارائه میدهد. این مشاغل از
تولید پنلهای خورشیدی گرفته تا نصب و خدمات پس از فروش، طراحی سیستمها و مشاوره در
زمینه نصب را شامل میشود. بر اساس آمار ارائه شده توسط سازمان بینالمللی انرژیهای
تجدیدپذیر (IRENA)، تعداد کل مشاغل در حوزه انرژیهای تجدیدپذیر در سال ۲۰۲۳ به
۱۶.۲ میلیون نفر رسید که نسبت به ۱۳.۷ میلیون نفر در سال ۲۰۲۲، رشد قابل توجهی را نشان
میدهد. در این میان، کسبوکارهای خورشیدی سریعترین رشد را در میان شاخههای دیگر
انرژیهای تجدیدپذیر، از جمله نیروی برقآبی، زیستسوخت و باد، تجربه کردهاند. طبق
گزارش IRENA-2024، تعداد مشاغل مرتبط با انرژی خورشیدی از
۴.۹ میلیون نفر در سال ۲۰۲۲ به ۷.۱ میلیون نفر در سال ۲۰۲۳ افزایش یافته است، که تقریباً
نیمی از کل مشاغل در حوزه انرژیهای تجدیدپذیر را تشکیل میدهد. چین با داشتن بیش از
۶۵ درصد از این مشاغل، در صدر ده کشوری قرار دارد که مجموعاً ۸۶ درصد از کل مشاغل این
حوزه را به خود اختصاص دادهاند. این افزایش خیره کننده، بیشتر از همه به حمایت
و کارآمدی سیاستهای توسعه انرژیهای تجدیدپذیر نسبت داده میشود. با
نگاهی به کشورهایی نظیر ایران، که هرچند سیاستهایی همچون تعرفه خرید تضمینی از
سال ۲۰۱۰ و الزاماتی برای افزایش ظرفیت
نصبشده انرژیهای تجدیدپذیر در آنها تدوین شده است، اما در عمل همچنان شاهد
موانع جدی در توسعه این حوزه است. اقتصاد ایران به شدت متمرکز و مبتنی بر سوختهای
فسیلی است و با تخصیص یارانههای کلان به این منابع، عملاً بیش از ۹۸ درصد از انرژی کشور از منابع فسیلی
تأمین میشود.
طی دهه اخیر، رشد انرژیهای تجدیدپذیر بهویژه انرژی خورشیدی، بسیار کُند
بوده و فضای حمایتی مناسبی نیز برای کسبوکارهای مرتبط با این حوزه ایجاد نشده است. علاوه بر این، نوسانات نرخ ارز و وابستگی به فناوریهای
خارجی (وارداتی)، جذابیت اقتصادی سرمایهگذاری در انرژیهای خورشیدی را کاهش داده
است. این چالشها منجر به کاهش کارآمدی تعرفههای حمایتی و تقلیل جذابیت انرژیهای
نو، به ویژه انرژی خورشیدی شده است. بررسی ظرفیت نصبشده نیروگاههای خورشیدی نیز
نشاندهنده روندی کند، اگر نگوییم رکود، در توسعه این بخش است. حتی قوانین و
ابلاغیههای مجلس که سازمانهای دولتی و غیردولتی را به استفاده از انرژیهای
تجدیدپذیر ملزم کردهاند، با استقبال محدودی مواجه شده است. با
این حال، برخلاف تمامی این موانع و انتظارات، جامعهای نه چندان کوچک از افراد و
کسبوکارها در استانهای مختلف ایران به فعالیت در حوزه انرژی خورشیدی مشغول هستند.
این موضوع شگفتآور و پرسشبرانگیز است که چه عواملی این افراد را با وجود شرایط
دشوار و عدم حمایت کافی، به این حوزه جلب کرده است؟ و انگیزه ایجاد این کسب و
کارها چیست؟
با توجه به اینکه اکثریت این مشاغل، نیاز به حداقل فضایی
فیزیکی برای کسب و کار خود دارند، یعنی مانند مشاغل آنلاین و اینترنتی نیستند که
بتوان از اجاره بهای بالای محل کسب فاکتور گرفت، این سوال ذهن را درگیر می کند که اگر
این افراد سراغ مشاغل دیگری می رفتند، سود بیشتری را کسب نمی کردند؟ یا ریسک کمتری
در حوزه کسب و کار متوجه آنان نبود؟ در شرایطی که کارها و مشاغل واسطه گری و دلالی
سود بیشتری دارد چه انگیزه ای می تواند آنها را در این زمینه مشتاق به ادامه کند؟
چه دورنمایی از فعالیت در این حوزه وجود دارد؟ آیا، فعالیت این افراد در این حوزه، ناشی از عدم وجود
انتخاب دیگری است یا به واقع در این حرفه، ارزش افزوده ای وجود دارد که قابل رویت
نیست؟ این حرفه و مشاغل در کشوری که یکی از کمترین سهم های انرژی تجدیدپذیر را در
سبد انرژی خود دارد، چه توجیهی دارد؟ برای یافتن پاسخ به این پرسش ها، گفتگوهایی
با چندین نفر از کسانی که در کسب و کار خورشیدی در ایران از استانهای مختلف تهران،
خراسان شمالی، گلستان، آذربایجان غربی و گیلان بودن انجام دادم که در ادامه به
نتایج به دست آمده از این گفتگوها می پردازم.
