توسعه پوشالی زیر لوای نگاه درآمدی به نفت/ گره‌ای بین نفت و صنعت ایجاد نشد

توسعه پوشالی زیر لوای نگاه درآمدی به نفت/ گره‌ای بین نفت و صنعت ایجاد نشد
توسعه اقتصادی با وجود خام فروشی نفت و واردات کالا به دست نمی‌آید بلکه با حرکت به سمت صادرات فرآورده نفتی با ارزش افزوده و تکنولوژی برتر نفت، حاصل می‌شود.
همزمان با نزدیک شدن انتخابات ریاست جمهوری در خصوص برنامه‌های اقتصادی کاندیداها مواردی به ذهن متبادر می شود که در زیر نگاهی متفاوت به مباحث توسعه‌ای و استفاده از درآمدهای نفتی می‌اندازیم.

* درآمد و یا سرمایه نفتی؟

برخی از کارشناسان انرژی معتقدند که در مورد نفت و گاز نظریه‌ای وجود دارد که می‌گوید فعالیت تولید نفت مانند فعالیت‌های دیگر صنعتی نیست،نفت از یک معدن استخراج می‌شود و چون پایان پذیر و تجدید ناپذیر است و هنگامی که آن را استخراج می‌کنیم، به نسبتی که استخراج کرده‌ایم، معدن تهی می‌شود، سوالی پیش می آید که هزینه‌ای که صرف استخراج می‌شود، آیا هزینه تمام شده این کالا است و این هزینه به عنوان ارزش افزوده مطرح می‌شود یا خیر؟

مثلا اگر هزینه تولید نفت را به طور مثال 5 دلار در هر بشکه در نظر بگیریم و آن را 100 دلار به فروش برسانیم، آیا به سودی بالغ بر 95 دلار می‌رسیم؟

باید گفت که این رقم نمی تواند ارزش افزوده حاصل از فرایند تولید باشد. چون نفت یک کالای تجدید ناپذیر است که تمام می شود و تمام شدن آن نشان می‌دهد که درآمد حاصل از فروش آن نمی تواند دائمی باشد، هر چند که از دید کاسبان این 95 دلار ارزش افزوده است،اما به محض پایان یافتن مخزن،دیگر هزینه ای برای استخراج نمی شود زیرا نفتی در مخزن نیست.

نکته بسیار مهم دیگر این است که اگر نفت را نگهداریم و 30 سال دیگر که منابع نفتی دنیا تمام می‌شود، آن را بفروش رسانیم، قیمت نفت به چه میزان خواهد بود؟

همین کارشناسان معتقد هستند که یک نظریه وجود دارد که این نفت درون مخزن هیچ قیمتی نخواهد داشت، چون انرژی‌های جدیدی وجود دارد که انسان را به نفت بی نیاز می کند،بنابراین نفت بی ارزش می شود.اما نظریه دیگری نیز وجود دارد که می گوید نفت ماده ای است که برای جایگزین کردن آن هزینه های هنگفتی باید صورت گیرد. انرژی های خورشیدی یا ماسه های نفتی آمریکا و انرژی های اتمی اگر بخواهد استفاده شود، هزینه تولید بیش از اندازه افزایش خواهد یافت و زمانی که این هزینه ها بسیار بالاست، نفت می تواند با آن رقابت کند.

ضمن اینکه نه تنها از نفت سوخت تولید می شود، بلکه نفت و گاز به عنوان مواد اولیه در بسیاری از صنایع مورد استفاده قرار می گیرد.

از این دیدگاه نمی‌توانیم بگوئیم که پس هرچه زودتر ذخایر نفتی خودمان را خالی کنیم بهتر است و می بینیم که هرچه این ذخایر را نگهداری کنیم ارزش آن بیشتر خواهد شد. با این دیدگاه نفت یک سرمایه است.

