می توانستیم گاز ترکمنستان را مدیریت کنیم / دیپلماسی انرژی نداریم

می توانستیم گاز ترکمنستان را مدیریت کنیم / دیپلماسی انرژی نداریم
کارشناسان حوزه گاز در نشست بررسی جوانب راه اندازی خط لوله "تاپی" میان چهار کشور ترکمنستان، افغانستان، پاکستان و هند، با اشاره ضعف آشکار دیپلماسی انرژی ایران تاکید کردند: ما ادعا می کنیم که دومین کشور دارای منابع گازی هستیم اما برای بهره برداری از این منابع هنگفت چه کرده ایم؟
به گزارش خبرگزاری مهر، اخیرا نشست بررسی جوانب و ابعاد راه اندازی خط لوله گازی "تاپی" و تاثیرات آن بر راه اندازی خط لوله "صلح" در خبرگزاری مهر با حضور "سیدرضا کسایی زاده" مدیر عامل سابق شرکت ملی صادرات گاز ایران، "نصرت الله سیفی" مدیر عامل سابق شرکت ملی صادرات گاز ایران و "محمود خاقانی " کارشناس امور انرژی برگزار شد و کارشناسان پاسخگوی سوالات و ابهامات موجود در این مسئله بودند.

*خبرگزاری مهر: با توجه مسائلی که در منطقه وجود دارد، علت اصلی گرایش به ایجاد خط لوله تاپی را چه می دانید؟ آیا این خط لوله توان رقابت با خط لوله صلح که پیشرفت فیزیکی مناسبی داشته را دارد؟

- خاقانی: علت ایجاد خط لوله تاپی در یک مقطعی دور زدن روسیه بود. در برهه ای که روسیه به گاز ترکمنستان برای تأمین گاز اروپا نیاز داشت، برخی در نظر داشتند روسیه را با مشکل مواجه کنند. در آن زمان برای حضور در کنفرانسی به ترکمنستان دعوت شدم، در ابتدای این نشست نمونه رایانه ای از خط لوله تاپی برای حاضران پخش شد. آنها انتظار داشتند به عنوان نماینده وزارت نفت ایران علیه این خط حرف بزنم تا در روابط ایران با ترکمنستان و افغانستان تنش ایجاد کنند. من در پاسخ به سوالی تاکید کردم که ایران با این خط لوله مخالفتی ندارد و اگر این خط لوله باعث ثروتمند شدن ترکمنستان شود، تهران از آن استقبال می کند. ما در آن زمان می دانستیم که این خط طراحی شده بود که گاز ترکمنستان در مسیر روسیه به اروپا نرود.

وی با اشاره به کمکهای ایران به ترکمنستان در آغاز مسیر گازی شدن این کشور اظهار داشت: درآن زمان بیشتر مناطق گازخیز ترکمنستان در منطقه دولت آباد متمرکز بود و هنوز منطقه جدید (یولاتان) کشف نشده بود. دولت آباد در اختیار شرکت گازپروم روسیه قرار داشت و این شرکت اجازه صدور گاز را به ترکمنستان نمی داد. به اعتقاد من جمهوری اسلامی ایران در یک مقطعی دیپلماسی انرژی مشخص تری داشت و در همین راستا در نظر داشت در روابط با اروپا و روسیه به نوعی تعادل ایجاد کند. متأسفانه هم اکنون مسئله دیپلماسی انرژی مورد بی توجهی قرار گرفته و از طرفی صحنه گاز دنیا عوض شده است. روسیه یک خط لوله مستقیم از زیر دریای آدریاتیک به اسم نورث استریم به آلمان کشید که در نتیجه آن رابطه ای بین یک تولید کننده عمده و یک مصرف کننده عمده ایجاد شد. در همین اثنا چین با ترکمنستان قرارداد گازی بست و روسیه هم با توجه به نگاهی که به تعطیلی خط لوله نابوکو داشت از آن استقبال کرد.