نتیجه این بود که جنس کسب و کار برای فعالان این حوزه، از جنس فعالیت
زیست محیطی است. بسیاری از کسبه این حوزه، به نوعی فعالان زیست محیطی محسوب می شوند
و این خصیصه آنها را از سایر کسب و کارهای موجود در ایران متمایز می کند. بسیاری
از فعالان حوزه انرژی خورشیدی در ایران انگیزههای درونی قدرتمندی دارند که بر
چالشهای بیرونی غلبه کرده و آنها را تاکنون در این مسیر حفظ کرده است. این انگیزههای
درونی چیست؟ اکثر این افراد تحصیلاتی در مقاطع حداقل فوق دیپلم (کاردانی)، اغلب کارشناسی
و حتی در مواردی تا مقطع دکتری دارند و بخش بزرگی از آنها دغدغههای زیستمحیطی
عمیقی دارند. آنها بهخوبی از گرمایش زمین، بحران تغییرات اقلیمی و ضرورت گذار از
سوختهای فسیلی آلاینده آگاهند. برای این افراد، مشکلات زیستمحیطی از آلودگی هوای
شهرها گرفته تا بحرانهای دریاها و رودخانهها، پلاستیک و زباله، دغدغههای واقعی
و روزمره هستند. این آگاهی به آنها نشان میدهد که جامعه جهانی به این نتیجه رسیده
که چارهای جز کنار گذاشتن سوختهای فسیلی وجود ندارد، و آنها نیز مصمماند که
بخشی از این راهحل باشند. به قول یکی از این فعالان: «دوران سوختهای
فسیلی سالهاست به پایان رسیده و ایران نیز چارهای جز این گذار ندارد. هرچه دیرتر
در این مسیر قدم برداریم، هزینههای بیشتری متحمل خواهیم شد.»
با وجود وابستگی شدید ایران به نفت و گاز و سهم بالای سوختهای فسیلی
در تأمین انرژی، این افراد امیدوارند که در نهایت با پیروی از استانداردهای جهانی،
یا تحت تأثیر بحران انرژی در کشور، این گذار به انرژیهای تجدیدپذیر بهناچار رخ
دهد، و در آن زمان، این فعالان پیشگامان این تحول خواهند بود. علاوه
بر دغدغههای محیط زیستی، این افراد به عدالت بیننسلی نیز باور دارند. به این
معنا که مصرف بیرویه و بهرهبرداری نادرست از منابع انرژی امروز را به زیان نسلهای
آینده میدانند و در قبال آن احساس مسئولیت میکنند. آنها اعتقاد دارند که رویکرد
کنونی، حق نسلهای بعدی را به خطر میاندازد، و این انگیزهای دیگر است که آنها را
به ادامه فعالیت در این حوزه ترغیب میکند. این
فعالان اهل نوآوری و خلاقیتاند و از کار در زمینهای که هرچند در سطح جهانی دیگر
جدید نیست، اما در ایران همچنان نوآورانه محسوب میشود، لذت میبرند. بسیاری از
آنها توانایی خوبی در طراحی سیستمهای خورشیدی متناسب با نیاز مشتریان دارند و با
خلاقیت به دنبال راهحلهای مناسب در این حوزه هستند.
اگر بتوانند بر موانع اقتصادی و ساختاری موجود فائق آیند، امید دارند
که در آینده، پیشگامان تحول به سمت انرژیهای تجدیدپذیر در ایران باشند. ایران،
کشوری با پتانسیل بالای تابش خورشید و ظرفیتهای عظیم اقتصادی، که هنوز بازاری
کوچک و کمتر شناختهشده برای انرژی خورشیدی است، و این به زعم آنها می تواند فرصتی
بزرگ برای سودآوری در آینده را فراهم نماید. این افراد باور دارند که در این
آینده، هرچند اکنون توجه چندانی به این حوزه در سیاستگذاریهای کشور نمیشود،
آنها نخستین کسانی خواهند بود که راه را برای دیگران هموار میکنند. اما موانع بسیاری در مسیر فعالیت این افراد وجود
دارد و شاید بزرگترین چالش آنها، آگاهی پایین مردم نسبت به این فناوری و نبود
دغدغههای زیستمحیطی در جامعه و اساساً عدم وجود این دغدغه در میان سیاستگزاران
این حوزه است. این فعالان معتقدند که پذیرش اجتماعی انرژی خورشیدی در ایران بسیار
محدود است و همین مسئله باعث کوچک ماندن سهم بازار آنها میشود. این آگاهی ناکافی
نه تنها در بین مردم عادی، بلکه حتی در میان تصمیمگیرندگان و مدیران ادارات و
سازمانها نیز مشاهده میشود. در غیاب الزامهای جدی و مؤثر از سوی نهادهای
بالادستی، بسیاری از مسئولان اداری به دلیل عدم شناخت کافی و بیاعتمادی نسبت به
فناوریهای خورشیدی، در نصب این سیستمها تعلل میکنند. این
مشکل در شرایطی تشدید میشود که هر سازمان و اداره با مشکلات مالی خود برای انجام
وظایف اصلیاش مواجه است و حالا اختصاص بخشی از بودجه به نصب سیستمهای خورشیدی،
حتی در راستای الزامات قانونی (که البته جدی نظارت نمی شوند)، برای آنها سخت و
چالشبرانگیز به نظر میرسد. در نتیجه، عدم اطمینان به کارآمدی این فناوری و نبود
انگیزههای کافی باعث میشود که این الزامها، بدون حمایت قوی از سوی مدیران
اجرایی، به کندی اجرا شوند یا حتی براحتی نادیده گرفته شوند.