اگر در 30 سال آینده هر بشکه نفت به رقمی بالغ بر 1000 دلار رسید که احتمال آن نیز با توجه به روندی که در این سالها طی شده و از 5 دلار به 140 دلار هم افزایش پیدا کرده دور از انتظار نیست با این دیدگاه نفت یک نوع سرمایه است و اگر امروز آن را به قیمت 90 دلار نفروشیم، در 30 سال آینده مطمئنا آن را با قیمتهای بسیار بیشتر خواهیم فروخت و یا از آن کالاهایی تولید خواهیم کرد که همه بازارهای جهان نیازمند آن هستند.

در واقع به این سادگی نمی توان گفت که چون ما برای تولید 5 دلار هزینه کرده‌ایم و آن را 100 دلار می فروشیم، پس 95 دلار سود است و این 95 دلار درآمد است و مطمئنا فروش نفت آن هم به صورت خام، فروش سرمایه است، پس عایدی حاصل از آن درآمد محسوب نمی شود.

اگر ما نفت و گاز را به صورت خام به فروش رسانیم، چون نفت بازتولید نمی شود، ثروت حاصل از آن هم بازتولید نمی شود و به دلیل اینکه منابع نفتی ما تهی می شود پس نمی توانیم فروش نفت را به عنوان درآمد تلقی کنیم، بلکه سرمایه است و باید برای نسل آینده سرمایه را به سرمایه تبدیل کنیم.

* چگونگی از سرمایه فروشی کسب درامد کنیم

وقتی توانستیم از سرمایه‌های نفتی برای ایجاد زیرساختها و ایجاد سرمایه جدید و تولید ارزش افزوده در فرایند واقعی تولید محصول استفاده کنیم، ما می توانیم مرتب این سرمایه را بازتولید کنیم، پس در این حالت دیگر مهم نیست که چگونه از نفت و گاز استفاده می کنیم، چون فرایندی را راه اندازی کرده‌ایم که امکان بازتولید ثروت را دارد و امروز ما می توانیم از آن بهره ببریم و باز تولید کنیم و فردا هم نسل های بعد باز تولید می کنند و از آن استفاده می‌کنند و این چرخه همچنان می تواند ادامه داشته باشد.

اما هم‌اکنون از نفت به گونه‌ای استفاده می کنیم که انگار تا ابد وجود دارد و هر چقدر هم جمعیت ما اضافه می‌شود، خرج ما از محل فروش نفت بیشتر می شود. خوب این دیدگاه غلطی است در استفاده از سرمایه ای که موقت است و نسل موجود حق ندارد، از نفت به این شکل استفاده کند. مصرفی که صرفا برای افزایش رفاهی است که پایه های تولیدی در داخل ندارد.

نکته مهم این است که وقتی ما مصرفمان را خیلی بالا می بریم تا به رفاه بیشتر برسیم باید ببینیم، این کالاهای مصرفی از کجا تامین می‌شود؟ اگر از داخل تامین می شود و در داخل تولید می‌شود، پس عناصر تولید با یکدیگر ترکیب شده اند و ماشین، ابزار، مواد، کارگر و مدیریت صحیح، در نهایت کالا تولید کرده و ما مصرف می کنیم که این دارای آثار مثبت توسعه‌ای است.

ولی اگر مصرف را به این شکل در نظر بگیریم که تکنولوژی، ماشین، قطعات و مواد اولیه را از خارج وارد کنیم و بابت خرید اینها هم فقط و فقط نفت را داده‌ایم و آورده‌ایم در نهایت این کارما تولید است اما در اینجا این تولید زودگذر است، زیرا تنها کالای تولید شده در داخل مصرف می شود و اصلا به دنبال درآمد ارزی آن نیستیم در صورتی که نفت را فروختیم و برای خودمان سرمایه ایجاد کرده‌ایم واین سرمایه باید تبدیل به درآمد شود.