خاقانی ادامه داد: البته روسیه هم چنان اصرار داشت که خط لوله صلح ساخته شود. چون در نهایت باعث می شد 30 میلیون متر مکعب گاز ایران به اروپا نرود و بازار این منطقه در اختیار روسیه باقی بماند. روسیه هم چند پروژه مانند ال ان جیِ (LNG) ساخالین را ویژه آمریکا تعریف کرد. بعدها در سال 2000 تکنولوژی جدید حفاری در صنعت گاز به ویژه در آمریکا مورد مطالعه قرار گرفت و در سال 2003 این تکنولوژی منجر به افزایش تولید گاز از مخزن هایی شد که آمریکا را به بزرگترین تولید کننده گاز دنیا تبدیل کرد و موجبات سقوط شدید قیمتها را به وجود آورد که همچنان نیز ادامه دارد.

 


735 کیلومتر از خط لوله تاپی در خاک افغانستان و 800 کیلومترش هم در خاک پاکستان است، همان جاهایی که هواپیماهای بدون سرنشین از بالا بمب می اندازند. در واقع آنجا نمی شود به بمب گفت مواظب باش به خط لوله نخوری!
کسایی زاده

این کارشناس حوزه انرژی افزود: در آمریکا هر یک میلیون بی تی یو گاز هم اکنون زیر چهار دلار است. بنابراین یکباره توسعه بعضی پروژه های گازی غیر اقتصادی شد. یکی از دلایلی که همین پروژه خط لوله تاپی ممکن است هم اقتصادی باشد و هم غیر اقتصادی، این است که دیگر کسی تمایل به انتقال گاز به اروپا را ندارد. در واقع هم اکنون روسیه بازار اروپایی را اشباع شده می بیند، و همه طرفها قبول کرده اند که خط لوله نابوکو کارایی ندارد و بحث درباره آن تمام شده است.

خاقانی تاکید کرد: در 3-4 سال اخیر در صنعت نفت متأسفانه آن دیپلماسی انرژی نفت و گازی که ایران پس از فروپاشی شوروی سابق تعریف کرد و بر اساس آن پروژه هایی مانند همین بندر نکا را اجرا کردند، وجود نداشت یا بسیار ضعیف دنبال می شد. لذا بقیه کشورها از این فرصت استفاده کردند و همچنان در حال بهره برداری هستند.

وی تاکید کرد: من اعتقاد دارم بر عکس آنچه برخی می گویند خط لوله تاپی توان رقابت با آی پی آی (خط لوله صلح) را ندارد، چراکه بخش ایرانی خط صلح طی سالهای اخیر ساخته شده و مورد بهره برداری قرار گرفته است. به نظر من الان باید روی یک اقتصاد جدید که می توان آنرا انرژی اکونومی یا دیپلماسی اکونومی نام نهاد تمرکز کرد. در این راستا معتقدم که خط لوله ترکمنستان، افغانستان، پاکستان و هند، خط لوله ای است که به این زودی نمی تواند جلب و جذب سرمایه کند، چون هنوز تولیدش به مرحله ای که وارد یک خط شود نرسیده است. هنوز منطقه یولاتان به سرمایه گذاری جهت انجام حفاری نیازمند است. مطالعات زمین شناسی نشان داده است که در آنجا منابع گازی خوبی وجود دارد، ولی تجربه ما در صنعت نفت این است که وقتی شما در عملیات حفاری اکتشافی وارد می شوی یکباره مشاهده می کنی آن چیزی که لرزه نگاری نشان داده است گاهی با واقعیت مطابقت ندارد.

* بحثی که در هر دو خط لوله تاپی و صلح مطرح است بحث انتقال گاز میان پاکستان و هند است. در اینجا این سوال مطرح است که آیا واقعا حوزه صنعت پاکستان و هند برای دریافت گاز هم از خط لوله صلح هم از خط لوله تاپی ظرفیت دارد. یعنی آیا واقعا الان پاکستان وهند آنقدر صنعتی شده اند که هم از خط لوله تاپی گاز بگیرند و هم از خط ایرانی گاز دریافت کنند؟