از سوی دیگر، این آگاهی و شناخت ناکافی در بین بازار محدود
موجود، تنگنای بزرگتری را نیز برای فعالان این حوزه در ایران ایجاد می کند و آن،
تخریب تصویر این فناوریِ هنوز به ثمر ننشسته است. به گونه ای که عدم وجود نظارت بر
نحوه اجرای کار تکنسین و کسبه حوزه نصب سیستم های خورشیدی توسط ادارات و سازمانهای
ذی ربط، شکل گیری کسب و کارهای دارای صلاحیت فنی و اخلاقی ناکافی، زیاد شده و این
افراد با ارائه خدمات نامناسب، سیستم هایی که از کیفیت نامطلوب برخوردارند و بازده
کافی ندارند یا درست طراحی نشده اند و استانداردهای فنی در آنها رعایت نشده است و
خطرهای بعدی ممکن است ایجاد کنند، را افزایش می دهد. این روند منجر به تخریب تصویر
و کوچک شدن سهم بازار این فناوری نوپا و کمتر شناخته شده در ایران می شود. بخصوص
در روستاها و نقاط دور از شبکه برق که از سیستم آفگرید (امکان استفاده از برق
خورشیدی در محل) استفاده می کنند، بسیار اتفاق افتاده که دید نامطلوبی در بین هم
محلی ها و روستاییان آن منطقه ایجاد شده است. احتمال رخداد این امر، بخصوص در
شرایطی که سیستم های خورشیدی در ایران در شرایط اقتصادی کنونی، همچنان گران محسوب
می شود و بار مالی زیادی را به مشتری اعمال می کند، بیشتر است چرا که افراد غیر
متخصص با پیشنهاد قیمتی پایین تر از میزان متعارف قیمت موجود در بازار، به ارائه
سرویس نامناسب برای مشتری می پردازند و این امر، نه تنها سهم بازار را برای فعالین
این حوزه کوچک می کند، بلکه دورنمای این محصول را نیز تیره و تار می سازد. جمله ای
که به کرات شنیدم این بود:
«نظارت درستی بر نحوه ی کار و
اجرای فعالین این حوزه وجود ندارد و از
سویی به دلیل نبود بازار گسترده محصولات سیستم خورشیدی در ایران و از سویی بخاطر
قیمت فزاینده و بالای سیستم و قطعات، باعث تخریب این بازار نوپا و کوچک می شود.
بارها شاهد مواردی بوده اند که سیستم خورشیدی دچار سوانح و ایراداتی شده که وجهه
این تکنولوژی را نه تنها در نزد مالک آن بلکه در جمع اهالی یک دوستا یا محله،
تخریب نموده است.» نبود نظارت از بالا، باعث تسهیل
ورود افراد بعضاً فاقد صلاحیت، دانش و فن مورد نیاز برای ورود به این حوزه می شود
که کمتر به اخلاق حرفه ای پایبند هستند و فاقد دانش مورد نیاز هستند. این امر به
نوبه خود، انگیزه کسبه فعال، حرفه ای، و اخلاقی را نیز از بین می برد و در مواردی
حتی منجر به تعطیل کسب و کار می شود.
ناترازی برق در شرایط حاضر و تاثیر آن بر کسب و
کار انرژی خورشیدی
در شرایط کنونی، ناترازی انرژی در حوزه برق (و گاز) به وضوح احساس میشود؛
این ناترازی که تا تابستان 1402 حدود 12,000 مگاوات برق بود، اکنون به بیش از
17,000 مگاوات افزایش یافته است. در چنین شرایطی، تولید برق غیرمتمرکز از روشی
گسترش انرژی خورشیدی، بهعنوان یکی از راهکارهای عملی، به نظر میرسد. تنوعبخشی
به سبد انرژی کشور که سالها بر روی کاغذ باقی مانده و پیشرفت عملی اندکی داشته،
اکنون به یکی از بزرگترین انگیزهها برای فعالیت در حوزه کسب و کار خورشیدی تبدیل
شده و آیندهای بهتر را به کسبه این حوزه نوید میدهد. انرژی خورشیدی با توجه به ویژگی
ها و امکان سرمایه گذاری و تولید پراکنده، این امکان گسترش را راحت تر از سایر
منابع انرژی تجدیدپذیر فراهم می آورد.