این مدل تولید مفید نیست و نمی تواند ابزاری برای درآمدزایی و بازتولید ثروت باشد. زیرا چرخه ای برای بازتولید درآمد و ثروت وجود ندارد و یک حرکت یک طرفه است که از نفت ارتزاق می کند و وقتی نفت نباشد به بن بست می خورد، اما اگر از فروش نفت، دستگاه و ماشین، قطعه و مواد اولیه وارد شود و تولید کنندگان، کالاهای رقابتی تولید کند و به طور مثال 30 درصد آن را در داخل به فروش برساند و 70 درصد آن را در سطح بین المللی عرضه نموده و ارزآوری کند،در این حالت نگرانی وجود ندارد و از عایدات حاصل از فروش نفت می توان مرتب ماشین آلات، مواد اولیه و قطعات وارد کرد.

حال در صورتی که این اتفاق نیافتد چه می شود؟ این مانند بدنی است که خون ندارد و خودش هم نمی تواند برای خودش خون تولید کند. نیازمند خون رسانی از طریق صدور نفت خام است. پس در این صورت رفاه ما یک رفاه کاملا پوشالی خواهد بود و تولید هم تولید وابسته و پوشالی است.

*توسعه پوشالی مدل توسعه برخی از سیاست مداران گذشته

ما در این سالها عین کالای مصرفی را وارد کرده ایم و در اختیار توزیع کنندگان و مصرف کنندگان قرار داده ایم و این بدتر از شکلی است که قبلا توضیح داده شد، چرا که در حالت قبل و مصرف شدن تمام کالاهای تولیدی در داخل، لااقل اشتغال به وجود می آید و این شانس وجود دارد که بتوانیم بخشی از تولید را صادر کنیم، ولی در این حالت، احتمال اشتغال هم از بین می رود.

این حالت به نوعی مردم را وابسته به نفت می کند که نمی تواند تداوم داشته باشد. یعنی در واقع کاهش یا توقف درآمد نفتی یا آسیب منابع و یا تمام شدن ذخایر نفتی، هریک به تنهایی می توانند زندگی اقتصادی ایران را فلج کنند.

به نظر می آید که توسعه بهبود وضع اقتصادی است نسبت به کشورهای دیگر که در این مورد رفاه اقتصادی نیز یکی از مولفه های توسعه است و البته مولفه‌های دیگری نیز در این زمینه نقش دارد و برای آنکه بگوییم یک کشور توسعه یافته است، باید تمام این مولفه ها را در کنار هم دید. بنابراین اگر یکی از این مولفه ها تنها رشد کند نمی توان گفت که کشور توسعه یافته است، اما اگر کشور توسعه یافته باشد قطعا رفاه نیز در این کشور وجود دارد.

براساس اصل 43 قانون اساسی نباید در جامعه فقر باشد و باید تمام جمعیت از حداقل امکانات برخوردار باشند. مسکن مناسب، تغذیه مناسب، آموزش مناسب و یک بار در روز هم بیشتر کار نکنند،که این موارد بسیار هم ارزشمند است و مورد تاکید همه اقتصاد دانان هم است، ولی اینکه همه افراد بتوانند خودروی شخصی داشته باشند و هر خانواده دو دستگاه تلویزیون داشته باشد و ما هدفمان این باشد که به هر کسی یک قایق تفریحی بدهیم و تجهیزات پیشرفته ماهواره ای بدهیم و غیره، این اصلا چیزی نیست که از توسعه مورد نظر است، هر چند غرب در حال ترویج آن است و به دنبال افزایش مصرف و حتی مصرف گرایی هستند.

* روشهای مورد استفاده در دنیا برای توسعه اقتصادی

در ادامه باید گفت، کارشناسان اقتصادی معتقد هستند برای آنکه به این توسعه دست یابیم، دو راه وجود دارد: باید گفت راه اول این است که در ایران طی 80 تا 90 سال اخیر که درآمد نفت داشته‌ایم و به خط توسعه قدم گذاشته‌ایم، هرگاه به توسعه فکر کردیم همزمان به مصرف فکر کرده‌ایم و در واقع منظور از توسعه مصرف بالا بوده است.