- کسایی زاده: در جریان ساخت خط لوله صلح در واقع مقرر بود که در خط هفتم دو خط 56 اینچ کشیده شود که خط اول حدود 50 میلیون متر مکعبش برای مصارف داخلی و 60 میلیون متر مکعبش برای صادرات به پاکستان و هندوستان مورد استفاده قرار گیرد و در آینده خط دومی برای صادرات بیشتر گاز به هندوستان و افغانستان کشیده شود. برای اطلاع عرض کنم که پاکستان هم اکنون از سوخت گازوئیل استفاده می کند. قیمت جهانی گازوئیل تقریبا دو برابر قیمت های کنونی گاز است. در واقع کشورهایی که الان گازوئیل مصرف می کنند خسارت سنگینی می دهند تا این که گاز مصرف کنند. این مسئله شامل همین کشورهای عربی همجوار خودمان هم می شود و آنها هم همین مشکلات را هم اکنون دارند. امارات، کویت، بحرین، عمان همه این مشکل را الان دارند. بنابراین اگر مسئله رشد جمعیت در کشورهای پاکستان و هند به همراه افزایش سالانه مصرف انرژی را مد نظر قرار دهیم دارد پاسخ به سوال شما این است که آنها به گاز ایران و افغانستان نیاز دارند و بیشتر از این را هم نیاز خواهند داشت و برایشان اقتصادی هم خواهد بود. اما در اینجا دو تا مطلب مطرح است که الان پاکستانی ها حداقل در اظهاراتشان رغبت بیشتری به افغانستان پیدا کرده اند.

 


عبور گاز ترکمنستان از طریق ایران برای ما درآمد زاست و بحث سیاسی قضیه از بحث اقتصادیش مهمتر است. یعنی قدرت چانه زنی کشور را افزایش می دهد.
کسایی زاده

وی افزود: یکی اینکه گاز افغانستان از گاز ایران ارزان تر است و نکته ی بعدی، فشار سیاسی پشت قضیه است که مانع از این شده که آنها بیشتر بسوی گاز ایران ترغیب شوند. ناگفته نماند ما همه ی این مسائل را نمی توانیم به حساب مسائل سیاسی و فشارهای سیاسی پشت صحنه بگذاریم؛ به هر حال دیپلماسی انرژی ما ناکارآمد بوده است. در غیر اینصورت می توانستیم کشوری مثل ترکمنستان را مدیریت کرده و گازش را از طریق ایران هدایت کنیم. حالا چه به صورت مصرف داخلی خودمان یا ترانزیت یا سواپ، و چه به صورت فرم های دیگری که الان مطرح هست. مثلا همین هند را برای شما مطرح کنم؛ خود هندیها تلاش داشتند به جای این که از طریق پاکستان گاز ایران را مورد استفاده قرار دهند، بیایند از طریق دریا خط لوله را عملیاتی کنند. مذاکرات زیادی هم روی این قضیه شد و مطالعات سنگینی را هندیها روی انتقال گاز از طریق دریا کردند و به جمعبندی بسیار مناسبی هم رسیدند. به طوری که هزینه انتقال گاز از طریق دریا از انتقال گاز از طریق خشکی کمتر شود. چون این بحث مطرح بود که اگر این خط لوله زیر دریا کشیده شود، گاز ترکمنستان را هم از این طریق انتقال داد. و همچنین از طریق ایران گاز ترکمنستان قابلیت انتقال به کشورهای عربی را پیدا می کرد. قابلیت سواپ گاز ترکمنستان به ترکیه، کشورهای عربی منطقه و هند، از طریق همین خط لوله از زیر دریا مطرح می شد. با روشهای متعددی می شد گاز ترکمنستان از طریق خاک ایران عبور داد.