از سوی دیگر، دولتمردان اهدافی (اگر واقعبینانه) را در زمینه گسترش
ظرفیت منصوبه انرژی های تجدیدپذیر وعده داده و می دهند. اگرچه در این میان، پرسشهایی
جدی درباره کیفیت و ظرفیت زیرساختهای موجود در کشور، شبکههای برق شهری،
ترانسفورماتورها و نیروگاهها، و همچنین میزان هدررفت انرژی در نیروگاهها و مصارف
مختلف همچنان باقی است. نکته اینکه کشوری دارای یکی از بزرگترین منابع
انرژی فسیلی در جهان، دچار ناترازی در انرژی شده است. در شرایط حاضر، در واقع این
کمبود منابع انرژی فسیلی بهعنوان یک محرک برای گذار سیستمهای انرژی به سمت منابع
تجدیدپذیر عمل می کند. در ادبیات موجود گذار انرژی، ناترازی انرژی یا بحران امنیت
انرژی بهطور کلی بهعنوان مانعی در مسیر گذار سیستمهای انرژی شناخته میشود،
زیرا در چنین شرایطی، منابع انرژی فسیلی اصولاً دسترسی آسانتری را فراهم میکنند
و محیط زیست در این فرایند، معمولاً اولین قربانی است. برای مثال، جنگ اخیر روسیه
و اوکراین و بسته شدن ورودی گاز به آلمان منجر به بازگشایی برخی نیروگاههای زغالسنگ
در این کشور پیش رو در زمینه گذار سیستم های انرژی شد.
در ایران، داستان به گونهای متفاوت است. کمبود موجود در منابع
فسیلی، خود به یک محرک برای گذار به سمت منابع تجدیدپذیر تبدیل شده است. با وجود رشد شدید شدت انرژی و پایین بودن میزان
بهرهوری و تلفات گسترده در صنایع و نیروگاههای بزرگ، این وضعیت تا چه اندازه میتواند
گذار انرژی مطلوب (پایدار) را نوید دهد؟ آیا این شرایط، حتی با فرض گسترش ظرفیت منابع
انرژی تجدیدپذیر،"گذار پایدار سیستمهای انرژی" به معنای کاهش وابستگی
به سوختهای فسیلی و جایگزینی آن با منابع انرژی سبز را نوید می دهد؟ یا تنها به
افزایش عطش سیری ناپذیر انرژی (حالا در فرم ترکیب فسیلی و تجدیدپذیر) منجر خواهد
شد؟ این وضعیت مشابه وضعیت مالی خانوادهای است که دچار ولخرجی افراطی است اما بهجای
تفکر و تدبیر در مخارج خود، صرفاً به افزایش درآمد خود می اندیشد. آیا بهتر نیست
که اگر نه در اولویت ولی لااقل به موازات اقدامات افزایش ظرفیت منصوبه تجدیدپذیر و
هدف گذاری ها در آن راستا، اول، دفع شر موش کرد وآنگهان در جمع گندم (انرژی) کوش کرد؟
*************************************
نرگس تنگستانی
سوختهای فسیلی
به عنوان منبع اصلی تأمین انرژی در طول تاریخ جهان، سالها استفاده شدهاند؛ در
ابتدا از زغال سنگ استفاده میشده، سپس نفت و گاز طبیعی که گاز طبیعی از میان فسیلیها
سوختی تمیز با آلودگی کمتر است و در زمرهی سوختهای پاک قلمداد میشود بنابراین
برای کشورهای دارنده این منبع استفاده از آن یک مزیت حساب میشود. اما به طور کلی
در سالهای اخیر، با تشدید آلودگی محیطزیست، تغییرات اقلیمی و افزایش دمای جهانی
کره زمین، ضرورت بازنگری در این الگوها به وضوح احساس میشود. امروزه، مفهوم توسعه
پایدار به یکی از اصول اساسی در نظامهای اقتصادی جهانی تبدیل شده است. این تفکر
به دلیل تبعات منفی اجتماعی و زیستمحیطی ناشی از رویکردهای تکبعدی اقتصادی در
دوران پس از انقلاب صنعتی و همچنین تغییر نگرش انسان به مفهوم رشد و پیشرفت به
وجود آمده است بنابراین کشورها باتوجه به توسعه پایدار اهداف بلندمدت خود را شکل
دادهاند.توسعه پایدار شامل سه بُعد اصلی است: اقتصادی، اجتماعی و محیط زیستی.