یعنی در ذهن برخی مدیران بهبود وضعیت مردم برابر است با افزایش واردات، حال این واردات به صورت مواد اولیه و ماشین آلاتی که در ایران نصب می شود، ولی قطعات و مواد آن از خارج وارد می‌شود و هر زمان که یک قطعه خراب شد، باز هم از خارج وارد می کنیم و تکنولوژی آن را هم از خارج می آورند و کهنه می شود. امکان صادرات هم نیست و فقط برای مصرف داخلی است.

اما راه دوم این است بعضی وقتها اصلا خود کالا را می آورند و مصرف می کنند در این روش ذهنیت برنامه ریزان کوتاه مدت تر است.

ولی باید گفت راه سومی نیز برای رسیدن به شاخص های توسعه یافتگی وجود دارد که در زیر توضیح داده می شود.

باید گفت در دو روش اول هر دو این هدف گذاری ها کوتاه مدت است و این در حالی است که باید به بلند مدت فکر کنیم و برای 20 سال آینده برنامه ریزی کنیم. مشابه آن چیزی که در چشم انداز بیست ساله توسعه هم بر آن تاکید شده و به دولتها ابلاغ شده است. در این روش از حرکت به سمت توسعه، ما صنایع سنگینی را به وجود می آوریم که در 20 سال آینده و در زیر مجموعه خود صنایع دیگری می سازند، تقاضاهای زیادی به وجود می آورند، رشد پیدا می کنند و به مرحله بلوغ می رسند.

در بخش تکنولوژی این صنایع هم می‌تواند سرمایه‌گذاری صورت گیرد و خود این صنایع نیز می توانند تولید کننده تکنولوژی جدید باشند، ولی این روش تنها مربوط به مدیرانی با اندیشه بلند مدت نه کوتاه مدت است.

حال اگر مدیر ناکارامد باشد که دیگر قطعا این شکل سوم از روند توسعه هرگز جامه عمل نخواهد پوشید. مدیر با تفکر کوتاه مدت و ناکارمد به این می اندیشد که هر چه می تواند بیشتر وارد کند تا امروز خود را موفق جلوه دهد و آینده برایش خیلی مهم نیست.

در اینجا می خواهیم ذهنیت مدیریت کوتاه مدت را وقتی به مسائل توسعه می اندیشند، نشان بدهیم و بگوییم که چون به مصرف می اندیشند و به کوتاه مدت،پس نتیجه نمی دهد و آن وقت درآمد نفت در چنین فضایی می آید و مصرف می‌شود.

* توسعه اقتصادی در کوتاه مدت اتفاق نمی‌افتد

البته کارهای بزرگی از انقلاب اسلامی تاکنون صورت گرفته و با قبل از انقلاب قابل مقایسه نیست.اما بحث ما بحث مدیریت کلان است. بحث تولید کننده ای است که ضعیف مانده است و نمی‌تواند از تولید خود دفاع بکند و این به نفع واسطه‌ها است.

در ادامه باید گفت که بالا ترین سودها در تولید نیست، زیرا اگر سود در تولید بود، افراد در تولید فعالیت می‌کردند، اما در واسطه گری و وارد کردن کالا سود بیشتری وجود دارد و بیشتر تمایل بازار به آن سمت است در این شرایط فضایی به وجود آمده که در حال حاضر می بینیم. یعنی درآمد نفت به این مدلی که تا حال استفاده شده، به جای اینکه عاملی برای توسعه باشد، تبدیل به ضد توسعه و ضد تولید شده است.

بنابراین برای آینده کشور حتما به مدیری نیازداریم که هم بلند مدت فکر کند و هم اینکه نگاهش به توسعه کشور نگاه بخشی نباشد و تمام مولفه ها را در کنار هم ببیند، تا درآن صورت بتوان به سمت توسعه کشور گام برداشت.

گزارش از :محمد حسین سیف الهی مقدم

۲۴ خرداد ۱۳۹۲ ۲۲:۵۷
فارس |
تعداد بازدید : ۱,۰۱۲