وی خاطرنشان کرد: عبور گاز ترکمنستان از طریق ایران برای ما درآمد زاست و بحث سیاسی قضیه از بحث اقتصادیش مهمتر است. یعنی قدرت چانه زنی کشور را افزایش می دهد. هم کشورهایی که مصرف کننده اند وابسته به ما می شوند و هم کشوری که تولید کننده اند. این به هر حال ارزش است. ما این ارزش هایی را که در کشورمان وجود داشت قدر ندانستیم و استفاده نکردیم. بحثی را قبلا داشتیم که ما باید در تجارت گاز وارد شویم نه در صادرات آن. تجارت گاز که می گوییم، یعنی صادرات، واردات، سوآپ، ترانزیت؛ همه ی اینها درونش دخیل است. ما در کشور بزرگی از نظر ذخائر گازی هستیم، ولی این را باید بدانیم که جنوب کشور تا شمال 2000 کیلومتر است و این اقتصادی نیست که گاز را از جنوب برداریم و در شمال مصرف کنیم. اگر گاز از ترکمنستان و آذربایجان بگیریم و در شمال ایران مصرف کنیم هزینه کمتری دارد. بر این اساس در یک خط لوله که حدود 2000 کیلومتر طول دار باید 1.5 دلار هزینه انتقال برای هر ملیون بی تی یو بدهیم. یعنی بابت انتقال یک ملیون بی تی یو گاز از عسلویه به مرز بازرگان، 1.5 دلار هزینه انتقال می دهیم. چون داخل کشور خودمان است و ترانزیت ندارد. ولی کشوری که می خواهد گاز را از ترکمنستان به هند بفرستد علاوه بر هزینه انتقال، هزینه ترانزیت باید به افغانستان و پاکستان بدهد. همین است که در جراید خارجی می خوانیم، قیمت گاز هندوستان برای هر ملیون بی تی یو با احتساب هزینه ترانزیت و هزینه انتقال 13 دلار و برای پاکستان 11.5 دلار می شود. وقتی به قیمتها نگاه می کنیم می بینیم که تقریبا ارزان هم به نظر نمی رسند. یعنی ایران به راحتی می تواند با این قیمت ها رقابت کند.ما باید در علل ناکار آمدی دیپلماسی انرژی مان واقعا یک مقدار تفحص کنیم که چرا این چنین عمل کردیم که در سه چهار ساله اخیر هیچ رشد و پیشرفتی در این زمینه ها نداشتیم.

کسایی زاده افزود: به هر حال وقتی می گوییم کشور ایران کشوری است که شاهراه انرژی است، کریدور شمال به جنوب و شرق به غرب را ما می توانیم برقرار کنیم. در غربِ ایران، ترکیه و اروپا محتاج است. در جنوب، کشورهای عربی و در جنوب شرقی و شرق، هند و پاکستان و چین محتاج گازمان هستند. در شمال ایران دو منبع عظیم گازی مثل روسیه و ترکمنستان وجود دارند؛ چرا ما نتوانستیم ازابزار مناسب استفاده کنیم که شاهراه انرژی باشیم. الان می بینیم ترکیه به شاهراه انرژی تبدیل شده است، در حالی که از منابع هیدروکربنی بالایی برخوردار نیست. ما ادعا می کنیم که دومین کشور دارای منابع گازی هستیم، اما چه کرده ایم؟

- خاقانی: یک نکته ای در چارچوب دیپلماسی انرژی که 12 سال پیش تعریف شد عرض کنم. ما یک مجموعه ای را به اسم مجمع کشورهای صادر کننده گاز مورد توجه قرار دادیم. در سال 2001 این مجمع در تهران متولد و اساسنامه آن از سوی ایران نوشته شد. هدف این بود که دبیرخانه مجمع در تهران یا لااقل دبیرکلش از ایران باشد. متأسفانه از سه یا چهارسال پیش که این مجمع کارش را شروع کرد دبیرخانه اش را قطر گرفت و دبیرکلیش هم از گاز پروم روسیه انتخاب شد. بحثی که ما همیشه داشتیم این بود که ایران می تواند گازپروم خاورمیانه باشد. حتی در این راستا شرکت ملی صادرات گاز با تعریف گاز بعنوانِ "نفت فردا" تاسیس شد. حتی شرکت عظیم شِل، می گوید من دیگر شرکت نفتی نیستم و شرکت گازی هستم. بعضی از شرکت ها می گویند ما انرژی کمپانی، یعنی شرکت انرژی هستیم.