برای نیل به اهداف این نوع توسعه، جوامع باید به تمامی این ابعاد توجه و اهتمام
کافی داشته باشند. جامعه برای رسیدن به اهداف توسعه پایدار نیازمند آن
است هر سه بعد را در نظر گیرد. توجه به مفهوم توسعه پایدار و تقویت این گفتمان در
کشورهای جهان باعث شد به مرور زمان سهم استفاده از سوختهای فسیلی کم شود و سهم
انرژیهای نو (منابع انرژی تجدیدپذیر، هستهای، برق آبی و زیست
توده) و در رأس آنها انرژیهای تجدیدپذیر افزایش پیدا کنند. این
در شرایطی است که ایران وابستگی بالایی به مصرف سوختهای فسیلی بهویژه گاز طبیعی
دارد، بهگونهای که 85% از برق کشور توسط گاز طبیعی تأمین میشود. اگرچه گاز طبیعی نسبت به زغالسنگ و نفت پاکتر
است، اما هنوز هم سوخت فسیلی است و در سوزاندن آن گازهای گلخانهای تولید میشود
که به تغییرات جوی و گرمایش زمین کمک میکند. وابستگی شدید به این سوخت در بلندمدت
میتواند آثار زیانآوری بر محیطزیست داشته باشد. وابستگی به یک منبع محدود (گاز طبیعی )
موجب میشود که کشورها از مدارهای دیگر انرژی پایدار و تجدیدپذیر دور شوند. این
مساله نهتنها آثار زیستمحیطی منفی دارد، بلکه میتواند کشور را در معرض خطر از
بین رفتن منابع تجدیدپذیر و اقتصاد سبز قرار دهد.
ایران یکی از بزرگترین
تولیدکنندگان گاز طبیعی است اما دلایل و چالشهای بسیاری که قبلا توسط سیاستگذاران
انرژی بدانها پرداخته شده مانع از تبدیل شدن ایران به هاب انرژی در منطقه و جهان
شده است. قیمت حاملهای انرژی از جمله گاز
طبیعی در ایران در نتیجه اعطای یارانه انرژی به سطح قیمتهای جهانی نزدیک نیست و
همین امر در کنار موارد دیگر باعث ایجاد
بحران انرژی در کشور شده است. به طور کلی در شرایطی که مصرف گاز طبیعی به حدی افزایش یابد که
تأمین آن بهویژه در فصلهای سرد سال مشکل شود، دولت مجبور به اعمال محدودیتهایی
در تامین برق خواهدبود. این اتفاق امسال در کشور رخ داده و منجر به بیبرقی موقت،
نارضایتی عمومی و آسیب به صنایع شده است. در نتیجه بیبرقیهای مکرر فعالیت
کارخانهها و به طور کلی بخش صنعت به عنوان یکی از موتورهای محرک اصلی اقتصاد کشور
دچار مشکل شده و عواقب آن در بلندمدت مشخص خواهد شد.
به طور کلی وابستگی بیش از حد به گاز طبیعی میتواند
ایران را در برابر نوسانات قیمتهای جهانی و مشکلات زیستمحیطی آسیبپذیر کند. این
وابستگی بهویژه در زمانهایی که کشور با بحران انرژی مواجه میشود، نمایانتر
خواهد بود. با توجه به چالشهای فوق، تخصص در استفاده از تنها یک نوع انرژی مانند
گاز طبیعی نهتنها خطرات اقتصادی و اجتماعی را به دنبال دارد، بلکه مشکلات زیستمحیطی
هم ایجاد میکند. به همین
دلیل، تنوع بخشی سبد انرژی، بهویژه از طریق انرژیهای تجدیدپذیر مانند انرژی خورشیدی،
میتواند به تعادل انرژی کشور کمک کند، و به کشور این امکان را بدهد که تصمیمات
مستقلتری در قیمتگذاری بگیرد، و به کاهش وابستگی به گاز به عنوان منبع انرژی اصلی
کمک کند.
انرژی خورشیدی عبارت است از انرژی حاصل از تابش نور خورشید، برای تولید برق، گرمایش آب و هوا، تولید هیدورژن
و... قابل استفاده است
که در طی روزهای آفتابی به صورت پایدار میتوان از آن
بهرهمند شد. تکنیکهای فعال استفاده از انرژی خورشیدی شامل استفاده از سیستمهای فتوولتائیک (PV)، انرژی
خورشیدی متمرکز (CSP) و گرمایش آب خورشیدی برای
مهار انرژی است.انرژی
خورشیدی بهعنوان یکی از منابع طبیعی و تجدیدپذیر بیشترین کاربرد را در تولید برق
دارد. این منبع انرژی پاک و فراوان میتواند به دو روش عمده جهت تبدیل به
الکتریسیته مورد استفاده قرار گیرد:
سیستمهای فتوولتائیک (PV)
این سیستمها شامل پنلهای خورشیدی هستند که با
استفاده از اثر فتوولتائیک، توانایی تبدیل نور خورشید به برق را دارند. هر پنل
خورشیدی از تعدادی سلول فتوولتائیک تشکیل شده که با دریافت تابش مستقیم خورشید، به
صورت مستقیم برق تولید میکنند. مزایای
بهرهمندی از این سیستم شامل مواردی چون : سیستمهای فتوولتائیک بهراحتی نصب میشوند
و نیاز به تعمیر و نگهداری محدودی دارند، امکان نصب این سیستمها در ابعاد کوچک
(هجدهواحدی) در پشت بامها یا در پروژههای بزرگ مقیاس صنعتی و تجاری وجود دارد و
با پیشرفت تکنولوژی، قیمت پنلهای خورشیدی به مرور کاهش یافته و این ترغیبکنندهتر
از هر زمان دیگری برای استفاده از این انرژی محسوب میشود خواهد شد .