وزیری می گوید شرکت صادرات گاز باید یک هولدینگ کمپانی (شرکت مادر) بشود. اما یک وزیر می آید و آن را منحل می کند!
کسایی زاده
وی افزود: پروژه های تبدیل گاز به برق واقعا اقتصادی تر و آسانتر از احداث خط لوله است. دیپلماسی اقتصاد انرژی طی 10 تا 20 سال پیش در صنعت نفت مورد مطالعه و برنامه ریزی قرار گرفت و بر اساس آن بندر نکا و خط لوله نکا ساخته شد. بر همین مبنا خط لوله آی پی آی (صلح) و خط لوله قزاقستان-ترکمنستان به ایران مطالعه شد. اینها مطالعاتی است که در شرکت ملی مهندسی ساختمان نفت ایران وجود دارد. اما متأسفانه در سه چهار سال اخیر، به دلایلی که ما نمی دانیم، صنعت نفت کشورمان تصمیم گرفت به این مسائل توجه نکند. البته من از خبری که وزیر محترم نفت در ملاقات با دبیر کل سازمان همکاریهای اقتصادی (اکو) دادند خوشحال شدم. ایشان موسسه مطالعات بین المللی انرژی را مأمور کرده که روی موضوع دیپلماسی انرژی کار کنند. پس معلوم می شود که الان نیاز به دیپلماسی اقتصاد انرژی مجددا مورد توجه قرار گرفته است. شاید همین امضای قرارداد خط لوله تاپی یکی از دلایلش باشد، که از این جهت خوب است. ولی ما به طور کلی احتیاج به یک دکترین انرژی داریم.

- کسایی زاده: ما در شرکت صادرات گاز زحمت زیادی برای تبیین استراتژی صنعت نفت در رابطه با تجارت گاز کشیدیم. و این مسئله را بعنوان یک پروژه به مؤسسه مطالعات انرژی تحویل دادیم که دیگر عمرش کفاف نداد که تصویبش کنند. اگر سوال کنید علت این که دیپلماسی انرژی ما ناکارآمد بوده چیست؟ یکی از مشکلات به نبود استراتژی مدوّن و مصوب باز می گردد. ولی مشکل بعدی این است که ما آدمهایی را روی سمت هایی گذاشتیم که خلاف مقررات و ضوابط نفت بوده است. یعنی اغلب این آدم ها سر جای خود نیستند و شاه کلید و پاشنه آشیل تمام این مسائل بحث مدیریت بود. یا باید یک استراتژی ثابت باشد که نفر بعدی آن را ادامه دهد یا باید برخی مدیران سر جای خود باقی می ماندند. عاقلانه این بود که استراتژی مدون باشد و ادامه پیدا کند. ببینید؛ وزیری می گوید شرکت صادرات گاز باید یک هولدینگ کمپانی (شرکت مادر) بشود. اما یک وزیر می آید و آن را منحل می کند!

- سیفی: نکاتی بد نیست گفته شود. ببینید سالهاست این مشکل را داریم. سال 2003 شرکت ملی نفت و شرکت ملی پتروشیمی با همدیگر مطالعاتی را برای گاز ایران می کنند. شرکتی هم که این کار را می کند وود مکنزی است. بر پایه آن یکسری برنامه برای نفوذ در بازارهای گاز منطقه و دنیا تدوین می شود. آن برنامه ها منجر به این شد که تولید گاز ایران به هزار و پانصد میلیون متر مکعب در روز در افق سند چشم انداز برسد.هم اکنون ما داشتن 18 درصد از منابع گازی دنیا، فقط سه درصد تولید داریم. یعنی تنها کشوری هستیم که فاصله خیلی زیادی بین دارندگی و تولیدکنندگی دارد. برنامه ای تا سال 2007-2008 در حال پیگیری بود که ادامه پیدا نکرد. مسئله مهم دیگر حرکت از خام فروشی گاز به سوی تولیدات تبدیلی و فرآوری آن است که مورد توجه قرار نگرفته است. گزارش هایی اخیر نشان می دهد تا سال 2090 اروپا اصلا نیازی به سوخت هیدروکربنی نخواهد داشت بر این اساس داشتن منابع گازی در صورت نبود استراتژی سودی ندارد. بالاخره این دارندگی را امروز از شما می خرند ولی فردا که کسی نخرد نمی توانید آن را تبدیل به پول کنید.پولش کنی.