نیروگاههای
خورشیدی متمرکز
(CSP)
در این نوع نیروگاهها، انرژی خورشید به حرارت
تبدیل میشود. در این سیستمها، پرتوهای خورشید توسط آینهها یا لولههای خورشیدی
متمرکز شده و بر روی یک محفظه خاص تابیده میشوند ضمن اینکه حرارت تولید میکند. فرایند تولید برق در این نوع نیروگاهها شامل تولید بخار، چرخاندن توربین که بخار تولید شده به یک توربین منتقل میشود. با
چرخاندن تیغههای توربین، انرژی حرکتی به الکتریسیته تبدیل میشود و کاهش نیاز به
سوخت بوده و به همین دلیل کمترین آثار زیستمحیطی را به همراه دارد.
مزایای کلیدی انرژی خورشیدی
به طور کلی مزایای انرژی خورشیدی کاهش آلودگی محیط
زیست، پایداری و امنیت انرژی و ایجاد اشتغال است و با توجه به تمام مزایای انرژی
خورشیدی و ظرفیتهایش برای تأمین انرژی پایدار، به نظر میرسد که این منبع انرژی
میتواند بهطور مؤثری در حل چالشهای موجود در تأمین انرژی کشور و همچنین کاهش
آثار منفی زیستمحیطی کمک کند. آگاهی در زمینه تشویق به سرمایهگذاری در این حوزه
و ارتقاء فناوریهای مرتبط، امکانپذیر است که انرژی خورشیدی به عنوان یک راهحل
پایدار در سبد انرژی کشورها گنجانده شود.
امروزه در جهان انرژی خورشیدی، محور تحول انرژیهای نو بهویژه برای تولید
برق است. اهمیت استفاده از انرژی خورشیدی سبب افزایش سرمایهگذاری بر روی این منبع
انرژی شده است و در سال 2023، معادل 480 میلیارد دلار بوده است. ایران بهخاطر موقعیت جغرافیایی
و اقلیم خاص خود، یکی از کشورهای با پتانسیل بالا برای بهرهبرداری از انرژی خورشیدی
است. با وجود تابش مستقیم و طولانیمدت خورشید در اکثر مناطق این کشور، بهویژه در
نواحی جنوبی و شرقی، شرایط ایدهآلی برای تولید انرژی خورشیدی فراهم شده است. مناطق با تابش
خورشیدی بالا عبارتند از : استانهای جنوبی مانند
هرمزگان، بوشهر و سیستان و بلوچستان دارای میانگین روزهای آفتابی بالاتر از 300
روز در سال هستند. این ویژگیها سبب میشود که این مناطق بهترین شرایط را برای نصب
و راهاندازی پنلهای خورشیدی داشته باشند. مناطق کویری مانند استان سمنان
که این استان بهویژه مناطق کویری آن دارای تابش مستقیم و بالای خورشید است. این
تابش بالا نهتنها برای تولید برق مناسب است، بلکه به کاهش هزینههای سیستمهای
خورشیدی کمک میکند. همچنین استان آذربایجان نیز با خصوصیات
جغرافیایی مشابه، مناطقی با تابش خورشیدی مناسب دارد که میتواند به تولید برق از
طریق انرژی خورشیدی کمک کند.
چالشهای سرمایهگذاری در
انرژی خورشیدی در ایران
ایران به عنوان یک کشور با
وابستگی بالای اقتصاد به نفت، با چالشهای متعددی در عرصههای اقتصادی و انرژی
مواجه است. در حالی که پتانسیلهای انرژی خورشیدی در این کشور بسیار بالا است، اما
هزینههای اولیه نصب پنلهای خورشیدی میتواند مانع بزرگی برای کارآفرینان و سرمایهگذاران
باشد. در ادامه، به بررسی این معضلات و ارتباط آنها با وضعیت اقتصادی ایران
پرداخته میشود.
هزینههای اولیه و تحلیل
سرمایهگذاری
هزینههای نصب: نصب پنلهای
خورشیدی شامل هزینههای مربوط به خرید و نصب تجهیزات، استحکامسازی زیرساختها و
نگهداری سیستمها است. این هزینهها بهویژه برای پروژههای بزرگ، بسیار بالا
هستند و نیاز به سرمایهگذاریهای مالی قابل توجهی دارند. ریسکها: با توجه
به وضعیت نامطلوب اقتصادی و تورم بالا در ایران، سرمایهگذاران ممکن است با ریسک
بالایی مواجه شوند. عدم وجود ثبات اقتصادی و پیشبینیناپذیری در بازار میتواند
سبب شود که سرمایهگذاران به سمت پروژههای دیگر بروند که قدرت اطمینان بیشتری
دارند.
وابستگی به نفت و تأثیر آن
بر توسعه انرژیهای تجدیدپذیر
وابستگی شدید تولید ناخالص
داخلی ایران به نفت، به معنای کاهش توجه به دیگر منابع درآمدی مانند انرژیهای تجدیدپذیر
است. در واقع، کاهش درآمدهای نفتی میتواند سرمایهگذاری در پروژههای انرژی سبز
را تحت تأثیر منفی قرار دهد، زیرا دولت ممکن است بهدنبال حفظ و افزایش درآمد از
طریق صادرات نفت باشد. از سویی میزان
صادرات غیرنفتی ایران به شدت منفی است و کسری تراز تجاری را نشان میدهد. این
موضوع مانع از ورود منابع مالی به اقتصاد کشور میشود. در این شرایط، شرکتها و
کارآفرینانی که به سرمایهگذاری در انرژی خورشیدی تمایل دارند، با کمبود منابع مالی
و عدم حمایت دولت مواجه میشوند. همچنین تحریمهای بینالمللی علیه ایران، محدودیتهای
قابل توجهی را برای جابهجایی ارز، تأمین تجهیزات و تکنولوژیهای لازم برای نصب و
بهرهبرداری از سیستمهای خورشیدی به وجود آورده است. این مسائل باعث افزایش هزینههای
پروژه و کاهش جذابیت سرمایهگذاری در این حوزه میشوند. در آخر نیز نرخ بالای تورم بر سایر هزینهها و قیمت مصالح ساخت و همچنین
هزینههای نیروی کار تأثیر میگذارد. این افزایش هزینهها میتواند به کاهش بازده
سرمایهگذاری در پروژههای خورشیدی منجر شود و بواسطه آن کارآفرینان را در ایجاد و
توسعه چنین پروژههایی کمی بیانگیزه کند.
نقش دولت و سیاستگذاری
برای غلبه بر این چالشها،
نیاز به سیاستهای حمایتی قوی از سوی دولت است. از جمله این سیاستها میتوان به
ارائه تسهیلات مالی، تضمین قیمت انرژی تولیدی، و ارائه معافیتهای مالیاتی اشاره
کرد. این اقدامات میتواند به سرمایهگذاران این اطمینان را بدهد که سرمایهگذاریشان
در زمینه انرژی خورشیدی به صرفه خواهد بود. سرمایهگذاری در زیرساختهای
تولید انرژی خورشیدی و ترویج تکنولوژیهای مربوطه میتواند به جذب سرمایهگذاریهای
داخلی و خارجی کمک کند و به تدریج وابستگی به نفت را کاهش دهد. برای تشویق ایران به سمت بهرهبرداری از انرژیهای خورشیدی با توجه به
محرکها و چالشهای اقتصادی ذکر شده، میتوان چندین اقدام و استراتژی مختلف را
بررسی کرد. در این راستا، راهکارهای زیر میتوانند بهعنوان راهنمایی برای حمایت
از توسعه انرژی خورشیدی در کشور مطرح شوند:
ایجاد سیاستهای تشویقی و
حمایتی
دولت میتواند با ارائه تسهیلات
مالی، وامهای ارزان قیمت یا کمکهای بلاعوض به سرمایهگذاران خصوصی و شرکتهای
کوچک و متوسط، زمینه حمایت از نصب پنلهای خورشیدی را فراهم کند. این تسهیلات باید
بهگونهای طراحی شوند که بار اولیه مالی پروژهها را کاهش دهند. همچنین ایجاد معافیتهای مالیاتی برای
شرکتها و سرمایهگذارانی که در پروژههای انرژی خورشیدی مشارکت میکنند، میتواند
انگیزه بیشتری برای سرمایهگذاری در این بخش ایجاد کند. تخصیص اعتبار مالیاتی برای
خرید تجهیزات و نصب پنلها میتواند به کاهش هزینههای اولیه کمک کند.
سرمایهگذاری در زیرساختها
بهبود و توسعه زیرساختهای
شبکه توزیع برق برای تسهیل در اتصال نیروگاههای خورشیدی به شبکه سراسری از اهمیت
بالایی برخوردار است. این اقدامات ضمن افزایش قابلیت اعتماد شبکه میتواند به جذب
سرمایهگذاریهای بیشتر در این حوزه کمک کند. تشویق به تحقیق و
توسعه در زمینه تکنولوژیهای مرتبط با انرژی خورشیدی و افزایش بهرهوری پنلها میتواند
موجب کاهش هزینهها و افزایش کیفیت محصولات شود. همکاری با دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی
برای ایجاد نوآوریهای جدید در این حوزه میتواند تأثیر مثبت داشته باشد.