مگر برای مصارف انرژی داخلی کشورمان برنامه و استراتژی داریم؟ سازمان بازرسی کل کشور هم در گزارشهایی تائید کرده که ما اصلا استراتژی انرژی برای داخل نداریم، چه رسد استراتژی برای خارج.
سیفی

وی افزود: سال 2006 پوتین گفت که سند راهبری انرژی جهان (برنامه جهانی تأمین انرژی دنیا) را روسیه نوشته است. دو هفته بعد از آن گاز اوکراین را قطع کرد و در این کشور حتی یک عده از سرما کشته شدند که این بماند. آمریکایی ها با "مورنینگ استار" و "ریچارد لوگار" دو مقام ارشد خود وارد میدان شدند. لوگار در مجلسی گفت که صدمه قطع گاز روسیه به اندازه بمب هسته ای بوده است. ببینید چقدر برایشان ارزیابی این قضیه مهم بوده است. در مقابل آمریکاییها برای کاهش قیمت گاز وارد میدان شدند که روسیه از بابت آن ضرر کرد و یک ضربه متقابل خورد. به عنوان نمونه آمریکا تلاش دارد در مقابل چین و روسیه، هند را قدرتمند کند. آنها در این کشور سرمایه گذاری کردند و باید انرژی ارزان به آن برساندند. برای آنها مسئله این نیست که از طریق ایران یا ترکمنستان انرژی به هند برسد، مهم انتقال آن است. پس این مسائل خیلی ماکرو اکونومی و ماکروپالیسی است. اما ایران در این زمینه ها سیاست و برنامه ندارد و خودش را به عنوان یک بازیگر قوی وارد عمل نکرده است.
* وقتی شما به عنوان مدیران سابق بخش گاز کشور به این که دیپلماسی انرژی ما تعطیل شده یا استراتژیهای خرید و فروش نادیده گرفته می شود اعتراض دارید، یعنی دقیقا چه اتفاقی دارد برای منابع گاز ایران می افتد؟

- سیفی:
به زبان ساده اش این می شود که ما یک ثروت موجود داریم، حالا این ثروت را باید به کار بندازیم، گردش مالی ایجاد کنیم. آموزش و بهداشت ایجاد کنیم. حجم ثروت و منابع گازی ایران 18 تی سی ام است. اگر با قیمت های امروز حساب کنیم چند هزار میلیارد دلار می شود که با برنامه ریزی می توان به درآمدهای بیش از آن نیز دست یافت.
- کسایی زاده: ما کشوری با منابع مختلف انرژی هیدروکربنی هستیم. این منابع باید مدیریت شود. از گازی که داریم یک بخش برای مصارف داخلی، قسمتی برای تزریق به چاههای نفت و بخش دیگری باید صادر شود. بخش صاداراتی به دو شکل صادر می شود. یک شکل خط لوله گاز تا 4000 کیلومتر که اقتصادی است و بالای 4000 کیلومتر اقتصادی نیست. از آنجایی که اوضاع اقتصادی مناسب نیست باید استراتژی خود را بر تولید ال ان جی(گاز مایع) بر مبنای یک برنامه 20 ساله قرار دهیم که مصارف داخلی و چشم اندازهای صادراتی را تامین کند. اینها برنامه و استراتژی می شود که باید مصوب شده و اجرا شود. وقتی این استراتژی را نداشته باشیم و مصوب نکنیم، کار سلیقه ای می شود و با آمدن وزیران و مدیران متعدد هم پیشرفتی حاصل نمی شود. ما هم اکنون در کشورمان طرح جامع انرژی نداریم. شورای عالی انرژی چرا تشکیل جلسه نمی دهد و طرح جامع انرژی را مصوب نمی کند. این که می گوییم استراتژی نداریم بر این مبناست؛ بنده چهارتا پنج طرح ال ان جی را دنبال می کردم که به یکباره تعطیل شدند. حالا فقط در حال پیگیری یک طرح ال ان جی (ایران ال ان جی) هستیم. طرحهای پرشین و پارس تعطیل است، یکی دیگر داشتیم در قشم تعطیل است. همه اینها تعطیل است. چرا؟ حالا یک دلیلش تحریم است. قطر به عنوان رقیب ایران به تولید 77 ملیون تن ال ان جی در سال رسیده است. یعنی بزرگترین تولیدکننده ی ال ان جی دنیاست. قطر بزرگترین تولیدکننده ی ال ان جی دنیاست و ما هنوز نتوانستیم به این تکنولوژی دست پیدا کنیم.


- خاقانی:
یکی از مشکلات ما در کشور نرساندن اطلاعات صحیح به مردم است. اطلاعاتی که ما به مردم می دهیم اطلاعات شعاری است. وقتی یک قانونی را وضع می کنیم، جوانبش را نگاه نمی کنیم. چون در مدیریت کلان ضعیف هستیم هزینه ها را بالا می بریم و این هزینه به مصرف کننده تحمیل می شود. بنابراین روند رشد اقتصادی عقب می افتد. من امیدوارم با توجه به نتایج انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی که 160 تا 170 نفر از آنها جدیدالورود هستند نیاز به آموزش در حوزه انرژی به آنها احساس شود. من این صحبتها را در مجلس هفتم زدم که با من دعوا کردند. وقتی آن موقع بحث حذف یارانه ها بود، در مجلس هفتم به عنوان یک کارشناس خواستار عدم تثبیت قیمت بنزین شدم و تقاضا کردم نگذارند که طبق برنامه قیمت آن برود بالا. نمایندگان محترم آن زمان مجلس هفتم به ما پرخاش کردند و سرنوشت مملکت را به اینجا رساندند. به اعتقاد من مجلس هفتم واقعا مجلس مقصری بود.

امیدوارم با توجه به نتایج انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی که 160 تا 170 نفر از آنها جدیدالورود هستند نیاز به آموزش در حوزه انرژی به آنها احساس شود.
خاقانی

* اگر ممکن است در رابطه با دورنمای این خط، حدود اجرا و تاثیر آن در مدیریت گاز منطقه هم اشاره ای کنید؟

- سیفی:
اتفاقا به نظر من خوب است تاپی اجرا شود؛ پاکستان و هند خیلی به گاز نیاز دارند. حالا حالاها ظرفیت مصرفی آنها پر نمی شوند. پس اگر مصرف کننده گاز شوند، ما هم راحت تر می توانیم وارد مذاکرات گازی با آنها شویم.

- خاقانی: ما به برخی ظرفیتهای سازمان همکاری های اقتصادی اکو، توجه نداریم. متاسفانه به علت برخی مسائل ایران از این توانمندیها استفاده نمی کند، اما در مقابل آذربایجان و قزاقستان بسیار به آن توجه دارند. علتش این است که دبیرخانه اش در ایران است و سفر خارجی ندارد.
- کسایی زاده: یک بحثی در تأمین گاز به نام امنیت تامین و یک بحث دیگر به عنوان امنیت انتقال داریم. من در بحث امنیت انتقال برای خط لوله تاپی کاملا مشکوکم. یعنی معتقدم اگر همه فشارهای سیاسی هم پشت این خط باشد، عملیاتی نخواهد شد. چون به هر حال 735 کیلومتر از آن در خاک افغانستان و 800 کیلومترش هم در خاک پاکستان است، همان جاهایی که هواپیماهای بدون سرنشین از بالا بمب می اندازند. در واقع آنجا نمی شود به بمب گفت مواظب باش به خط لوله نخوری. بانکی که می خواهد این خط را از نظر سرمایه گذاری تأمین کند، یا نباید بانک باشد یا کاملا سیاسی عمل می کند. دولت ها پشت قضیه اند و می خواهند پول بدهند وگرنه بانک در شرایط عادی نمی آید این خط را سرمایه گذاری کند. به دلیل عدم تأمین امنیت لازم، فاینانس مثلا 6 ملیارد دلاری برای این خط بعید به نظر می رسد. این هم که گفته اند تا سال 2014 راه می افتد محال است. بالاخره تاپی خط لوله ای است که اگر اجرایی شود طبعا در بازار هدف ما تاثیرگذار خواهد بود. اولا که ما را راه نمی دهند برای سرمایه گذاری دوم ما اگر سرمایه ای داریم برای خودمان خرج کنیم بهتر است.
-------------------------------------------------
تهیه و تنظیم: حسین امیری و محمدعلی تخت رونده
۳۰ خرداد ۱۳۹۱ ۱۴:۴۱
تعداد بازدید : ۱,۱۵۹