اطلاعرسانی و آموزشی
آموزش و افزایش آگاهی عمومی:
برگزاری دورههای آموزشی برای صاحبان صنایع، کشاورزان و مردم درباره مزایای انرژی
خورشیدی و نحوه نصب و بهرهبرداری از سیستمها میتواند به افزایش تقاضا و گسترش
فرهنگ استفاده از انرژی خورشیدی کمک کند. در
همین رابطه، راهاندازی کمپینهای تبلیغاتی برای معرفی فواید اقتصادی، زیستمحیطی
و اجتماعی انرژی خورشیدی میتواند موجب افزایش توجه به این منابع خدادادی در میان
مردم و کارآفرینان شود.
سیاستهای زیستمحیطی و گذر
به تسهیلات سبز
ایجاد الزامات زیستمحیطی
برای مشاغل و صنایع میتواند آنها را به سمت انرژیهای تجدیدپذیر سوق دهد. بهعنوان
مثال، میتوان سیاستهایی جهت کاهش آلایندگی و ارتقاء استانداردهای زیستمحیطی با
ایجاد محلهای کار تجدیدپذیر در نظر گرفته و دولت میتواند برنامۀ تسهیلات سبز را نیز
راهاندازی کند که به نحو خاص به پروژههای انرژی تجدیدپذیر از جمله انرژی خورشیدی
کمک کند و در نتیجه به جلب توجه بخش خصوصی منجر شود.
تسهیل فرآیندهای قانونی و
اداری
تسهیل فرآیندهای اداری جهت
صدور مجوزها برای نصب سیستمهای خورشیدی میتواند به سرعت بخشیدن به پروژهها و
استقبال بیشتر از این نوع انرژی کمک کند. کاهش زمان و هزینههای دریافت مجوز یکی
از شروط مهم در جذب سرمایه محسوب میشود. حمایت از صادرات
تجهیزات انرژی خورشیدی و فناوریهای مربوطه نیز میتواند به تقویت صنایع داخلی و
افزایش تعداد شغلها در این بخش کمک کند.
همکاریهای بینالمللی
ایجاد شرایط پایدار و جذاب
برای سرمایهگذاری خارجی در پروژههای انرژی خورشیدی میتواند به جذب سرمایهگذاران
بینالمللی و فناوریهای جدید کمک کند. برقراری توافقهای همکاری با کشورها و شرکتهای
پیشرو در زمینه انرژیهای تجدیدپذیر میتواند فرصتهای جدیدی ایجاد کند. تلاش برای ایجاد همکاریهای بینالمللی در زمینه انرژیهای پایدار و جذب
کمکهای مالی از سازمانهای جهانی برای توسعه پروژههای بزرگ انرژی خورشیدی، میتواند
به پیشرفت این بخش کمک کند.
ایران با توجه به پتانسیلهای
بالای خود در حوزه انرژی خورشیدی میتواند با اتخاذ سیاستهای حمایتی و تشویقی،
تسهیل فرآیندهای قانونی، سرمایهگذاری در زیرساختها و افزایش آگاهی عمومی، به سمت
بهرهبرداری بیشتر از انرژیهای تجدیدپذیر حرکت کند. این اقدامات نهتنها به کاهش
وابستگی به نفت و تأمین انرژی پایدار کمک میکند، بلکه میتواند به بهبود وضعیت
اقتصادی کشور و ایجاد فرصتهای شغلی جدید نیز منجر شود. به طور کلی شرط مهم تغییر
شرایط، پذیرش است. چراکه تغییر زمانی حاصل میشود که وضعیت را اینگونه که هست
بپذیریم و نگاه واقعبینانه به مسائل داشته باشیم نه امیدوارانه.
برای حصول استفاده از انرژی
خورشیدی، ترسیم برنامههای کوتاهمدت و بلندمدت مورد نیاز است. تعریف اهداف مشخص
برای تولید برق از منابع تجدیدپذیر، بهویژه انرژی خورشیدی، در افقهای کوتاهمدت
و بلندمدت (بهعنوان مثال، برنامهریزی برای رسیدن به 15 درصد برق تولیدی از انرژیهای
تجدیدپذیر تا سال 2030). سیاست تنوعبخشی به سبد تولید برق و تامین انرژی کشور
به دست فراموشی سپرده شده است. سهم انرژی خورشیدی از کل برق تولیدی در ایران بسیار
ناچیز است و معادل 0.2% در سال 1402 بوده است. امید است که در آینده این مهم با
روی کارآمدن نخبگان با جسارت و با روحیه مسئولیت پذیری چنین کاری میسر شود.